آلمان به دلیل منطقه دانتزیک و اقلیتهای آلمانی آن که در عهدنامه ورسای به لهستان واگذار شده بود منتظر بهانهای برای حمله به لهستان بود. هیتلر و استالین در 23 اوت 1939 لهستان را بین خودشان تقسیم کرده بودند و هر دو در سپتامر 1939 به این کشور حمله کردند. همان زمان بود که عده زیادی ازمردم لهستان به اردوگاههای کار در آلمان و شوروی فرستاده شدند. اما روابط آلمان و روسیه دوستانه نماند و لهستانیهایی که مدتهای زیاد در اردوگاههای کار استالین زندگی سختی داشتند با حمله آلمان به روسیه آزادی خود را به دست آوردند. آنها حالا دیگر دوست شوروی شده بودند. هم میشد از شوروی بروند و بار تهیه مایحتاجشان دیگر بر دوش این کشور نباشد و هم میشد دوشادوش با روسها در مقابل آلمان بجنگند. استالین و دولت در تبعید لهستان توافق کردند که 150هزار نفر از طریق ایران به نقاطی چون فلسطین، آفریقایجنوبی، آفریقایشمالی و نقاط دیگر جهان مهاجرت کنند. در پژوهش لهستانیهای مهاجر در ایران از 1320 تا 1323 که علیرضا کریمی و سیدعلی کریمی در شماره 9 نشریه تاریخ معاصر ایران منتشر کردهاند نمونهای از سندهایی که درباره لهستانیها در ایران نوشته شده بررسی شدهاند.
موضوع نخستین سند که فرمانداری رشت در تاریخ 14/11/1320 به وزارت کشور نوشته عبور ارتش لهستانیها از خاک ایران است. البته قبل از آن هم اسنادی در زمینه کمک به لهستانیها موجود است. اما سرانجام متفقین با مقامات ایرانی مذاکره کردند و قرار شد طی مهاجرت لهستانیها، متفقین از آنها پذیرایی کنند و مایحتاجشان را به عهده بگیرند. در ابتدا تخمین زده میشد که عده لهستانیهای غیرنظامی اعزامی به ایران نزدیک به 15هزار زن و بچه و پیرمرد باشد. نخستین گروه لهستانی اعزامی به ایران اوایل فروردین 1321 با چهار کشتی روسی که حامل 2900سرباز و مهاجر لهستانی بود وارد بندر انزلی شدند. نیمی از این گروه نظامی بودند و قرار بود از مسیر همدان - کرمانشاه به عراق بروند و از آنجا به فلسطین منتقل شوند. غیرنظامیان بعد از آنکه به ایران وارد شدند بدون اینکه از قرنطینه عبور داده شوند به تهران منتقل شدند. تعداد این گروه تا تاریخ 2/2/1321 به 12هزار و 241 نفر رسید. یکهزار و 549 نفر مرد و 6هزار و 90 نفر زن، 3هزار و 626 بچه و 976 زن در خدمت نظامی بودند.
تعداد آنها آنقدر زیاد بود که بسیاری از ساختمانها و مراکز دولتی مثل دانشکده فنی نیروی هوایی، آشیانههای خالی هواپیماها، ساختمانهای هنگ بمباران برای اسکان موقت آنها اختصاص داده شد. با ورود یک کشتی روسی در تاریخ 19/1/1321، تقریبا 800 سرباز مهاجر هم به ایران آمدند و تعداد مهاجران به بیش از 17هزار و 500نفر رسید. در یکی از منابع درباره دستههای صرفا کودکانه مهاجر لهستانی گفته شده است: عدهای از کودکان لهستانی که در شوروی اقامت داشتند و قرار بود از ایران به هندوستان اعزام شوند و در آنجا تا پایان جنگ نگهداری شوند اکنون به قرار اطلاعی که به دست آمده عدهای از آنها در این چند روزه به تهران و مشهد وارد شدهاند که بعدها به هندوستان اعزام شوند.
مردم در طول مسیر از این افراد با آذوقه استقبال میکردند درحالیکه خودشان شرایط مناسبی نداشتند. عدهای از کودکان که از شهر قم عبور داده شدند اهالی با شیرینی، آجیل و نان روغنی از آنها استقبال کردند. همچنان میانگین تعداد لهستانیهای وارد شده به ایران ماهانه از خروج آنها بیشتر بود و به تدریج تعداد خارج شوندگان آنها از ایران کاهش یافت.
در 18/6/1321 سرتیپ اسفندیاری در مورد حمله دوم ورود مهاجران لهستانی عده این افراد را که به تهران وارد شدهاند 26هزار و 200 نفر ذکر کرده. او گفته است هزار نفر از آنها از ایران به آفریقا برده شدند و 7هزار و 200نفر در اردوگاه اهواز و 1300نفر در اردوگاه بندر انزلی به سرمیبردند. از این عده دوهزار نفر بیمار بودند و در بیمارستان 500 تختخوابی و پرورشگاه ایتام بستری شدند. از مهرماه 1321 روند ورود مهاجران کند شد اما هنوز تا پایان این سال ادامه داشت.
روزنامه ناهید در تاریخ 29/1/1321 نوشته است: به قرار اطلاع موثقه مردم تهران عموما یک مهربانی خاص نسبت به لهستانیهای مهاجر ملحوظ داشته، از اهدا، شیرینی و نانهای مختلفه قندی و غیره و سیگار به یکدیگر سبقت میجویند. روزنامه اطلاعات به تاریخ 10/3/1321 از یک نیکوکار ایرانی یاد کرده که باغچهای با هفت اطاق و لوازم وهزار متر وسعت را در اختیار صلیبسرخ قرار داد تا مورد استفاده کودکان لهستانی قرار گیرد. در یک مورد دیگر یکنفر 10برگ بلیت بختآزمایی را میخرد و آن را به لهستانیها هدیه میکند.
تا تاریخ 2/2/1321 تعداد مهاجران لهستانی در تهران به 12هزار و 241 نفر رسید. اردوگاههایی در اقدسیه و کرج برای اقامت آنها در نظر گرفته شد. بعدها که لهستانیها تصمیم گرفتند اطفال را از بزرگسالان جدا کنند معضل مسکن حادتر شد. تابستان 1321عدهای از آنها در تهران ماندند. عدهای نزدیک به 2500 تا 3هزار نفر مرد و زن مسن در سرخ حصار زیر چادر اسکان داده شدند. سههزار کودک خردسال هم در باغی دولتی در بالای یوسفآباد اسکان داده شدند.
در تاریخ 22/1/1321 گروهی از کودکان و سایر مهاجران با 8دستگاه اتوبوس به اصفهان برده شدند. این افراد که تعدادشان به 250نفر میرسید در منزل بیبی مریم و باغ ستاره اصفهان اسکان داده شدند. یکی از روزنامهها در فروردین 1321 خبر از عبور7 کامیون حامل زنان و اطفال لهستانی از مشهد به تربت حیدریه و از طریق زاهدان به هندوستان داده است. اهواز پایگاه اصلی مهاجران لهستانی بود که از آنجا با کشتی و دیگر شناورها به مقاصد مختلف مثل فلسطین، آفریقایشرقی و جنوبی و حتی مکزیک و بعد به فرانسه و سایر مناطق برده شدند.
یکی از جالبترین برخوردهای ایرانیان با لهستانیها در خاطرات استاندار وقت خوزستان آمده است: انگلیسیها قسمتهای معمور سربازخانه را به تأسیسات اداری خود اختصاص داده و طویلهها را برای مسکن به لهستانیها واگذار کردند. چندینهزار زن و بچهای که درگیر و دار جنگ خانمانسوز کس و کار و هستی خود را از دست دادهبودند در آن هوای گرم با صبر و سکوت زیر آخورها روی خاک زیست میکردند. اغلب از خستگی و ناخوشی دراز کشیده بودند. در آن میان یکی با سطل آب میآورد دیگری جارو میکرد، پیرمردی کتاب میخواند، پیرزنی لباس رفو میکرد، دختری مادر علیلش را باد میزد، برادری سر خواهر کوچکتر خود را شانه میکرد، همه پاک و پاکیزه بودند. در قیافهشان آثار نجابت و بردباری دیده میشد. وقتی از محوطه خوابگاه لهستانیها بیرون آمدم از یکی از افسران سرپرست لهستانی پرسیدم هموطنانتان از چه چیز اینجا خوششان آمده، شاید برای آنها فراهم آوریم. گفت: همه لیموترش این ولایت را که نایاب است دوست دارند چون در گرما رفع عطش میکند. بعد از آن همهروزه از طرف شهرداری چند کیسه لیموترش دزفول برای آنها فرستاده میشد.