| اکبر رجبی | مدیرعامل موسسه طلوع بینشانها |
روزنامه شهروند، رسانهای است که در افق رسانههای ما بهعنوان رسانهای اجتماعی، طلوع کرده است. رصد رفتار «شهروند» طی روزهای سپری شده از عمر فعالیتش، نشان میدهد ارادهای در این روزنامه وجود دارد که امکانات خود را در اختیار سازمانهای مردمنهاد قرار داده است تا بتواند ضمن تقویت مسئولیت اجتماعی در عموم مردم، برای گسترش فرهنگ فعالیت داوطلبانه و امور خیریه نیز قدمهایی بردارد. در این زمینه روزهای برگزاری نمایشگاه مطبوعات، برنامهای مناسب در غرفه «شهروند» برگزار شد. «شهروند» در زمان برگزاری نمایشگاه مطبوعات، غیر از دعوت سایر سازمانهای مردمنهاد، بچههای کارتنخواب را به غرفه خودش دعوت کرد. دعوتی که در کلان موضوع، چشماندازی مناسب دارد. چشماندازی که برای این ارتباط یا ارتباطهای مشابه وجود دارد، دو وجهی است؛ نخست اینکه رسانه برای ما چه میتواند بکند؟ و دوم اینکه، ما برای یک رسانه چه میتوانیم انجام دهیم؟
در تبیین این موضوع باید گفت درواقع رسانه نباید برای ما کاری بکند؛ بلکه این، کارتنخوابها هستند که باید برایشان کاری صورت بپذیرد. لذا باید بپرسیم که همه ما، چه کاری میتوانیم برای کارتنخوابها انجام دهیم؟
آنچه در زمینه امور مربوط به ما میتوان گفت، بیشتر کاری است که موسسه «طلوع بینشانها» برای کارتنخوابها انجام داده یا میدهد. این اقدامات در زمینههای مختلف ازجمله جذب، درمان، سرپناه، اشتغال، آموزش و بازگرداندن آنها به خانواده و اجتماع انجام میشود. ظاهر موضوع، این است که چون ما رقیب نداریم، پس همهچیز خوب است. اما باطن قضیه این است که کارتنخوابها را توانمند میکنیم تا به اجتماع بازگردند. کمی عمیقتر از آن، این است که این افراد چطور وارد اجتماع شدند. بهطور مثال، کوچکترین کارتنخواب تهران، 3 ماه دارد و اکنون در بیمارستان مفید بهسر میبرد. شاید باورتان نشود، اما این کودک، دیشب خماری پس میداد! بهخاطر موادی که در خون پدر و مادرش وجود داشته و همچنین فضایی که این کودک در آن بوده، این بلا سرش آمده است. کارتنخوابهای تهران، او را به بیمارستان تحویل دادند. ما میخواهیم این بیتوجهی را از مردم بگیریم؛ مشکل امروز جامعه ما، موادمخدر و کارتنخوابی نیست؛ مشکل امروز ما، بیتوجهی مردم به یکدیگر است. یکی از کارتنخوابها، حرف قشنگی میزد؛ میگفت: اگر مردم نگاهشان را به ما تغییر دهند، ما هم نگاهمان را به آنها تغییر میدهیم. امروز کسی زیر بار این قصور نمیرود. همه میگویند، دولت مقصر است؛ دولت کمیته امداد را مقصر میداند، کمیته تقصیر را متوجه شهرداری میداند و شهرداری هم به نوبه خود، آن را به گردن ارگانها یا سازمانهای دیگری میاندازد. اما همه ما با این شعار وارد این موسسه شدیم؛ و آن این بود که هرجا که هیچکس مسئولیتها را به عهده نمیگیرد، همه ما در برابر آن مسئولیم! روزنامهها وظیفه دارند که نگاه مردم را به وقایع و گروههای اجتماعی، تصحیح کنند. یکی از این گروهها، کارتنخوابها هستند. برای این کار، باید مسئولیتپذیری را در جامعه ایجاد و داوطلبی را تقویت کنیم.
خبرنگاران و رسانهها باید کف اجتماع حضور داشته باشند تا ارتباط خودشان را با مردم و اجتماع حفظ کنند. بچههای «شهروند» زیر پوست این شهر آمدند و اتفاقات و افراد درگیر این اتفاقات را لمس کردند. آنها (کارتنخوابهای بهبود یافته) هم در نمایشگاه مطبوعات به غرفه روزنامه شهروند آمدند و در کنار بچههای روزنامه و در کنار مردم ایستادند. آنها اجتماعی شدند. مخاطبان روزنامه از نزدیک آنها را دیدند و با آنها آشنا شدند. مردم، خبرنگار شدند؛ کاوشگر شدند و با ناباوری از بچههای بهبودیافته میپرسیدند، «شما واقعا کارتنخواب بودهاید؟!»