| ایوب آقاخانی | نویسنده و بازیگر تئاتر |
الان چند هفتهای است که آخر هفتهها گرفتار نوشتن و به پایان رساندن چند نمایشنامه هستم. چند نمایشنامه نیمهکاره در دست دارم که آخر هفتهها را بهترین زمان برای اتمام آنها میدانم. هر هفته روی یکی از آنها تمرکز میکنم تا بتوانم همه آنها را بهصورت موازی پیش ببرم چرا که آنها به نوعی به هم مرتبط هستند. امیدوارم که خوب از آب در بیایند. بعضی از این نمایشنامهها تا حدودی به ماجراهای تجربه شدهام در جامعه مربوط میشود. بدونشک مسئولیت خوب نوشتن آنها خیلی زیاد است. البته نگاه سالم پشت آنها ضروری و اجرایش از نظر سلامتی یک رسالت است. اینگونه نمایشنامهها نگاه متفاوتی از نمایشنامههای فانتزی دارد مخصوصا دوتا از آنها که بهطور غیرمستقیم به جنگ خودمان مربوط است. حقیقتا نمیدانم تا چه زمانی این نمایشنامهها آماده خواهد شد چرا که خیلی آرامآرام و حلزونی و عاشقانه آنها را ورق میزنم، دور میریزم و دوباره مینویسم. تلاش میکنم یکی از آنها را تا پایان پاییز به اتمام برسانم وگرنه برنامههایی که دارم خراب میشود. البته هنوز اسم قطعی برای نمایشنامهام پیدا نکردم و اسم کنونیاش که «خاکستر» است را هم دوست ندارم و تقریبا مطمئنم که اسم آن را عوض خواهم کرد.
فعالیت دیگری که در آخر هفتهها دارم تحلیل سریالهای آمریکایی است تا از نبض فرهنگی دنیا عقب نمانم. به همین دلیل مجبورم حجم کثیری از این سریالها را در یکی، دو روز آخر هفته ببینم. دو سریالی که درحال دیدن آن هستم یکی کارآگاهان واقعی و دیگری آسمانهای درحال سقوط هستند. فعالیتهای من در آخر هفته مطلقا فرهنگی و صد البته آزاردهنده برای خانواده هستند.
این چند روز هم نمایشنامهای به نام شیپور را اجرا میکنم که تا روز پنجشنبه از ساعت 6:30 در برج میلاد ادامه خواهد داشت. پیشنهاد میکنم دیدن آن را از دست ندهید و حتما سری به برج میلاد بزنید.