مسعود کرامتی بازیگر
تلویزیون ما درحال حاضر مخاطبی ندارد. این از مهمترین مشکلات صدا و سیمای ماست که رئیس جدید باید به آن توجه کند و به دنبال دلایلش بگردد. عدم اعتماد مخاطبان به شبکههای داخلی یکی از دلایلی است که سبب شده بینندگان علاقهای به دنبال کردن برنامههای تلویزیون نداشته باشند. امیدوارم با بازگشت «اعتماد»، آشتی بین بینندگان و تلویزیون اتفاق بیفتد.
صدا و سیمای ما به این سمت و سو کشیده شده چون خودش را متکلم وحده میداند. بر بالای قلهای نشسته، چون ارتباط با تلویزیون یک ارتباط دوسویه نیست. مخاطب روبهروی تلویزیون مینشیند و میبیند و گوش میدهد. برای همین از یک جایی به بعد این موضوع توهمی را برای صداوسیما به وجود آورد که دردسرساز شد. آنها فکر کردند هرچه بگویند، مردم موظف هستند ببینند و گوش دهند. در صورتی که اینگونه نیست، مردم شبکه را عوض میکنند یا به سراغ ماهوارهها میروند و سخیفترین شبکهها را دنبال میکنند. چون مردم آنها را به شبکههای تلویزیون ما ترجیح میدهند. پس مسئولان صداوسیما باید بدانند که مردم نمیبینند و گوش نمیدهند، آنها کانال تلویزیون را عوض میکنند.
البته تنها مشکلات صداوسیما به «اعتماد» مخاطبان برنمیگردد. درحال حاضر اعتماد تولیدکنندگان برنامههای تلویزیونی به خاطر بدهکاریهای تلویزیون هم از دست رفته است. همین چند وقت پیش بود که من در سریال «یادداشتهای یک زن خانهدار» مشغول بازی بودم و به علت اینکه بودجه در اختیار تهیهکننده کار قرار ندادند، پروژه متوقف شد. هنوز که هنوز است میگویند بهزودی کار را از سر میگیریم اما در عمل این اتفاق نمیافتد. به ما میگویند فعلا بودجه نداریم اما شما به کارتان ادامه دهید، اما همه عوامل متفقالقول هستند که برای چه کار کنیم وقتی قرار نیست پولی بگیریم؟! چطور میشود صداوسیما سریالی را که خودش سرمایهگذار آن بوده در نیمه متوقف کند و به سادگی بگوید پول نداریم؟! وقتی صداوسیما به تعهداتش عمل نمیکند و یکطرفه طلبکار است، عدم اعتماد بهوجود میآید. آنها باید بدانند قرار نیست هرچه بگویند، بشود.
این برخورد خودخواهانه باعث شده تا مناسبات به غلط تعریف شوند. آنها میبینند که حتی اگر هم پول ندهند باز هم آنتنشان پر است و مشکلی ندارند. اما در ایام محرم امسال دیدید که هیچ تولیدات نویی برای نمایش نداشتند و سرمایهگذاریها یکدفعه تعطیل شد.
مدیریت کلان تلویزیون باید توجه کند زمانی که مخاطب نتواند حرف بزند، قهر میکند و این به معنی ریزش مخاطبان است. برای همین است که درحال حاضر بیشتر تولیدکنندگان به سمت شبکه نمایش خانگی روی آوردهاند، چون مردم میتوانند در آنجا حق انتخاب داشته باشند؛ چیزی که تلویزیون به آن اهمیت نمیدهد.
صداوسیما بودجه ندارد، آنوقت این همه شبکه راه انداخته است. حتی بعضی از این شبکهها تعریفشان یکی است. از صبح تا شب سریالها و فیلمهای تکراری را در چند نوبت پخش میکنند. شبکههای شهرستانها که دیگر غوغا کرده، 10کانال از آنها را اگر ببینید، متوجه میشوید برنامههایشان عین هم است. این همه هزینه برای چیست؟
در وهله اول باید بزرگترین دغدغه مدیران جدید صداوسیما جذب مخاطب باشد. آنها باید تلاش کنند تا مردم با صداوسیما آشتی کنند.