عبدالرضا مظاهری استاد دانشگاه
یکی از معضلات ما در حوزه کتاب (که به نظر من بیشتر شبیه یک گرهکور است) این است که ما بیش از یکمیلیون دانشجو یا داوطلب ورود به دانشگاه و 6میلیون تحصیلکرده داریم، اما شمارگان چاپ کتاب عموما حدود یکهزار نسخه است. حتی گاهی ممکن است این کتابها سالها بعد از چاپ به فروش نرسد. اگر مردم طرفدار علم و دانش هستند چرا در حوزه خرید کتاب ضعیف عمل میکنند. آیا ایرانیان به خاطر علم و دانشاندوزی است که وارد دانشگاه میشوند یا اصولا علاقهای به دانشاندوزی ندارند یا اینکه مشکل از کتابهای چاپ شدهای است که در ارتباط با مشکلات روز جامعه خود نیستند؟ در کشوری مثل کرهجنوبی یا ژاپن شمارگان چاپ اول کتاب معمولا 40 تا 50هزار نسخه است. مسئولان باید این معضلات را کاوش و بررسی کنند. مشکل دیگری که دانشگاهها و وزارت فرهنگ و ارشاد باید درصدد حل آن باشند این است که در کشور ما بیش از 700 شهر وجود دارد که همگی دارای کتابخانههای عمومیاند. دانشگاه آزاد، سراسری، پیام نور و ... هم در هر کدام از این شهرها وجود دارند، به این ترتیب اگر برای هرکدام از این کتابخانهها یک نسخه از یک عنوان خاص خریداری شود نهتنها تیراژ هزار یا دوهزار تا در کتابفروشیها نمیماند بلکه کفاف این همه کتابخانه را نمیدهد. حالا شما کتابهایی را هم که بهصورت شخصی خریداری میشود اضافه کنید و ببینید چه خواهد شد. چه اتفاقی میافتد که حتی یک نسخه از این کتابها برای ارشاد یا کتابخانهها خریداری نمیشود؟ مشکل دیگری که وجود دارد در گزارشهای ارایه شده توسط مسئولان است. هرسال تلویزیون و وزیر محترم ارشاد گزارشهایی را ارایه میدهند مبنی بر اینکه فلانمیلیارد تومان بن کتاب برای تحقق هدف کتابخوانی به مردم و دانشگاهیان اهدا شده است. خود بنده جزء اهل قلم به حساب میآیم و تالیفاتی داشتهام. با این وجود من و دوستان دیگرم تاکنون یک ریال از بن کتاب بهرهمند نشدهایم. اینها رانتهایی است که در علم و دانش این مرز و بوم وجود دارد و باید حل شود. مشکل دیگری که نیاز به حل دارد و انشاءالله دولت تدبیر و امید درصدد رفع آن برخواهد آمد، این است که انجام طرحهای پژوهشی که توسط اساتید ارایه میشود عموما به دست یک دانشجوی لیسانس یا فوقلیسانس میافتد و به نوعی با یک سرهمبندی مواجه میشویم. این درحالی است که غالب طرحهای ارایه شده متناسب با نیاز جامعه است و میتوان از آنها استفادههای بسیار زیادی کرد. این دقیقا همان مشکلی است که در ارتباط بین صنعت و دانشگاه هم سالها با آن درگیر بودهایم. انجام طرحهای پژوهشی علاوه بر مشکلات اداری چندین ماهه، به دست یک کارمند میافتد. بنابراین یک استاد باید برای دفاع از طرحش پیش یک کارمند- که ممکن است اصلا در آن موضوع تخصصی نداشته باشد- دلیل بیاورد. در چنین شرایطی، طرحی که از ابتدا قرار بود یک کار پژوهشی باشد به یک کار اداری مبدل میشود و در کشاکش این رفتوآمدها، پژوهشگر از نفس میافتد و امکان ادامه تلاش را در خود نمیبیند. در هریک از ادارات که بروید خواهید دید هرکدام از آنها برای خود یک قسمت پژوهشی تشکیل دادهاند که بهصورت اداری مشکلات را حل میکند. این درحالی است که من پژوهشگر انتظار دارم طرحها واقعا پژوهشی باشند. یکی از محسنات بزرگی که دولت کنونی دارد، این است که انتقادپذیر است. دکتر روحانی شخصا نقد را پذیرفته است. ما نیز باید فضای نقد را بپذیریم تا افراد اهلعلم بتوانند سخن بگویند و خود سانسوری را کنار بگذارند. باید فضای آرام علمی و پژوهشی باز شود تا اهل علم به میدان بیایند و حرفشان را بزنند. نباید فرصت نقد را از خود بگیریم و بعد افرادی که در ادارات هستند بیایند و مصاحبههای زیبا و اداریپسند انجام دهند و کارها را به ظاهر حل کنند. بعضی از دوستان با این کارها نقدهای عالمانه را خنثی میکنند و بهظاهر خود را دوستدار علم و دانش نشان میدهند. تمام کتابهای علمی که تاکنون نگاشته شده، بدون حمایت جدی از طرف هیچ ارگانی و صرفا با اراده و علاقه شخصی به محصول رسیده است. بهنظر من هنوز هم که هنوز است، هیچ وزارتخانه و دانشگاهی از پژوهشگر حمایت نمیکند. این قضیه تا آنجا پیش رفته که پژوهش درآمد کمتری از تدریس دارد.
یک طرح پژوهشی نیازمند سالها هزینه و کار و صبر است تا از هزار طرح ارایه شده، یکی به سرمنزل مقصود برسد. اما چون شرایط اداریمحور بوده تا طرح را ارایه میدادیم از ما گزارش میخواستند. گاهی یک طرح نیازمند 2 تا 3 سال فرصت است تا به هدف برسد. اینها نقاطضعفی هستند که امید میرود دولت فعلی آنها را رفع کند. اگر علم و پژوهش را محور کار قرار دهیم میتوانیم قدرت را به دست بگیریم و مجبور نباشیم جلو بیگانه سر خم کنیم. نکته مهمی که از معضلات علوم انسانی است این که برخی دستاندرکارانش، خودشان علوم انسانی را نمیشناسند. برخلاف نظرات بعضی، به نظر من وضع ما در علومانسانی خیلی بهتر از علوم پایه و فنی و... است. هر بحثی که در خارج از کشور طرح شده را دانشمندان ما در داخل پاسخ میدهند و اینها البته کاملا خودجوش انجام میشود. دولت باید برای حمایت از اهل علم وارد میدان شود.