در حوزه موسیقی وضع این استعدادها چگونه است؟
اخیرا در تهران کلاس رهبری ارکستری برگزار کردم و در خلال همان کلاس بسیاری از باورهایم در مورد این جوانها دوباره به من ثابت شد. علاقه و استعداد این سرمایهها را باید پرورش دهیم. معتقدم جامعهای که ریشههای هنر را در درونش مستحکم نکند نمیتواند جامعه سالم و شادی باشد. اگر بتوانیم زمینه را برای رشد هنر و هنرمند در مملکتمان فراهم کنیم تأثیر مستقیم این حمایت را در نسلهای آینده و بهبود وضع اجتماع خواهیم دید.
از اینها اگر بگذریم، حال و احوال این روزهای خودتان چطور است؟
حال من وقتی به ایران میآیم خیلی خوب است. این همه، هموطن و همفرهنگ را در یک جا دیدن باید هم حال آدم را خوب کند! (با لبخند) البته راستش را بخواهید این خوشحالی یک روی دیگر هم دارد. برای من غمگین شدن روی دیگر سکه به ایران آمدن است. به نظرم در برخی از زمینهها قدر جوانهایمان را نمیدانیم. به هدر رفتن این شوق، امید و زندگی برایم غمگینکننده است.
اگر بخواهید در مورد مهمترین ویژگی شهداد روحانی صحبت کنید از کدام یک از ویژگیهای او حرف میزنید؟
اصولا آدم خوشبین و امیدواری هستم. دقیقا به همین خاطر هم هست که به آینده ایران امید بستهام.
اگر به گذشته و سالهایی که سپری کردهاید بازگردید کدام یک از کارهایی که انجام دادهاید را تکرار نخواهید کرد؟ اگر دوست دارید کمی از خودتان انتقاد کنید.
میخواهم سوالتان را بهگونهای دیگر پاسخ دهم. تنها کاری که حالا که به عقب برمیگردم از انجامش و قدم گذاشتن در درون جاده دور و درازش خوشنودم، فعالیتهایم در زمینه موسیقی است. این اقدام دلچسب را مدیون پدرم «رضا روحانی» میدانم، به آن خاطر که از دوران کودکی به شدت تشویقم کرد و برایم این امکان را فراهم کرد که در جاده پرفراز و نشیب موسیقی قدم بردارم. بنابراین از بقیه کارهایی که انجام دادهام پشیمانم. موسیقی تنها حرکت مثبت من در زندگی بود. بقیه کارهایی که انجام دادهام سراسر بیهوده بودند.
به نظرتان بزرگترین نکتهای که انسانها باید در زندگی به آن توجه کنند چیست؟
تنها چیزی که میتوانم بگویم آن است که وقتی آدم در کارش صداقت داشته باشد (مهم نیست چه کاری انجام میدهید مهم آن است که صداقت را در کارتان بروز دهید) آن کار موفق میشود و انسان هم در آن زمینه حتما پیشرفت میکند. در تمام کارهایی که تاکنون در عرصه موسیقی انجام دادهام سعی کردهام فرد صادقی باشم.
در مورد همکاریتان با «یانی» خاطرهای دارید که دوست داشته باشید در موردش برایمان صحبت کنید؟
یادم میآید برای کنسرت گروه «یانی» که در «آکروپلیس» برگزار شد 9 سالی بود که دست به ساز ویولن نزده بودم. قرار گذاشته بودیم برای بخشی از برنامه از ساز ویولنسل استفاده کنیم. دیدم فقط دارم رهبری میکنم و از سویی تنظیم همه آهنگها به عهده من است. کسی هم که حرفهای نباشد اصلا این ماجرا را نمیبیند. از اول تا آخر برنامه هم که پشتمان به مردم است. یک قسمتی هم هست که در ویدیو یا درواقع در «فاینال کات» نگذاشتهاند، اما من خودم ویدیویش را دارم. در آن بخش یانی به مردم میگوید که «من در اینجا از شهداد میخواهم که پیانو بزند و من رهبری کنم. من از کودکی آرزو داشتم مثل شهداد رهبری کنم و حالا میخواهم این کار را انجام بدهم.» در حقیقت رهبری یانی حالت نمایشی داشت. برای آن بخش آخر، ما «دونوازی ویولن» درنظر گرفتیم. من به یانی گفتم که خودم میتوانم این کار را انجام دهم، اما باید فرصتی برای تمرین داشته باشم. برای یک ماه در لسآنجلس معلم ویولن گرفتم. دوباره شروع کردم و بعد از یک ماه آماده شدم و شد آن اتفاقی که بسیاری از مردم در کنسرت آکروپلیس دیدند. همه روزنامهها در آن روزها نوشتند که آن بخش، «هایلایت» برنامه بود و من هنوز آن روزنامهها را نگه داشتهام. خوشحالم که اینقدر گل کرد. بهخصوص اینکه من قبل از نواختن آن بخش، تمام مدت درحال رهبری بودم درحالیکه «کاریج» تمام وقت درحال نواختن بود. آن هم اجرای زنده و بداههنوازی که واقعا کار را مشکلتر میکرد. این خاطره هنوز هم در ذهنم هست و بهعنوان یکی از نکات جالب و ماندگار در سراچه ذهنم ثبت و ضبط شده است.
با وجود اینکه سالهاست در خارج از کشور زندگی میکنید و تاکنون فعالیتهای بزرگ موسیقایی برای کشورمان انجام دادهاید، سمفونی «خلیج فارس» که چندسال پیش به روی صحنه رفت ازجمله کارهای ماندگار شماست. باز هم از این کارها انجام میدهید؟
سوئیت سمفونی «خلیج فارس» در کشورهای مختلف دنیا درحال اجرا شدن است. به نظرم این اتفاق رویداد مثبتی است. هماکنون در شرف نوشتن قطعه دیگری هستم که امیدوارم به محض آنکه به مراحل انتشار رسید بتوانم خبرش را رسانهای کنم. در مورد فعالیتهایم هم باید بگویم، کمابیش مثل سابق بهعنوان رهبر مهمان به کشورهای مختلف دنیا دعوت میشوم. اخیرا در خاوردور برنامه داشتم.
آقای روحانی! برخی از حوادث اجتماعی هستند که بروزشان لرزه به اندام همه میاندازد. عکسالعمل شما بهعنوان یک هنرمند در مواجهه با این اتفاقها آن هم در کشور خودتان ایران، چگونه است؟
تاریخ ثابت کرده در جوامعی که با محدودیت و مشکل مواجه هستند هنر به طرق دیگری رشد میکند. اما اتفاقات اجتماعی که هماکنون در روزنامهها و خبرگزاریها با آنها مواجه میشوم مرا به حسرت و اندوه وا میدارد. امیدوارم با گذشت زمان کمتر شاهد شنیدن خبرهای بد باشیم. نامی از آن اتفاقات نمیآورم چراکه همه میدانند دارم در مورد چه اتفاقاتی صحبت میکنم.
امیدوارم با کم شدن و به صفر رسیدن این حوادث اندوه مردم ما کمتر شود و بتوانند با امید و شادی در کشورشان زندگی کنند.