شماره ۴۳۰ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۷ آبان
صفحه را ببند
به یاد رادمرد عرصه عشق و هنر
| فریدون حقیقی | تنبورساز |

سال ۱۳۶۳ نخستین دیدار من با این رادمرد عشق و هنر، زنده‌یاد استاد سیدخلیل عالی‌نژاد در شهرستان صحنه کرمانشاه باعث بزرگترین تحول و دگرگونی در زندگی من شد. انگار خداوند تمام حسن و صفات نیک بشری را یکجا به ایشان عطا کرده بود. بعد از این دیدار تمام فکر و ذکرم این بود که به هر طریق ممکن بتوانم به ایشان نزدیک‌تر شوم تا از چشمه وجودش سیراب شوم لذا به نظرم ساخت ساز تنبور بهترین وسیله‌ای بود که می‌توانست از این طریق مرا به ایشان نزدیک‌تر کند. بنابراین ساخت مقدمات تنبور را در زادگاهم روستای فش کنگاور در خدمت استاد یدالله اشرفی شروع کردم. این کار ظاهرا بهترین بهانه‌ای بود که هرچند وقت یک‌بار سعادت دیدار با سید خلیل را پیدا کنم. البته با هربار دیدار او اشتیاقم برای دیدار مجدد صدچندان می‌شد. مدتی به همین منوال سپری شد تا این‌که اول دهه ۷۰، ایشان جهت ادامه تحصیل در دانشکده موسیقی به تهران عزیمت کردند. بعد از مدتی دوری، بنده هم به تهران نقل مکان کردم. توفیق، رفیق گشت و با همدیگر ساختمانی دوطبقه در منطقه سعادت‌آباد اجاره کردیم. این‌بار کارگاه تنبور «مجذوب» زیر نظر ایشان راه‌اندازی شد. خداوند بزرگ عنایت فرمودند و بنده این سعادت نصیبم گردید که حدود ۴‌سال بتوانم در خدمت ایشان باشم. حقیقتا اگر بخواهم خاطره و خصوصیات اخلاقی و رفتار و گفتار و خدمات ارزنده ایشان به یار و غیریار و غریبه و آشنا را در این مدت که از نزدیک با همدیگر بودیم بیان کنم باید مثنوی‌ها نوشت که البته در این مختصر نمی‌گنجد. امکان نداشت مشکلی برای دوست و آشنا و حتی غریبه‌ای که می‌شناخت رخ بدهد و ایشان بی‌تفاوت باشند. در این مدت عمر به ظاهر کوتاه و در باطن پرثمر و پربرکت با عشق و تلاش توانستند آثار زیاد و گرانبهایی از خود به یادگار بگذارند. در زمینه موسیقی نوارهای ثنای علی(ع)، آیین مستان، شکرانه، زمزمه قلندری، آوای قلندری، چاپ کتاب «تنبور از دیرباز تاکنون» و بسیاری آثار منتشرنشده دیگر خود معرف و موکد این موضوع است. در زمینه شعر و ادبیات، دیوان اشعار او یکی از گنجینه‌های ارزشمند ادبی و عرفانی ایرانی است که به زبان کردی و فارسی سروده شده است. سراسر زندگی ایشان عشق به حضرت مولا علی(ع) بود و در این رابطه متحمل درد و رنج و مشقت‌های فراوان می‌شدند که البته همه را به جان و دل می‌خریدند. کمتر روزی پیدا می‌شد که خانه ایشان مملو از میهمان نباشد. هرکدام از مهمان‌ها از راه دور و نزدیک بهر کاری می‌آمدند. اگر از بنده به‌عنوان یکی از دوستان او- که حدود ۱۸‌سال ایشان را می‌شناسم، به‌خصوص ۴ سالی که در تهران با همدیگر زندگی می‌کردیم - بپرسند که سید خلیل را چگونه می‌‌شناسی عرض می‌کنم که من هرگز پی نبردم با وجود همه مشکلات و این همه مهمان‌داری و رسیدگی به مسائل دیگران، چطور این‌قدر با حوصله و مهربان و خوش‌رو بودند که به درد همه آنها رسیدگی می‌کردند و درنهایت این وقت و فرصت و آرامش از کجا و کی دست می‌داد که ایشان با آسودگی و آرامش‌خاطر بتوانند این همه آثار گرانبها و ارزشمند و داروی دردهای بی‌درمان که راهگشای آیندگان نیز هست از خود به ارث باقی بگذارند. امروز سه‌شنبه ۲۷ آبان‌ماه ۱۳۹۳ سیزدهمین سالگرد پرواز عاشقانه استاد سیدخلیل عالی‌نژاد است.


تعداد بازدید :  161