شماره ۴۳۰ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۷ آبان
صفحه را ببند
دولت‌آبادی هم شوالیه گرفت و هم در مراسمی از پایمال شدن حقوق فرهنگی‌اش گله کرد
من فقط با خودم جنگ دارم

شهروند| محمود دولت‌آبادی درحالی روز گذشته، نشانِ شوالیه‌ هنر و ادبِ فرانسه را با امضایِ وزیرِ فرهنگِ این کشور و با حضورِ چهره‌های شاخصی چون دکتر شایگان دریافت کرد که در مراسمی دیگر در همین روز و در حضور معاون وزارت ارشاد طی سخنانی صریح خطاب به مسئولانِ فرهنگیِ کشور از حقوقِ ضایع‌شده‌اش در این سال‌ها گفت؛ از این‌که سال‌هاست حقوق فرهنگی‌اش نادیده گرفته می‌شود، حقِ کار ندارد، بازنشستگی هم و حتی حق پیگیری سرقتِ آثارش در سینما و تلویزیون.  
روز یکشنبه، روزِ شلوغی برایِ نویسنده‌ پیشکسوت بود؛  نویسنده‌ای که سال‌هاست در انتظارِ انتشارِ «مکفل» است که یکی از مهم‌ترین آثارِ ادبی‌اش به حساب می‌آید. او هم ازجمله کسانی است که این روزها نشانِ شوالیه را دریافت کرد؛ از دستِ «برونو فوشه» - سفیر فرانسه در ایران - .  دکتر داریوش شایگان هم در این مراسم حضور داشت و البته دکتر مریم عسگری که جای خالی سلوچ را ترجمه کرده است. اینها از وجوه مختلف نویسندگی و آثار محمود دولت‌آبادی سخن گفتند. سفیرِ فرانسه از اهمیتِ «دولت‌آبادی» گفت و آثارش. از این‌که ترجمه‌ کتاب‌های او سبب شده تا جامعه‌ روشنفکرِ فرانسه با او آشنا شوند. دکتر شایگان هم خطابه خود را ابتدا به زبان فرانسه و سپس به فارسی خواند: «دولت‌آبادی بی‌شک یکی از بزرگترین رمان‌نویسان ایران معاصر است. او برخلاف اونوره دو بالزاک، 50‌هزار فنجان قهوه ننوشید تا طی 20‌سال و به بهای زندگی‌اش بزرگترین شاهکار ادبی قرن نوزدهم، یعنی کمدی انسانی، را خلق کند. دولت‌آبادی اما موفق شد در عرض 15‌سال و با گذر از نشیب‌وفرازهای بسیار، یکی از جذاب‌ترین و بزرگترین حماسه‌های روستایی ایران مدرن را بیافریند؛ «کلیدر» را. دولت‌آبادی اهل خراسان است؛ زادگاه پرآوازه حکمت و ادب ایران. او، هم بزرگیِ این سرزمین را در خود متبلور ساخته است، هم زخم‌های آن را.»
شایگان از درستیِ اخلاقی، صداقتِ روشنفکری و اصالتِ تمام‌عیارش در مقابل جهانی گفت که معرکه‌گیرهای رسانه‌ای، آن را یکسره به اشغال خود درآورده‌اند. از این گفت که او نیز مانندِ هر هنرمند راستینی، حساس است و پراضطراب، مجروح از درد درون، و دلواپس روح آنانی که رؤیاهای پرشهامتشان همواره با واقعیات مبتذل در تعارض‌اند؛ دنیایی که نسبت به تمنای قلبِ جوینده حقیقت و آزادی، بی‌اعتناست. شایگان البته نکته‌ دقیقی درباره‌ او گفت و از او به‌عنوان ابوالهولِ ناشناخته یا کم‌شناخته و کسی چه می‌داند شاید بسیار شناخته یاد کرد که: «در سیروسلوک درونی خود مردی است در تبعید.»
مریم عسگری بود که درباره چگونگی ترجمه «جای خالی سلوچ» توسط خودش به زبان فرانسه سخن گفت؛ اما همان اندازه که دولت‌آبادی در این مراسم خوشحال بود و توانست از پروست بگوید و از ادبیات، در مراسمی که با حضور سید عباس صالحی - معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- به‌مناسبت هفته کتاب در بنیاد شعر و ادبیات داستانی برگزار شد، از دلگیری‌هایش گفت. گفت و بعد از آن هم سریعا جلسه را ترک کرد.  او چند روزِ قبل در گفت‌وگویی به این مسأله اشاره کرده بود که برایِ اتمامِ‌حجت به ارشاد خواهد رفت تا تکلیفِ کلنل مشخص شود.  حالا هم در توضیح همان مسأله بار دیگر می‌گوید: «می‌خواستم به آنها بگویم چرا جلوی یک کتاب جعلی را نمی‌توانید بگیرید و نمی‌گیرید. اسم ناشر معلوم است. چرا این کتاب جعلی در شهرستان‌ها به اسم من به فروش می‌رسد و کسی نیست که جلوی آن را بگیرد؟ پس ارشاد چه قیومیتی دارد؟ کار وزارت ارشاد این نیست که بگوید کتاب من اشکال ساختاری دارد. البته این اشکال ساختاری نیست؛ شاهکاری ساختاری است. اگر این‌طور نبود، منتقد غربی آن را همتای گرونیکای پیکاسو نمی‌دانست. حالا آن آقا می‌گوید این کتاب اشکال ساختاری دارد، نه جانم! در خراسان قالیچه‌ای بافته می‌شود که دو طرف آن روست، یعنی پشت و روی آن یکی است.  اگر آن منتقد غربی این قالیچه را دیده بود دیگر نمی‌گفت این اثر همتای گرونیکای پیکاسوست، بلکه می‌گفت این اثر مثل آن فرش دستباف خراسانی است. نه، آقای نوش‌آبادی (سخنگوی وزارت ارشاد)! این اشکال ساختاری نیست.»
نویسنده‌ البته اهلِ گلایه نیست. خودش هم به این ماجرا اشاره کرد؛ او بیشتر ناراضی از وضعیتی است که این روزها دچارش شده است: «من اهل گله نیستم. به راه عشق گام نهادیم و آمدیم و می‌رویم. اما من 30‌سال است که در این جامعه زندگی و کار می‌کنم.  من به این سرزمین تعلق دارم.  من عاشق کشورم هستم.  رمز اصلی این است. با این حال، در تمام مدتی که خانه‌نشین بوده‌ام در میان تمام مقامات فرهنگی تنها با سه نفر صحبت داشته‌ام. یکی از آنها جواد فریدزاده اهل خراسان بود که با او گفت‌و‌گویی دوستانه داشتیم. یکی آقای درّی بود که رفتارش دوستانه نبود و سومین شخص آقای صالحی بود و هست که به اعتبار منش و عرق خراسانی بودن، یک جلسه گفت‌و‌گوی دوستانه داشته‌ایم. الان هم گله نمی‌کنم که سال‌هاست حقوق مدنی و انسانی من زیر پا له شده است. حق کار، بازنشستگی، بیمه نشر آثار، حق پیگیری سرقت آثار من در سینما و تلویزیون زیر پا له شده است و در مسیر این زیر پا له‌شده‌ها سه بار سه کشور مهم دنیا از من دعوت رسمی کردند تا بروم و با زن و بچه در آن‌جا زندگی کنم، اما از آنها تشکر کردم و نرفتم.»
دولت‌آبادی در ادامه اظهار کرد: این روزها از مشهد به من خبر داده‌اند که این کتاب (زوال کلنل) در افغانستان چاپ شده و به مشهد آمده است و دیگری می‌گوید این کتاب به شیراز رسیده است. الان هم می‌گویم این کتاب اعتبار ملی ماست. آثار ادبی اعتبار ملی ماست. من از شما انتظار دارم جلوی این نقض حقوق معنوی مرا بگیرید. این دیگر آبروی معنوی من است نه مادی.  دسیسه‌ای است که می‌خواهد مرا خراب کند، اما کوه را نمی‌توان خراب کرد.
دولت‌آبادی درباره تجربه زمان نوشتن آثارش نیز توضیح داد:  «به‌راستی سوگند می‌خورم که هرگز در زمان نوشتن به این امر فکر نکرده‌ام که آیا اثر یا آثاری که از من منتشر می‌شود، خوانده خواهد شد یا نه. عمده فکر من در زمان نوشتن این است که از عهده خودم برخواهم آمد یا نه.  برخی درباره من فکر می‌کنند که انگار این آدم عبوس با دنیا سر جنگ دارد.  نه‌خیر، من با دنیا سر جنگ ندارم، با هیچ شخصی.  جنگ من با خودم است.  وقتی من از آن دهلیزهای خوفناک در جنگ با خود بیرون می‌آیم، دیگر فرصت این را ندارم که درباره آن چیزی که نوشته‌ام، دیگران چه فکر می‌کنند و این عجیب نیست».
در این میان سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این مسأله اشاره کرد که ارشاد درخصوص کتاب‌های جعلی حساس است و درباره انتشار و عرضه این آثار سریعا پیگیری می‌کند.


تعداد بازدید :  150