| حاجی محمد احمدی | استاد ارتباطات و روزنامهنگاری |
حوزه اجتماعی، حوزهای وسیع است که مفاهیم مختلفی ذیل آن تعریف میشود. در این حوزه هم مفاهیم اخلاقی مطرح است و هم موضوعات مربوط به خانواده، رسانههای اجتماعی و دیگر مفاهیم که در بخشهای مختلف جامعه، قابل بحث و بررسی است. اگر بخواهیم بهطور ویژه بر مفاهیم اخلاقی متمرکز شویم، رسانهها بدونشک در ترویج و توسعه آن در جامعه، نقش اساسی دارند؛ اما مسأله این است که کیفیت و نحوه ارایه این نقش به چه صورت باید باشد. درواقع باید بدانیم این مفاهیم را در قالب کدام نظام رسانهای تحلیل میکنیم. وقتی پدیدههایی مثل نوعدوستی، احترام به حقوق دیگران، صداقت و همکاری را در نظر میگیریم، در مییابیم که این مفاهیم به صورت ذهنی و ارزشی وجود دارند و همه به صورت تئوری میدانند که خوبی، صداقت و کمک به دیگران خوب است با این حال چیزی که اهمیت دارد این است که این مفاهیم را به صورت عینی و عملی در جامعه ببینیم که متاسفانه این با واقعیت جامعه ما فاصله دارد. نقش رسانه در اینجا مطرح میشود که آنها بتوانند بین ابعاد تئوریک ذهنی و ابعاد عملی و عینی این موضوعات در جامعه رابطه تنگاتنگ ایجاد کنند.
اینکه رسانهها بهویژه مطبوعات بیایند در مدح و مذمت هنجارها و ناهنجاریهای اخلاقی سخن بگویند و صرفا نشان دهند که اینها بد است و آنها خوب؛ کارساز نیست. بلکه رسانهها باید بتوانند این موضوعات را عملیاتی کنند برای مثال میتوانند در قالب رویدادها، داستانها یا در فرم فعالیت موسساتی با این اهداف، این مفاهیم را ترویج کنند.
در حقیقت ما دو نوع روزنامهنگاری یا دو نوع رسانه داریم، رسانههای خبری- تجاری و رسانههای عقیدتی- نظری که بیشتر در حوزه آگاهی بخشی فعالیت میکنند. نوع اول خبرمدار و نوع دوم فرآیند مدار است. در شرایط فعلی جامعه ما به شدت نیازمند نوع دوم نظام رسانهای است؛ ما باید به تحلیل و تفسیر موضوعات بیشتر از بیان چیستی رویدادها بپردازیم؛ یعنی رسانهها که وظیفه اطلاعرسانی و آگاهی دادن به جامعه را بر دوش میکشند، باید نوعی ادبیات آموزشی در بیان و تحلیل مفاهیم داشته باشند؛ این ادبیات در هر مسالهای باید مدنظر قرار گیرد. امروزه شاهد هستیم که ادبیات رسانهای ما نهتنها در حوزههای اجتماعی بلکه در حوزههای سیاسی هم بسیار ضعیف است؛ تمام این مشکلات به نوع نظام رسانهای حاکم بر ایران برمیگردد.
نظام رسانهای در کشور ما دولتی و همین باعث شده است رسانهها به صورت عملی نتوانند وارد این فرآیندهای تحلیلی و تفسیری شوند؛ بیشتر اخبار در رسانههای ما اعم از روزنامهها، خبرگزاریها و سایتهای خبری، خبرهای دولتی با تمرکز بر ارزشهای شهرت است و اخبار اغلب در جهت تثبیت دولتها و موضوعات مربوط به ارگانها است. رسانههای ما در این شرایط به سمت اخبار توسعه، رجوع نمیکنند که این امر، یکی از معضلات اصلی روزنامهنگاری در کشور ما است؛ اینکه چه خبری رخ داده، خیلی مهم نیست بلکه اینکه این اتفاق چه مشکلی را میتواند حل کند یا چه عواقبی را باعث شود، مهم است؛ اینکه چه تعداد بیسواد داریم خیلی مهم نیست ولی اینکه چه تعداد مراکز سوادآموزی ساختهایم تا فرهنگسازی در این حوزه داشته باشیم اهمیت دارد ولی امروز رسانههای ما کمتر به چرایی، بررسی و تحلیل رویدادها میپردازند.
ما باید در کشور رسانههای آزاد و مستقل راه بیندازیم تا آزادانه به فرآیندهای تحلیلی و توسعهای بپردازند. تا وقتی که رسانههای دولتی مانور میدهند نتیجه این میشود که در نظام پرداختن به موضوعات اجتماعی و ادبیات اجتماعی، فقر تولید محتوا خواهیم داشت همینطور که امروز داریم. ریشه اصلی در نبود رقابت و نبود فضای نوآوری و ابتکار است. وقتی در فضای عمومی آزادی عمل نداریم درواقع کارکرد خود را از دست دادهایم. رسانه یکی از ارکان مهم کشور است که نقش هدایت و آموزش را دارد؛ ما در این شرایط نیازمند فراهم شدن بستر برای آگاهی دادن داریم که لازمه این بستر آزادی است. ولی آزادی امروز رسانهها بیشتر ظاهری است و در باطن نمود عینی ندارد. پرداختن به ناهنجاریها و معضلات اجتماعی که امروز به شدت نیاز جامعه است، تحلیلهای عمیقی را میطلبد. یک نمونه بارز مشکلات رفتاری جامعه را میتوانیم با رفتارشناسی رانندگان ایرانی انجام دهیم.
مردم ما وقتی در فضای خصوصی داخل خودروهای خود هستند همه چیز را زیرپا میگذارند. پرداختن به این موضوعات درحالیکه ادعای اخلاقی بودن و اجتماعی بودن داریم، نیازمند ابزار است؛ به بیان دیگر «نه» گفتن به این ضدهنجارها در بسترهای خاص ممکن میشود.
این فرآیند باید از متولیان، مسئولان و دستاندرکاران اجتماعی و سیاسی در جامعه شروع شود و بعد به لایههای میانی و بطن جامعه برسد و به صورت فرهنگ یا آگاهی درآید. رسانههای مستقل و آزاد میتوانند هر موضوع اجتماعی را به شکل آسیبشناسی و تحلیلی بیان کنند و با پرداختن به چرایی آن بتوانند کشور را در مسیر توسعه اجتماعی کمک کنند.