اعظم راودراد استاد علوم ارتباطات
در دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری داشتن اطلاعات به افراد یک جامعه کمک میکند تا بهتر بتوانند با دیگران و بهویژه همفکران خود ارتباط برقرار و نیازهای اجتماعی خود را برآورده کنند.
به همین دلیل برای رسانهها در هر جامعهای، یکسری کارکردهای مشخصی به صورت تئوریک تبیین شده که نخستین و مهمترین آن مربوط به حوزه اطلاعرسانی درباره اخبار و رویدادها است.
پس از اطلاعرسانی، وظیفه بعدی رسانهها آگاهیبخشی به مخاطبان است. به این معنی که ارتباط بین رویدادهای مختلف را برای مخاطب خود توضیح داده و از طریق انتشار تحلیلهای عمیقتر، مسائل روی داده را برای مردم تشریح میکنند. با این تعریف، تمام رسانهها باید دو وظیفه اصلی خود را که عبارتند از اطلاعرسانی و آگاهیبخشی، همواره در اولویت کاری خود قرار دهند. از سوی دیگر کارکردهای دیگری نیز برای رسانهها ترسیم شده که مربوط به حوزه سرگرمی، تفریحی و آموزشی است. حتی برای رسانهای مثل سینما و بخشهای هنری تلویزیون، کارکرد گریز از واقعیت نیز وجود دارد. گریز از واقعیت به این معنی که حتی برای مدت کوتاهی، مخاطبان خود را به آرامشی ظاهری رسانده و این مخاطب پس از بازگشت به دنیای واقعی، میتوانند در موقعیتهای واقعی بهتر تصمیم گرفته و عمل کند.
در کنار این موارد، کارکرد عمیقتر و پنهانتری نیز برای رسانهها وجود دارد و آن هم کارکرد ایجاد انسجام اجتماعی است. وقتی آدمها در یک محیط و جامعه زندگی میکنند، به وسیله رسانهها با اخبار، اطلاعات، سرگرمیها، آموزشها و آگاهیهای مشابهی روبهرو بوده و به نوعی یک پیام واحد را دریافت میکنند. مواجهه با پیامهای مشترک در یک فضای کلی ارتباطی، موجب آگاهی مشترک و حتی احساس مشترک در راستای هدفی مشترک میان همه افراد جامعه یا حداقل مخاطبان خاص میشود.
این اشتراک احساس و نظر و هدف هم ممکن است در سطح کلی جامعه و هم میان گروههای کوچکتر ایجاد شود. بنابراین به هر میزانی که نهادهای ارسالکننده پیام منسجمتر عمل کنند، به همان میزان میتوانند ارتباط عمیقتری با جامعه داشته و مردم را به فعالیتهای مشترک و مشارکتهای اجتماعی تشویق و ترغیب کنند.
چرا که در این شرایط جامعه بخشی از فرد و فرد بخشی از جامعه میشود. بنابراین اگر آگاهی افراد یک جامعه نسبت به موضوع یا موضوعاتی افزایش یافته و مشترک باشد، منجر به انسجام بیشتر آن جامعه شده و شاهد اقبال بیشتر مردم به مشارکتهای اجتماعی در آن حوزه یا موضوعات میشویم.
از نظر تئوری ممکن است چنین هدفی را برای رسانهها قایل نباشیم و نتوان گفت که رسانهها حتما باید در این جهت حرکت کنند، اما بهطور قطع اگر رسانهها به درستی به وظایف خود مبنیبر اطلاعرسانی و آگاهیبخشی صحیح عمل کنند، نتیجه فعالیت آنها منجر به انسجام اجتماعی قوی و به تبع آن مشارکت اجتماعی گسترده میشود. البته رسانهها زمانی میتوانند به این وظیفه عمل کنند که در جذب مخاطب موفق بوده و طبیعی است، رسانههایی که در جذب مخاطب موفق نبودهاند، نمیتوانند کارکرد موثری در جامعه داشته باشند. اگر چه نمیتوان بهطور دقیق اظهارنظر کرد، اما باید گفت که متاسفانه رسانههای ما در ابعاد مختلف در جذب مخاطب مشکل دارند. رسانههای فعلی در ایران به دو دسته خصوصی و دولتی تقسیم میشوند. در این میان نماد رسانههای دولتی، رادیو و تلویزیون و نماد رسانههای خصوصی مطبوعات هستند. اما مطبوعات ما نیز به دلیل وابستگیهایی که به دولت دارند (از جمله نیاز آنها به دریافت یارانه کاغذ و بحثهای مربوط به دریافت مجوز و نظارت) نمیتوان به آنها نام رسانهخصوصی اطلاق کرد.
در حوزه سینما که یکی از رسانههای قدرتمند جهان امروز به شمار میآید نیز باید گفت سینمای ایران خصوصی نیست و وابستگیهای گستردهای به دولت ازجمله در حوزه دریافت مجوز داشته و به همین دلیل نمیتواند نقش یک رسانه خصوصی صرف را بازی کند. بیشتر مطبوعات ما نیز به برخی از نهادهای مدنی و سیاسی وابستگی داشته و به تبع آن به نوعی تفکر و رویکرد خاص وابستگی پیدا میکنند و به همین دلیل نمیتوانند جامعنگر باشند و همین فقدان جامعنگری تأثیر منفی در جذب مخاطب گذاشته است.
به عنوان نمونه امروز خیلی راحت میتوان رسانهها اعم از صدا و سیما، خبرگزاریها و مطبوعات را تقسیمبندی کرد و عموم مردم ما نیز این تقسیمبندیها را میدانند و متوجه هستند که هر کدام از آنها به کدام نهاد یا حتی تفکر وابستگی دارند. بنابراین تقسیمبندی رسانه دولتی و خصوصی در ایران خیلی معنی ندارد این شرایط موجب شده که رسانهها در ایران مخاطب عام نداشته و هرکدام طیف خاصی از مخاطب را تحتتأثیر خود قرار میدهند. بهنظر من مهمترین ضعف در عرصه رسانهای ما این است که ارتباط میان مردم و رسانههای ما یکسویه بوده و از ارتباطات دوسویه رسانه - جامعه و حتی ارتباطات چندسویه بیبهره هستیم.
همچنین برای اثربخشی بهتر پیامهای ارسالی از رسانه به جامعه، در کنار رسانههای سنتی مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات، باید از ظـرفـیتهای دنیـای رسانهای جدید مانند توانمندی شبکههای اجتماعی که در فضای مجازی فعالیت میکنند نیز بهرهمند باشیم. شبکههای اجتماعی که در فضای مجازی فعالیت میکنند یک حسن است و نباید به آنها به دید تهدید نگاه کرد. بنابراین در دنیای امروز باید ظرفیتهای دنیای رسانهای جدید همراهی و همگرایی مفید با رسانههای سنتی داشته و به نوعی مکمل یکدیگر عمل کنند و در غیر این صورت نمیتوان امیدوار بود که رسانههای ما نقش انسجام بخشی اجتماعی و تشویق و ترغیب به مشارکت اجتماعی را به خوبی ایفا کنند.