متين مسلم کارشناس سیاست خارجی
با حساستر شدن مذاكرات اتمي ايران و قدرتهاي جهاني و احتمال حل اين مناقشه مزمن شده تا 24نوامبر يا زماني كوتاه و قابل پيشبيني در آينده، مشكل روابط تهران و كشورهاي عربي منطقه (شايد نه همه، اما مهمترين آنها) همچنان پابرجاست. بيشك موضوع روابط ايران و اعراب در صورت عدم يافتن راهحلي پايدار و دوطرفه در آيندهاي نزديك، خليجفارس و خاورميانه عربي را با معضلات امنيتي بزرگي روبهرو خواهد كرد. بيشتر به اين دليل كه ثبات یا شكلگيري ترتيبات امنيتي جديد، بدون يافتن راهحلي براي رفع تنشها ميان ايران و اين كشورها اگر غيرممكن نباشد اما به غايت سخت و شكننده خواهد بود تا آنجا كه به ايران مربوط ميشود تهران در شرايط كنوني براي ثبات و شكلگيري ترتيبات امنيتي و منافعي جديد انگيزه بيشتري دارد و رئيسجمهوری روحاني آن را انكار نكرده است. او ميگويد «فصل جديدي در سياست خارجي ايران آغاز شده و همه بايد از اين فرصت استفاده كنند.» روحاني تاكيد ميكند خواهان روابطي گرم با جامعه جهاني، خصوصا همسايگان عرب است. شايد فضاي مساعد بينالمللي براي ايران ناشي از انتخاب روحاني به او حق ميدهد اينگونه بينديشد و انتظار داشته باشد همتايان عربش از اين فضا و فرصت استثنایي استفاده كنند، ولي رئيسجمهوری اكنون با رويكردي متفاوت از سوي اعراب روبهرو شده كه شايد دشمنانه نباشد اما به غايت بدبينانه است. آيا روحاني براي تغيير شرايط موفق خواهد شد؟ شاید! از ديد تحليلگران امور ايران ويژگي خوشبين بودن روحانی نوگرا و پراگماتیست و اصرار به پايبندي به وعدههاي انتخاباتياش، از جمله تعهد به رفع تنشهاي بينالملي، با توجه به مشكلات پيشرو، پاسخ به اين سوال را محتاطانه مثبت ميكند. محتاطانه به اين دليل كه در عرصه ديپلماتيك، آنچه او و تيم رويایي ديپلماسي ايراني به سرپرستي وزير خارجه ظریف ميخواهند، تنها تعيينكننده شرايط نيست و صرفا بر 50درصد فضاي ميدان ميتوانند تاثیرگذار باشند. بايد متوجه بود وقتي پارهاي كشورهاي منطقه و مشخصا عربستان، حيرتگونه تداوم شرايط ناپايدار قبلي و به تبع آن گروگان نگه داشتن سياست منطقهاي ايالات متحده را به يك مطلوبيت سياسي براي خود تبديل كردهاند، خود به آن معناست كه اين كشورها بر 50درصد بقيه ميدان تاثير گذارند و قادر به وقتكشي! شايد تعجبآور به نظر
برسد اما متحدان منطقهايي ايالات متحده به نحو
شگفتانگيز و مسحورکننده ویژه جوامع عربي، تمايل خود در به گروگان نگهداشتن سياست خارجي ايالات متحده و فشار بر كاخ سفيد را آشكارا نشان میدهند و حاضرند براي تداوم وضعيت مخاطرهآميز گذشته و ادامه بازي بد كه عواقب آن امروز دامنگير منطقه و امنيت بينالمللي شده است همهچيز را با مخاطرات جبرانناپذير روبهرو كنند. گویی همه را جادو کردهاند! اواخر ماه مارچ سالجاري پرزيدنت اوباما براي توضيح و اگر نه الزاما قانع كردن رهبران عربستان و تبعا ديگر اعضاي شوراي همكاري در قبال سياست خارجي و دفاعي ايالات متحده، خصوصا در ارتباط با ايران و تغيير نگاهي كه لازم است نسبت به اين كشور صورت گيرد به ديدار پرنس عبدالله به رياض رفت. اما مقامات سعودي او را دستخالي به واشنگتن بازگرداندند. اين رفتار نشان ميدهد آنها تا كجا حاضرند براي اهداف و سياستهاي كنوني خود پيشرفته و هزينه آن را هم سخاوتمندانه بپردازند.
در يك نگاه طولي، ايالات متحده شايد هيچگاه در انتخاب نهایي ميان ايران و كشورهاي عربي خليجفارس جانب تهران را نگيرد. اما آيا اين بدان معناست كه سياست خارجي ايالات متحده بايد همواره تابعي از رفتارهايي باشد كه هماكنون كاخ سفيد و جامعه جهاني را مجبور به پرداخت هزينههاي سنگين آن كرده؟ جاي انكار واقعيت نيست اما بيثباتي آشكار و خشونت سيستماتيكي كه در منطقه خاورميانه مشاهد ميشود و معاون رئيسجمهوری آمریکا جو بايدن، آن را محصول سياستهاي پارهاي از كشورهاي منطقه خوانده، نتيجه سياستهاي اين دست كشورها و چشمپوشي واشنگتن در قبال آنهاست. ايران شايد چندان مطلوبيتي براي واشنگتن نداشته باشد اما وقتي نقش اين كشور در تامين امنيت منطقه قابل اغماض نيست، بازنگري سياستها نه يك خواست كه بيشتر يك ضرورت راهبردي است. هنري كسينجر معتقد است ديپلماسي قابليتهاي زيادي دارد، از جمله قابليت تغيير موضع «مطلوبيت به ضرورت».
رئيسجمهوری ايران ميگويد مايل به تنشزدایي بينالمللي و منطقهاي بوده و اين البته با توجه به اهداف او سياستي قابل درك است، چراكه به خوبي ميداند بازسازي سياست خارجي و تامين منافع و امنيت راهبردي ايران بدون رفع تنشهاي منطقهاي پروژهاي ناقص خواهد بود. به همين دليل فكر ميكنم تا پيش از خرابتر شدن بيشتر كارها و جاافتادن نگرانكننده سیاست حمايت از گروههاي مسلح و تروريست ايدوئولوژيك مانند داعش، بهعنوان يك متد و عادت سیاسی خطرناك عربي، لازم است كاخسفيد در قبال اقدامات متحدان عرب، رفتاري مسئولانهتر و محکمتر در پيش بگيرد. شايد زمان آن رسيده واشنگتن به اراده خود
خاصيت كاربرديتري بدهد و همانطور كه روزنامه الحيات چاپ لندن در شماره 26 اكتبر خود در بررسي مناسبات «عربي - ايراني» و روابط تهران - واشنگتن، از رهبران منطقه عرب میپرسد، اولويت مقابلههاي امنيتي شما چيست؟ واقعیات پيشرو را برای آنها روشن کند. الحیات مینویسد «برای پاسخ به این سوال قبل از هرچیز باید گفت ایران کشوری خطرناک نیست، کما اینکه میبینیم اگر به نفوذ خود ادامه میدهد و دستاوردهای بسیاری در منطقه بهدست میآورد با مخالفت یا رویارویی خاصی هم مواجه نمیشود. واقعیتی که اعراب چه بخواهند چه نخواهند باید آن را بپذیرند. ایران در حال نفوذ در منطقه است» فارن پالیسی نیز در موضعی مشابه در آخرین شماره خود به آقای رئیسجمهوری توصیه مشابهی میکند و مینویسد «تهران را باید قبول کرد.» تحلیلگر ارشد فارن پالیسی مینویسد «در حقیقت دولت اوباما درک کرده ایران با وجود نفوذ عمیقی که در چندین صحنه درگیرهای منطقه دارد، تهران میتواند نقطهعطف ثبات و امنیت کل منطقه باشد. اکنون زمان تنشزدایی با ایران است.» آقای رئیسجمهوری بهتر است از این فرصت استفاده کنید. [email protected]