شهرام حقيقتدوست بازيگر
با مجيد در يك كلاس درس ميخواندیم. همدانشگاهي بوديم. سر تمرينهاي گروه «نرگس سياه» محمد طاهري و «عشقآباد» داوود ميرباقري هم با هم حاضر ميشديم. حتي گاهي اوقات سفرهايمان را با هم ميرفتيم. او از دوستان خوب و قديمي من بود؛ رفاقتي كه 18 و 19سال ادامه پيدا كرد. با اينكه با هم رفيق بوديم و بيشتر اوقات را در كنار هم ميگذرانديم، اما هيچ وقت فرصتش پيش نيامد تا با هم سر پروژهاي همكاري كنيم و از اين بابت هيچ حسرتي نميخورم. چون مجيد آنقدر برايم عزيز بود و بزرگ كه هيچ وقت به خودم نميگويم اي كاش با مجيد فقط در يك پروژه همكاري ميكردم. بدون شك حجم عشق و علاقه او به كارش و دوستي و رفاقتمان، بيشترين خاطره را در ذهنم باقي گذاشته و حسرتي در دلم نمانده. حتي زماني هم كه در بستر بيماري قرار گرفت در جريان لحظه به لحظه بيمارياش بودم. او 7سال درگير اين بيماري بود؛ پسر با روحيهاي كه هيچ وقت بدون لبخند او را نديدم. حتي زماني هم كه روي تخت بيمارستان بود، هميشه لبخند ميزد. در گروهها و ميهمانيهايي هم كه او را ميديدم، هيچ وقت ناملايمتي از خودش نشان نميداد و سرزندگي و اميد به زندگي را در چهره او ميديدم. خيلي مبارزه كرد تا همچنان با اين بيماري به زندگي ادامه دهد اما در نهايت و متاسفانه بيماري او را از پا درآورد.
او بسيار عاشقانه كار ميكرد و ميتوان گفت كه پای تمام كارهايش امضاي مجيد بهرامي داشت و فقط مختص به خودش بود. عشق و انرژيای كه او در كارش داشت مثالزدني بود و همه دوستان او را بهعنوان يك پسر پرانرژي ميشناختند. حتي زماني هم كه مريض بود، خيلي تلاش كرد تا براي نمايش رضا ثروتي در آلمان حاضر شود كه اتفاقا بعد از پروسههايي كه در جريان درمان داشت به تئاتر بازگشت و به اجرا هم رسيد. بعد از آن ديگر خيلي توانايي آن را پيدا نكرد تا دوباره سر پروژهاي حاضر شود. در آن چند ماهي هم كه گرفتار اين بيماري بود با اينكه در جريان كمكهايي كه براي درمان او صورت ميگرفت بودم، خيلي سعي كردم تا به ملاقاتش در بيمارستان بروم، اما متاسفانه مشغله كاري اين فرصت را از من دريغ كرد. شاید تنها کار این بود که در جريان لحظه به لحظه زندگي و اتفاقاتي كه برايش مي افتاد قرار میگرفتم وقتی هم که رفت حتي باورم نميشد از كنارمان رفته و خيلي شوكه شدم. با اينكه او هم مثل بسياري از دوستان ديگري كه اين روزها به خاطر بيماري سرطان از كنار ما ميروند، مدتها با اين بيماري دست و پنجه نرم كرد اما اميدوارم ديگر كسي از بيماري سرطان در كشورمان رنجي نبرد. حتي دعا ميكنم كه كساني كه باني اين بيماري در كشورمان هستند، به سزاي خودشان برسند. چون جديدا اخبار و حواشي درباره علت اين بيماري ميشنوم كه ميگويند ممكن است بهخاطر خوراكي و مواد غذايي ناسالم و آلودگي هوا باشد. نميدانم كه چقدر اين قضيه صحت دارد ولي اگر واقعيت داشته باشد و بهخاطر اهمال كاري عدهاي در توليد محصولات غذايي باشد، آرزو ميكنم پروردگار آنها را نبخشد.