ناصر محمدخانی فوتبالیست سابق
هرکدام از ما در زندگی اجتماعی دارای اشتباهاتی هستیم؛ اشتباهاتی که بارها و بارها تکرار میکنیم، گاهی از آن درس میگیریم و گاهی هم آنها را به دست فراموشی میسپاریم اما این قاعدهای عمومی است که با بالا رفتن سن و آموختن تجربیات مختلف، انسان پختهتر میشود و آزمودهتر عمل میکند. بههمین خاطر وقتی به گذشته برمیگردد و به کارهایی که انجام داده فکر میکند، میگوید اگر قرار بود به گذشته برگردم مطمئنا این کار را انجام نمیدادم. در این مجال یکی از اتفاقاتی را که در زمینه ورزش برای من افتاد، بازگو میکنم. در سال 1986 تیمملی ایران با حضور آقای دهداری بهعنوان سرمربی در المپیک سئول شرکت کرد. من جزو لیست 14نفرهای بودم که از حضور در تیمملی استعفا دادیم. حالا که فکرش را میکنم کار اشتباهی انجام دادم. میخواستم از همباشگاهیهایم حمایت کنم. فرشاد پیوس جزو کسانی بود که به خاطر حمایت از او و دیگر همتیمیهایم، استعفا داده بودم اما آنها بعد از آن رفتند و استعفایشان را پس گرفتند. به خاطر همین استعفا مدت 4سال از تیمملی دور ماندم. در این 4سال حداقل میتوانستم 20 بازی ملی انجام دهم و حتی میتوانستم کاپیتان تیمملی باشم، بنابراین باید اشتباه خودم را متوجه باشم و بگویم اگر به عقب برمیگشتم هرگز این کار را انجام نمیدادم. باید بپذیریم ورزشکاران جزو آن دسته از اقشار هستند که تمام کارهایشان زیر ذرهبین قرار دارد. بنابراین جوانها از رفتار و کردار افرادی مثل آنها الگوبرداری میکنند. آنها درمورد طرز رفتار و حتی شیوه لباس پوشیدن ورزشکاران هم دقتنظر دارند. این جایگاه اجتماعی مسئولیتهایی دارد که نادیده گرفتن آنها هم جامعه را ناامید و سردرگم میکند و هم فرد خطاکار را بهورطه سستی و شکست میکشاند. درمورد خاطرهای که تعریف کردم لازم است بگویم، در آن بازه زمانی گمان میکردم به دیگران کمک میکنم. وقتی برخی از فوتباليستهای تیم با من صحبت کردند چون از همان ابتدا آدمی عاطفی بودم، دلم برایشان سوخت. هنوز هم اگر یک فرد غریبه را درحال گریهکردن در خیابان ببینم، اشک در چشمانم جمع میشود و دوستدارم برایش کاری کنم. در آن برهه هم وقتی حرف بعضی از بچهها را شنیدم دلم سوخت و خواستم کمکی کرده باشم. با این وجود به ابعاد دیگر قضیه استعفا از تیم ملی، فکر نکرده بودم. فکرش را که میکنم میبینم اگر هدفم کمک کردن بود میتوانستم به گونهای این کار را انجام دهم که برای خودم گران تمام نشود. میتوانستم بعد از پسگرفتن استعفا توسط برخی از همتیمیهایم من هم استعفایم را پس بگیرم. اما جوانی و کمتجربگی باعث شد این کار را انجام ندهم. اشتباهاتی از این دست نابخشودنی و بزرگ بود. بهخاطر کمتجربگی 4سال از بهترین دوران ورزشی خود را از دست دادم. تا سال 1990 بازی در تیمملی را ادامه دادم و در 32سالگی از تیمملی خداحافظی کردم. با این وجود بازی در باشگاه پرسپولیس را تا 3 سال دیگر هم ادامه دادم. علت خداحافظی نسبتا زودهنگام از تیمملی آن بود که اردوهای تیمملی فشار بالایی به فرد میآورد و به آن علت که از نظر خودم دیگر بازدهی لازم را نداشتم، ترجیح دادم میدان را به جوانترها بسپارم. دوست نداشتم دیگران مرا از تیمملی کنار بگذارند و به این خاطر میتوانم از این تصمیم بهعنوان یکی از انتخابهای خوبم یاد کنم.