| عباسقلی جهانی | قائممقام مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور بهان سد |
در این مجال بحثی را درباره آسیبشناسی مسائل آب مطرح و به اختصار درباره آن صحبت میکنم. درباره این موضوع میتوان در سه محور بحث را ادامه داد. محور اول: مروری بر اسناد بالادستی در سطح ملی و عملکرد بخش آب در رابطه با این اسناد. محور دوم: مروری بر اسناد بالادستی در سطح بینالمللی و بررسی عملکرد بخش آب در ارتباط با این موضوع. محور سوم: برخی از کمیتها در رابطه با عملکرد بخش آب و بالاخره جمعبندی مباحث سهگانه فوق.
اسناد بالادستی حوزه آب
موضوعات کلان در حوزه سیاستگذاری، بهطور معمول اسناد بالادستیای دارند که «آب» بهعنوان یکی از موضوعات با اهمیت از این بحث مستثنی نیست. در این زمینه اسناد بالادستیای ازجمله سند قانون توزیع عادلانه آب در کشور، سند سیاستهای کلان بخش آب مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام و سند راهبردهای توسعه منابع آب مصوب هیأت وزیران؛ در دست است.
بررسیهای کارشناسی نشان میدهد، قانون توزیع عادلانه آب، تمرکز کامل مدیریت آب را در دست دولت قرار داده و سرمایههای اجتماعی را در تمشیت امور آب، نادیده گرفته است. در یکی از فرازهای سند سیاستهای کلان بخش آب مصوب مجمع تشخیص مصلحت، درباره ایجاد نظام جامع مدیریت در کل چرخه آب براساس اصول توسعه پایدار و آمایش سرزمین در حوزههای آبریز کشور، تأکید شده که این موضوع یکی از مترقیترین سیاستهای بالادستی است. اما با تاسف، به هیچ یک از عناصر موجود در این بخش عمل نکردهایم که اگر این اتفاق میافتاد، تنها اجرای خوب این بخش از سند، برای مدیریت آب کفایت میکرد.
در فرازهایی از سند سوم «راهبردهای توسعه منابع آب» موارد قابل توجه و مهمی ذکر شده است. رعایت ظرفیت تحمل حوزههای آبریز در برنامههای توسعه، یا کاهش سهم بخش کشاورزی از 92درصد به 87درصد و 2برابر کردن بازدهی هر متر مکعب آب در کشاورزی ازجمله این موارد است. ما در اجرای تمام این مصوبات ضعف داشتهایم و درواقع در یک چرخه باطل افتادهایم.
اسناد بالادستی در سطح بینالمللی
در میان اسناد بالادستی بینالمللی، دو دسته سند «کنفرانس ریو» مصوب سال 1992 و سند «ریو+20» مصوب 2012 به این دلیل که توسط بالاترین مقام اجرایی کشورهای شرکتکننده، امضاء شده، جزو مهمترین اسناد بینالمللی است. بررسی و تجزیه و تحلیل سند «ریو+20» از چند زاویه مانند وجود اسناد بالادستی برای موارد گفته شده، وجود اسناد بالادستی در سطوح مختلف بخش آب، وجود سیاستها و استراتژیهای اجرایی، تعریف اهداف کیفی، تنظیم برنامههای عملیاتی، وجود شاخصهای پایش برای برنامههای عملیاتی، وجود برنامههای تحقیقاتی و پژوهشی موردنیاز و چگونگی ساخته شدن ظرفیتها برای اجرا؛ ما را به این جمعبندی میرساند که تنها 4درصد در اجرای این سند عملکرد مطلوب داشتهایم.
در این بررسیها وجود مشکلاتی به روشنی دریافت میشود. یکی از مشکلات این است که تنها 30درصد از فعالیتهای مدیریت آب درحد مطلوب و کافی بوده و 70درصد در وضع ضعیف یا فقدان قرار دارند. جالب اینکه از سطح اسناد بالادستی به سمت فعالیتهای عملیاتی، امتیاز فعالیتها کاهش پیدا میکند.
از نظر جهانی نکته بسیار حساس و مهم این است که اصول جنبههای پژوهشی، تحقیقاتی و ظرفیتسازی که برای اجرای برنامهها ضرورت دارد از ضعیفترین حلقههای فرآیند مدیریت منابع آب است. این درحالی است که مهمترین عامل برای ایجاد حرکت و جنبش، اول تحقیقات و دوم ظرفیتسازی است.
در کشور ما وزارت نیرو در 4 بخش باید فعالیت کند. شبکههای آبیاری و زهکشی، تأمین آب از طریق سدسازی، آبهای زیرزمینی و آبرسانی برای شرب و زیرساختهای دفع بهداشتی فاضلاب. اما در همین زمینه نیز کمکاریهایی وجود دارد. اگر شبکههای فرعی احداث شده را نسبت به شبکههای اصلی اجرا شده یعنی 6/1میلیون هکتار در نظر بگیریم، باز هم نزدیک 78درصد عقبافتادگی داریم.
در زمینه تأمین آب نیز باید مسأله تعداد سدها را از ادبیات مدیریت آب حذف کرد و بیشتر به کارکرد این سدها پرداخت. قبل از انقلاب، 19 سد داشتهایم، که تقریبا 14میلیارد مترمکعب ظرفیت تنظیم آنها بوده است، بعد از انقلاب تا پایانسال 1378، تعداد 546 سد ساختهایم که اینها 23میلیارد مترمکعب تنظیم آب داشتهاند. یعنی درحالیکه تعداد سدهای ما 29 برابر شده، آب تنظیم شده فقط 6/1 برابر شده است. لذا تعداد سدهای ساخته شده مهم نیست، مهم این است که چقدر توانستهایم به میزان ظرفیت عرضه آب بیفزاییم و چگونه اینها در تأمین توسعه پایدار عملکرد داشتهاند.
در زمینه تأمین آب باید به مفهوم «جمعیت قلمرو» هر بخش توجه کرد و به معنی جمعیتی است که تحت پوشش شرکتهای آب و فاضلاب شهر و روستا قرار دارند و حدود 9/55میلیون نفر است. از این میزان، مدیریت آب 67/98درصد جمعیت قلمرو را تحت پوشش قرار داده؛ این درحالی است که جمعیت کشور حدود 75میلیون نفر است یعنی جمعیت تحت پوشش آب شرب در کشور 73درصد میشود. بخشهای دیگر حوزه مدیریت آب آمارهای نابسامانی دارند.
در مورد فاضلاب، وضع به مراتب بدتر و جمعیت تحت پوشش تنها 29درصد است. درباره آبهای زیرزمینی، حداکثر برداشت مجاز 50میلیارد مترمکعب است که البته تغذیه طبیعی حدود 30میلیارد است که میگوییم 20میلیارد مترمکعب نیز از آب برگشتی تأمین میشود درحالیکه برداشت ما 61میلیارد مترمکعب بوده و تفاوت 11میلیارد مترمکعب است. یعنی ارزش جایگزین سالانه این مقدار با احتساب هر مترمکعب 2 دلار معادل 22میلیارد دلار است.
به اعتقاد جهانی دو اشتباه استراتژیک در فرآیند مدیریت آب کشور ما انجام شده است که اگر اصلاح شود میتوان به بهبود بحران آب امیدوار بود. اول برداشت ناصحیح از دوره مدیریت عرضه؛ بدین مفهوم که تنها با پول و تکنولوژی میشود عرضه و تقاضای آب را متوازن کرد و دیگر اینکه تلقی از محیط زیست، به صورت امری تزیینی و غیرضروری بوده است. تلفیق این دو اشتباه، فقدان تدارک برای برآورد آثار و تبعات منفی مدیریت عرضه و فراهم نشدن شرایطگذر از دوران مدیریت عرضه به تقاضا را به دنبال داشته و کشور را در شرایط ناپایدار از منظر مدیریت آب قرار داده است.
راهکارها و توصیههایی نیز برای بهبود شرایط وجود دارد. پارادایمهای حاکم بر مدیریت آب در گذشته عبارت بودند از بخشینگری، تکتخصصی، مدیریت فناور، تصمیمگیری متمرکز، برنامهریزی نقطهای و دیدن منبع آبی بهعنوان منبع انتزاعی. در این زمینه باید پارادایمی جدید ارایه کرد و به جای این موارد، موضوعاتی از قبیل نگرش یکپارچه و سیستمی، چندتخصصی، ملاحظه ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی، تعامل دوسویه، برنامهریزی حوزهای و یکپارچگی منابع طبیعی و لحاظ اثرات آنها بر یکدیگر را در مدیریت آب جایگزین کرد.
در فرازهایی از سند سوم «راهبردهای توسعه منابع آب» موارد قابل توجه و مهمی ذکر شده است. رعایت ظرفیت تحمل حوزههای آبریز در برنامههای توسعه، یا کاهش سهم بخش کشاورزی از 92درصد به 87 درصد و 2برابر کردن بازدهی هر متر مکعب آب در کشاورزی ازجمله این موارد است. ما در اجرای تمام این مصوبات ضعف داشتهایم و درواقع در یک چرخه باطل افتادهایم.
در زمینه تأمین آب باید به مفهوم «جمعیت قلمرو» هر بخش توجه کرد که به معنی جمعیتی است که تحت پوشش شرکتهای آب و فاضلاب شهر و روستا قرار دارند و حدود 9/55میلیون نفر است. از این میزان، مدیریت آب 67/98درصد جمعیت قلمرو را تحت پوشش قرار داده؛ این درحالی است که جمعیت کشور حدود 75میلیون نفر است یعنی جمعیت تحت پوشش آب شرب در کشور 73درصد میشود. بخشهای دیگر حوزه مدیریت آب آمارهای نابسامانی دارند. در مورد فاضلاب، وضع به مراتب بدتر و جمعیت تحت پوشش تنها 29درصد است.