اکبر عبدی بازیگر
شفای پدر بیمارم و اجرای تئاتری که درحالحاضر درگیر آن هستم به مهمترین دغدغههای امروز من تبدیل شدهاند. امیدوارم این دو خواسته بهزودی برآورده شوند. امروز تئاتر ما وضع خوبی ندارد. رفتار برخی از دوستان در این حوزه اصلا قابل پذیرش نیست. به قول معروف در بیشتر تئاترهای امروز «عدهای ارگ میزنند و بقیه باید با همان ارگ حرکات نمایشی از خودشان نشان دهند». این وضع باعث شده امروز فقط به آرزوها دل ببندیم. امیدوارم تماشاچیها بتوانند تئاتر واقعی ببینند. تئاتر ایدهآل من آن است که اگر یکی از فرنگیها به ایران آمد، بتوانیم او را برای دیدن آن نمایش به سالنهایمان دعوت کنیم. من با خندیدن و شاد بودن مردم مشکلی ندارم اما میگویم اگر همهچیز معطوف به رفتارهای زشت و دمدستی باشد دیگر نمیشود اسم محصولی که ارایه هستیم را تئاتر بگذاریم. باید بدانیم یکی از توقعهایی که مردم از هنرمندان دارند آن است که هنرمند با ارایه کارهایش لبخند را روی لبان مخاطب بنشاند. اما سوال اینجاست که خنداندن باید به چه قیمتی اتفاق بیفتد؟ من میگویم خنداندن مردم نباید به هر قیمتی اتفاق بیفتد. باید با یک اتفاق درخور و پسندیده مردم را بخندانید. اگر توانستید این کار را انجام دهید من میگویم هنرمند هستید.
مشکل اجتماعی و وضعیتی که از این منظر درونش گیر افتادهایم نیاز ما را به تئاتر و هنرهایی از این دست افزایش داده است. چون تئاتر وضع بخشی از زندگی و وضع اجتماعی ما را به زیبایی و دقت نشانمان میدهد. از این رهگذر من تئاتر را آینهای میدانم که میتواند تصاویر درخور و کاملا حقیقی را در مقابل ما قرار دهد و به همین طریق سوالات فراوان و چالشی طرح کند. ما امروز سالن تئاتر نداریم تا آنجا که تئاتر شهر محل مناسبی برای اجراها نیست و بیشتر اجراها به تالار وحدت میروند، (همانطور که میدانید تالار وحدت بهمنظور بهرهبرداری در زمینههایی چون اپرا، باله و خلاصه سالن موسیقی تأسیس شد). اگر توجه خودمان را بیش از پیش بهسمت تئاتر معطوف کنیم، درواقع برای مردمان سرزمینمان کلاس اجتماعی مناسبتتری را فراهم کردهایم. مردم میتوانند دو ساعت در هفته گوشهای از اجتماعی که در آن زندگی میکنند را با شفافیت هرچه تمامتر ببینند. اما وضع امروز ما کجاست؟ تئاتر ما تا چه حد از تعریف واقعی خود و نقشی که میتواند ایفا کند فاصله گرفته است. مسأله من آن است که تئاتر ما حرف امروز را با مردم در میان میگذارد یا خیر؟ هدف من آن است که بتوانم به چنین نقطهای نزدیک و نزدیکتر شوم.