شماره ۱۳۷۷ | ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۰ فروردين
صفحه را ببند
فلکه اول

فن دستشویی | علی‌اکبر محمدخانی|  قبل از عید خانومم گفت: «جیگرت به قربون، امسال عید می‌ریم خارج، یا جیگرت رو از تو حلقت خارج کنم؟» بنده قبل از پاسخ به این سوال، جلدی نزد شهرام شهیدی رفته و گفتم: «شهرام‌خان، شما که کلا خارجی، بیا آقایی کن تو این سفر مارو هم ببر خارج.» شهرام‌خان فرمودند: «خارج مگه طویله‌س که هر خری رو راه بدن.» بنده که از حرف ایشان خیلی ناراحت شده بودم به پای ایشان افتاده و عجز و لابه بسیار کردم، ولی افاقه نکرد، به همین خاطر ما هم به شکل یواشکی در یکی از چمدان‌های ایشان خود را چپانده و با هواپیما به خارج رفتیم.
جالب‌ترین چیزی که در خارج دیدیم وسیله‌ای بود به نام «فن دستشویی»؛ این وسیله شبیه پنکه کوچک بود، ولی آدم را خنک نمی‌کرد و گویا کارش هم این بود که بوی بد داخل مستراح را به بیرون هدایت کند. خدا را شکر ما در مملکت به جهت این‌که همگی بوی گلاب می‌دهیم به این قرطی‌بازی‌ها نیازی نداشته و با باز گذاشتن درز در مستراح، همان خرده بوی گلاب را هم با محیط بیرون
به اشتراک می‌گذاریم.  اما نکته عجیب فن دستشویی این بود که بیشتر از این‌که بوی بد را خارج کند، صدا تولید می‌کرد؛ طوری که کسی که در مستراح نشسته، دچار سوءتفاهم شده و همنوا با صدای بلند فن، صداهای ناجوری از خود به در می‌کرد. حال زمانی‌ که پا بیرون می‌گذاشت با چهره برافروخته حضار و البته پنجره کاملا باز خانه مواجه می‌شد.
بله، می‌خواهم بگویم در نظام سلطه بیشتر چیزها این‌گونه است، ظاهری شیک ولی در باطن فرمالیته هستند؛ همین چیزها هم باعث سقوط روزافزون جوامع‌شان و البته تعالی ما شده است.
کلی پول فن می‌دهند که بوی گند فساد دم و دستگاه‌شان را ببرد که نمی‌برد، بیچاره‌ها به صدای بلندش اعتماد کرده و خود را راحت می‌کنند، ولی صدا هم آن‌طور نیست که حفظ آبرو کند. کلا قرار است لاپوشانی کند، ولی بوگند و صدای بوگندشان به قدری شدید است که کاری از دست کسی برنمی‌آید.


تعداد بازدید :  515