حمیدرضا عظیمی| سریال پایتخت دوباره حادثه آفرید. حادثه این نوبه البته آنطور نبود که بشود آماری از میزان تلفات و خسارات آن سیاهه کرد. سریال پایتخت که حالا به فصل پنجم رسیده ظاهرا در این فصل قرار است در هر نوبه، بهویژه این قسمتهای آخر که به گفته خود دستاندرکاران فصل نتیجهگیری است به ایرانیان شوک وارد کند. قسمت 17 این سریال که شنبهشب پخش شد، برخی از مردم را شوکه کرد. میزان خشونت در این قسمت بهحدی بود که از همان ساعات ابتدای پس از پایان نمایش، فضای مجازی پر شد از واکنشهایی به این موضوع. جالب اینکه واکنش به خشونت موجود در این بخش به اهالی این سریال هم رسید. هومن حاجعبدالهی هم در صفحه اینستاگرام خود عکسی با نسرین نصرتی (فهیمه) منتشر کرد و نوشت: «خدا عاقبتمون رو مثل این عکس ختم به خیر کنه. امشب با اینکه خودم در این کار بازی کردم اما داشتم سکته میکردم!»
نزول یک سریال
پایتخت در این فصل به عقیده برخی صحنههایی شوکدهنده به نمایش گذاشته است. در قسمتهای ابتدایی زمانی که هنوز سفر به ترکیه آغاز نشده بود، در وسط مجلس «ختنه سوران» و شادی و حرکات ریتمیک، ناگاه حضار «فریاد مرگ بر آمریکا» سر دادند. حتی برخی از سیاسیون هم بر این اعتقاد بودند که شعار دادن خوب است اما شأن نزولش به مکانی که در آن شعار داده میشود هم ربط دارد. همین گروه معتقد بودند اگر پای موسسه اوج در میان نبود از این قسمت به عنوان تمسخر یاد میشد. اینها بخشی از رخدادهایی است که از نظر مردم یا برخی از کارشناسان عجیب است. صحنههایی که به عقیده برخی فقط خنده محض دارد و عملا نمیشود آن را بهعنوان طنز در نظر گرفت. در این میان پیش از این یکبار دکتر حامد محمدیکنگرانی (روانپزشک) که سینما و تلویزیون را خیلی جدی دنبال میکند، به «شهروند» گفته بود که طنز واکنش و استراتژی بالغانه است و آنجا که زبان واقعیت به تلخی میگراید از این شیوه استفاده میشود؛ او حالا هم درباره این موضوع گفته است: سریالسازی در ایران کار بسیار سختی است. از این منظر میزان زحمتی که دستاندرکاران تولید سریال پایتخت کشیدهاند و تا به این مرحله رسیدهاند، قابل تقدیر است. پایتخت پس از سالها حالا به فصل پنجم رسیده و بخش زیادی از مخاطبان تلویزیون از همان ابتدا تا این مرحله آن را پیگیری کردهاند. من نیز مثل بسیاری از مردم این سریال را دیدهام اما باید تأکید کرد که این سریال از منظر کیفی نزول کرده است؛ فقط در یک نمونه نقش اجتماعی زنان در این سریال بسیار کاهش یافته و خانمی که طی فصلهای مختلف بهعنوان خانمی اجتماعی و فعال ظاهر شده و حتی عضو شورای شهر میشود، به زنی افسرده تبدیل شده است. این بخش هم که متعلق به داعش است عملا مسیر سریال را تغییر داده است. مردم طی چند فصل با این سریال همگام بودهاند و ناگاه به جای سریالی که از آن خنده طلب میکنند. به هر حال نمیشود پشت داعش پنهان شد و همه چیز را قربانی آن کرد.
دکتر محسن احمدی، روانشناس هم در گفتوگو با «شهروند» بر این موضوع تأکید داشت که وقتی به طور طبیعی شما انتظاری از یک موضوع دارید و انتظارتان 180 درجه تغییر میکند، دچار شوک میشوید. طبیعی است شما وقتی با اعضای خانواده از کوچک و بزرگ دور هم جمع میشوید و انتظار فضای مفرحی را دارید و ناگاه خندههایتان به بهت یا گریه تبدیل میشود، دچار شوک عصبی میشوید. البته این شوک در همه یکسان نیست و بسته به ویژگیهای روحی و روانی و جسمی افراد متفاوت است اما وجودش را کسی نمیتواند انکار کند.
تغییر از طنز به اکشن خشن
نمایش ارزشهای اجتماعی مانند آنچه درباره مدافعان حرم گفته شده حتما باید وجود داشته باشد؛ بعید است کسی با مفهوم «ارزش» و تبلیغ برای آن مشکل داشته باشد اما شیوه بیان این ارزشها بسیار حساس است تا به وازدگی مخاطب تبدل نشود. موسسه اوج در سریال پایتخت موضوعاتی را طرح کرده که به نظر بسیار عجولانه بوده است یکی از این نمونهها تغییر ژانری است که در سریال پایتخت رخ داده است؛ ناگاه از قسمتی به بعد، سریال از طنز به اکشن آن هم اکشن خشن تبدیل شده است. به هر روی باید پذیرفت نمایش سفاکیهای داعش در سریال پایتخت یا هر سریال دیگری میتوانست تبعاتی چنین به بار نیاورد. این یک اتفاق عادی میتوانست باشد؛ به شرطی که سریال از همان ابتدای کار وعده آن را یا حداقل هشدارش را به تماشاگرش داده بود. مثل اتفاقی که این روزها در سینما شاهدیم. همین روزها همزمان با پایتخت در سینماهای کشور فیلم به وقت شام هم روی پرده است که در قیاس با پایتخت صحنههای به مراتب خشنتری دارد؛ اما کسی برای این خشونت معترض آن فیلم نمیشود و فوق فوقش لزوم ردهبندی سنی تماشاگران را برایش یادآوری میکنند که در به وقت شام تأکید شده فیلم برای مخاطب بالای 12سال ساخته شده است اما پایتخت یک سریال خانوادگی با مایههای کمیک است که به ناگهان با نمایش تکاندهندهترین تصاویر بسیاری از تماشاگرانش را شوکه کرده است. این سریال که تماشاگرش را پنج سال و اندی عادت داده است پایتخت را بهعنوان یک سریال کمدی بشناسد، ناگهان تغییر ژانر میدهد و عادتهای تماشاگران را به بازی میگیرد. مشکل صحنههای داعشی سریال در این نکته است و نه جای دیگر. در اینکه بیهشدار و بیمقدمه تماشاگری را که بعد از تمام خستگیهای یک روز کاری به خانه آمده تا استراحتی کند و همزمان هم با تماشای ماجراهای نقی و ارسطو اوقاتی شیرین بگذراند، به ناگاه با داعش مواجه میکند. با اسارت زنها و بچهها، با نگاه ناپاک سفاکترین هیولاهای قرن اخیر.
برداشت آزاد
حضور داعش و جلوه خشن این گروه ضدمردمی در قسمتهای پایانی داعش با اینکه موجب جلب توجه مردم به این موضوع شد، میتواند نمرهای مثبت برای سریال محسوب شود؛ اما این نکته را نباید نادیده گرفت که پایتخت بهعنوان یک سریال خانوادگی با مایههای کمیک یک طیف مشخص از هواداران و مخاطبانش را عادت به تماشای رخدادهای ملایم و بامزه داده است. موضوعی که روانپزشک و روانشناس هم بر آن تأکید دارند. تماشاگرانی که پنجسال است پای ماجراهای تقی و خانوادهاش مینشینند و با آنها میخندند و میگریند. از اینروست که نمیتوان شدت و اندازه شوکی را که حضور داعش در این قسمت از پایتخت به تماشاگران وارد آورد، تصور کرد. شوکی که باعث شد فردای آن روز بخش عظیمی از فضای مجازی پر شود از گفتهها و کامنتهای مردمی که از داعش میگفتند.
حالا سوال این است فارغ از اینکه صحنههای هراسآور داعش در سریال پایتخت آیا دستاوردی درخور داشته یا نه؛ اما این نکته که در مهمترین ساعات اوج برنامههای تلویزیونی، در مهمترین سریال روی آنتن که تمام گروههای سنی بیهیچ انتخابی پای آن مینشینند، خشنترین صحنههای ممکن بیهیچ هشداری به نمایش درمیآید، موضوعی است که مورد اعتراض خیلیها قرار گرفته است. بسیاری از کارشناسان با یادآوری اینکه آیا این یک اتفاق عادی است که دختران و پسران نوجوان این مرزوبوم هیولاهایی را تماشا کنند که به دختربچه 12ساله هم رحم نمیکند و او را یک حوری از بین انبوه حوریهای بهشتی مینامد که قاعدتا به پاداش جهادش باید در خدمت هیولا باشد، این پرسش را مطرح کردهاند که آیا این تساهل فقط در مورد سوریه و داعش اتفاق میافتد یا اینکه دیگر سریالها هم از موهبت پخش بیسانسور مواردی اینچنینی بهرهمند خواهند شد؟
پاسخهای عوامل سریال
درست از زمانی که این صحنهها از تلویزیون پخش شد، برخی این موضوع را طرح کردند که باید درباره پخش این صحنهها که در ساعات اوج تماشای تلویزیون به نمایش درآمدند، هشدار ممنوعیت سنی داده میشد اما با طرح این سوال، هیچکدام از عوامل تولید پایتخت حاضر به پاسخگویی نشدند. الهام غفوری تهیهکننده این سریال با ذکر اینکه «در مورد موارد مضمونی کار نویسنده و کارگردان باید پاسخ دهند» خبرنگار «شهروند» را به سیروس مقدم حواله داد. مقدم هم که ظاهرا دلخوریهایی از بابت نقدهای روزهای اخیر «شهروند» دارد، پاسخی به خبرنگار ما نمیدهد. محسن تنابنده بعد از صحبتهای معمول و احوالپرسی با خبرنگار «شهروند» از او میخواهد تا 10دقیقه دیگر تماس بگیرد، اما بعد از 10دقیقه تلفن او خاموش است و تا ساعتها روشن نمیشود.
خشایار الوند نویسنده سریال پایتخت اما در این زمینه میگوید: من تمام حرفهایم را درباره این سریال در گفتوگویی که با خود شما داشتم، گفتهام. فراموش نباید کرد که گفتم این داستان قرار نبود به صورت سریال ساخته شود. الوند با اشاره به اینکه «من و محسن تنابنده یک طرحی داشتیم و میخواستیم با همان فضا و شخصیتهای سریال پایتخت یک فیلم سینمایی بسازیم» به این نکته میپردازد که «به همین دلیل هم فضاها و اتفاقاتی در این طرح دستمایه کار قرار گرفته بودند که قرار بود بزرگتر از تلویزیون باشند»...
موضوعاتی که الوند میگوید، قرار بوده بزرگتر و فراتر از مسائلی باشند که در سریالها و فیلمهای تلویزیونی بارها و بارها به آنها پرداخته شده است؛ یکیشان همین حضور و جلوه پررنگ و خشونت بار داعش در سریال است. حضوری که یکشبه باعث شد تا موضوع داعش در صدر بحثهای ایرانیان در شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی قرار گیرد.
مخلص کلام اینکه تلویزیون بهعنوان یک رسانه عمومی و قابل دسترس برای همه باید بیش از اینها، متوجه اثرات منفی خود بر مخاطبان باشد. مخاطبانی که با سنین مختلف پای تلویزیون مینشینند و ممکن است تغییر ژانر از طنز به خشونت آن هم بدون اطلاع شوکهای عصبی به آنها وارد کند.