فیاض زاهد روزنامهنگار
نتایج مطالعه وضع اجتماعی در ایران، موید این است که در دو بُعد پذیرش قانون از سوی مردم و وجود قوانین متناسب و کارشناسیشده، با مشکلات بسیاری روبهرو هستیم.
در نگاه کلی به نظر میرسد، مردم باور ندارند که از طریق اجرا و عمل به قانون و هنجارهای اجتماعی به حقوق خود میرسند و این ناامیدی میتواند ناشی از این دریافت تاریخی باشد که قانون فقط برای ضعفا بوده و ابزاری برای حاکمان است که توانایی بیشتری برای تضییع حقوق آنها داشته باشند.
پایبند نبودن کامل ایرانیان به قانون از سوی دیگر ناشی از فقدان آموزش و فرهنگسازی در تمام سطوح آموزشی از مدرسه تا دانشگاه است، چراکه همین مردمی که برخی میگویند قانونگرا نیستند و فضیلتهای اخلاقی را رد میکنند، زمانی که وارد یک کشور پیشرفته میشوند، خیلی زود خود را با شرایط آن جامعه وفق داده و الگوپذیر میشوند.
تاریخ ثابت میکند مردم ما هرگاه احساس کنند که قانون برای همه جامعه و حتی صاحبان ثروت و قدرت بوده و در نزد قدرتمندان دارای اهمیت است، تمکین به قانون را در اولویت امور خود قرار میدهند. در اهمیت توجه صاحبان قدرت و ثروت به اجرای قانون چند نکته تاریخی را یادآور میشوم. میگویند وینستون چرچیل، نخستوزیر انگلیس در اوج جنگجهانی هنگامی که از یک خیابان شلوغ و پرترافیک عبور میکرد، به راننده خود دستور داد که برای تسریع در رسیدن به محل برگزاری یک جلسه مهم از خیابانی یکطرفه عبور کند.
مامور پلیس با مشاهده خودرو نخستوزیر، دستور توقف داد و بدون توجه به اینکه نخستوزیر در آن خودرو قرار دارد، قبض جریمهای را صادر کرد. چرچیل به این مامور پلیس گفت راننده مقصر نیست و او را جریمه کند که با مخالفت آن مامور روبهرو شد. چرچیل بعدازظهر آن روز و در اتاق جنگ انگلیس ماجرا را تعریف کرد و با قاطعیت گفت که ما در این جنگ پیروز میشویم، چراکه در اوج جنگ و اغتشاش مردم ما به وظایف قانونی خود عمل میکنند. ماجرای تاریخی دیگری نیز نشان میدهد که پس از شکست آلمانها، در زمان ورود جبهه مقاومت به پاریس و شکستهشدن اشغال پاریس، مارشال دوگل در جلسهای از همه سران فرانسه خواست تا با گزارشی از ادارات تحت امرشان وضع را تشریح کنند. گزارش تمام ادارات مأیوسکننده بود و نشان میداد که جنگ چه هزینههای سنگینی را به فرانسه وارد کرده است. مارشال دوگل در پایان جلسه از وزیر دادگستری خواست تا او نیز گزارشی ارایه کند و در پاسخ شنید «آلمانها به سیستم قضایی فرانسه دست نزده و تغییراتی را در این سیستم ایجاد نکردهاند.»
همانجا مارشال دوگل با قاطعیت گفت، «پس ما فرانسه را خواهیم ساخت».
ما نیز از این دست شواهد تاریخی و قانونی در کشور خود داریم. میگویند زمانی که میرزا تقیخان دستور مایهکوبی و آبلهکوبی را صادر کرده بود، برخی به دلایل عجیب و غریب از این کار امتناع میکردند و حاکمیت وقت برای این افراد جریمههای نقدی سنگینی درنظر گرفته بود.
فردی نزد امیرکبیر آمد و از جریمه سنگینی که برای او در نظر گرفته بودند، گله کرد. امیر در پاسخ گفت: «نمیتوانم جریمهای را که برای همه مقرر شده است، به یک نفر ببخشم. اما این جریمه را از پول خودم پرداخت میکنم.»
این موارد و شواهد تاریخی قصه نیستند و نشان میدهد که رعایت قانون بهویژه از سوی صاحبان قدرت و باور به سودمندی قانون چه تاثیرات شگرفی در پیشرفت کشورها و جوامع دارد. مشکل دیگر ما مربوط به تنظیم و تصویب قوانین نامطلوب، غیرکارشناسی و نامتناسب با نیازهای اجتماعی است.
مثل اینکه اگر یک شهروند ما بخواهد از تهران به سمت شمال کشور مسافرت کند، در صورت رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی این مسافرت 2 روز طول میکشد. بنابراین ما نتوانستیم قوانین لازم و متناسب با نیاز روز جامعه را تدوین و تصویب کنیم. بنابراین برای ترویج فرهنگ قانونگرایی نیازمند تصویب قوانین کارشناسی و متناسب با نیازهای روز اجتماعی، فرهنگسازی و عمل به قانون از سوی همه جامعه بهویژه صاحبان قدرت و ثروت هستیم.