شماره ۴۲۷ | ۱۳۹۳ شنبه ۲۴ آبان
صفحه را ببند
مروری بر روند تاثیرگذاری برنامه‌های اجتماعی صداوسیما در 01سال گذشته
سال‌هایی که رو به خاموشی رفتند

| طرح نو| ««من مخاطب رسانه‌ملی نیستم» این جمله به ظاهر ساده که امروزه خیلی‌ها آن را به زبان می‌آورند و احتمالا هم شما کم و بیش آن را از اطرافیان خود شنیده‌اید، تبدیل به یک کلیشه در جامعه شده است. این‌که خیلی‌ها رسانه‌ملی را دنبال نمی‌کنند، پیگیر اخبار آن نیستند، سریال‌های آن را نمی‌پسندند و فکر می‌کنند چیز جدیدی از برنامه‌های اجتماعی آن به‌دست نمی‌آورند، اتفاقی است که دست‌کم در این 6‌سال اخیر شدت بیشتری گرفته و جامعه را با آن درگیر کرده است. این درحالی است که تأثیر و نقش مهم رسانه‌ها به‌خصوص تلویزیون بر افکار عمومی، امروزه تبدیل به یکی از بدیهیات در دنیای مدرن شده است.
 این‌که صداوسیما می‌تواند از طریق برنامه‌های مختلف خط‌فکری مخاطبان را سامان  بخشد و به گستردگی ذهنیات آنها و همچنین ایجاد اتحاد و همبستگی بین مردم کمک کند، مهم‌ترین ابزاری است که دولت‌ها در دست دارند. اما روند نزولی کیفیت برنامه‌های اجتماعی و البته بی‌اعتمادی مردم و همچنین کلیشه‌ای‌بودن سریال‌ها و برنامه‌ها باعث شد تا مخاطبان تلویزیون روزبه‌روز کمتر شوند و اشتیاق کمتری به تماشای برنامه‌های سیما داشته باشند.
در گزارش پیش‌رو سعی شد تا برخی از برنامه‌های اجتماعی صداوسیما مورد بررسی قرار گیرد و علت روند نزولی تعداد مخاطبان این سال‌ها از زبان یکی از برنامه‌سازان بازگو شود.  در 10‌سال گذشته برنامه‌های اجتماعی متفاوتی از تلویزیون پخش شد. برنامه‌هایی که برخی از آنها محبوبیت زیادی بین مخاطبان به دست آورد و توانست خونی تازه در رگ‌های رسانه ملی به‌جریان بیندازد. سال‌های طلایی تلویزیون در ساخت چنین برنامه‌هایی به سال‌های 84 تا 87 برمی‌گردد که ضرغامی تازه بر منصب ریاست نشسته بود. نمونه بارزی از برنامه‌های پرمخاطب آن سال‌ها، «کوله‌پشتی» با اجرای فرزاد حسنی بود که برای اولین‌بار از مهمانانی دعوت می‌کرد که هیچ‌کدام چهره‌های هنری و شناخته‌شده نبودند اما با اجرای حسنی و خط‌فکری برنامه توانست محبوبیت زیادی بین مخاطبان به‌دست بیاورد.
نمونه دیگری از برنامه‌های موفق همان سال‌های ابتدایی ریاست ضرغامی، «شب شیشه‌ای» با اجرای رضا رشیدپور بود که اگرچه از چهره‌های هنری و شناخته‌شده دعوت می‌کرد اما محوریت گفت‌وگو‌ها اجتماعی بود و خیلی از مسائل اجتماعی روز در آن مطرح می‌شد. همان سال‌ها بود که مخاطبان با برنامه‌هایی روبه‌رو  شدند که خیلی از تابوها را می‌شکست و سبک نوینی در برنامه‌سازی ایجاد می‌کرد. به همین دلیل مخاطبان تلویزیون روز‌به‌روز بیشتر شدند و با برنامه‌هایی ارتباط برقرار کردند که می‌توانست از خط‌قرمزهای فکری آنها عبور کند و حرف‌های تازه‌ای بزند.
این روند صعودی اما یکباره دچار تغییر شد. تغییری که به‌زعم خیلی از برنامه‌سازان تلویزیون، گفت‌وگوی جنجالی فرزاد حسنی با سردار رادان باعث آن شد و سبب شد که یکباره مدیران سیما محتاط‌تر شوند و بعد از آن، اغلب آنها بدون توجه به سلیقه مخاطب برنامه‌هایی را بسازند که به ضررشان تمام نشود. پس از این تغییر، خط‌قرمزها به حالت قبل برگشت و در اکثر برنامه‌ها تنها به خواسته مدیران اهمیت داده شد و همه‌چیز حالت کلیشه‌ای پیدا کرد. پس از آن هیچ برنامه اجتماعی کارآمدی ساخته نشد چراکه تنها نظر مدیران سیما
اهمیت داشت. البته در این بین برنامه‌ای مانند ماه‌عسل توانست مخاطبان خودش را حفظ کند، هرچند این برنامه هم در دوره‌هایی دچار فرازونشیب‌های زیادی شد. ماه‌عسل ابتدا با اجرای فرزاد حسنی روی آنتن رفت اما بعد از مدتی احسان علیخانی اجرای آن را برعهده گرفت. فراز و نشیب‌ها از آنجایی شروع شد که در سال‌هایی، اجرای این برنامه را حسن جوهرچی، محسن افشانی و علی ضیا برعهده گرفتند. همین تغییر مجری‌ها نشان داد،  محبوبیت یک برنامه علاوه بر فکر و ایده پشت ساخت برنامه، تا حدود زیادی به مجری هم بستگی دارد چراکه وقتی ماه‌عسل بدون احسان علیخانی روی آنتن رفت، دیگر محبوبیت سابق را نداشت.
سال‌های طلایی صداوسیما در ساخت برنامه‌های اجتماعی علاوه بر این‌که توانسته بود مخاطبان زیادی را با خود همراه کند، به ستاره‌شدن مجری‌هایی کمک کرد که سلیقه مخاطب را می‌دانستند و توانسته بودند با آنها ارتباط برقرار کنند. به همین دلیل رسانه ملی دریافت که برای نگه داشتن مخاطبان خود، لااقل در ماه‌هایی مثل ماه مبارک رمضان باید برخی مسائل را نادیده بگیرند و دست برنامه‌سازان را تا حدودی بازبگذارند.
برنامه‌های قدیمی دیگر صداوسیما نیز مانند «سیمای‌خانواده»، «صبح بخیر ایران» و «تصویر زندگی» که در دوره‌هایی محبوبیت زیادی داشت و ازجمله برنامه‌های اجتماعی خوب صداوسیما به‌حساب می‌آمد کم‌کم به دلیل نداشتن ایده‌های نو و اسیر شدن در ورطه تکرار جزو برنامه‌های منفعل صداوسیما شد.
تا جایی که امروز برنامه‌ای مانند سیمای خانواده که یک زمانی رئیس‌جمهوری وقت(محمد خاتمی) در آن حضور پیدا کرده بود، جایی برای پخش رپورتاژ آگهی شده تا از این طریق بتواند هزینه‌های خود را به‌دست بیاورد.
«صبح بخیر ایران» هم که در سال‌های دور جزو پرمخاطب‌ترین برنامه‌های صبحگاهی تلویزیون به‌شمار می‌آمد با ساخت دیگر برنامه‌های صبحگاهی مثل «مردم ایران سلام» و «ویتامین3» مخاطبانش را از دست داد چراکه حرف تازه‌ای برای گفتن نداشت. در این سال‌های اخیر برنامه‌های دیگری مثل «کافه‌سوال»، «ویتامین3» و «خانومی که شما باشید» هم در دوره‌هایی توانستند محبوبیت به دست بیاورند هرچند دوام پیدا نکردند و در ساخت برنامه با چالش
روبه‌رو شدند.  
میثم رحیمیان، یکی از برنامه‌سازان تلویزیون به‌عنوان کسی که در سال‌های ریاست عزت‌الله ضرغامی برای ساخت برنامه‌های اجتماعی تلاش زیادی کرده، در تحلیل این سال‌ها و روند نزولی برنامه‌های اجتماعی می‌گوید: متاسفانه تمام برنامه‌های رسانه‌ملی دچار ضعف شدند.
این را حتی درمورد سریال‌های اجتماعی هم به‌راحتی می‌توان دید. تلویزیون شاید در سال، تنها 2سریال پرمخاطب داشته باشد و این درحالی است که شبکه‌های ماهواره‌ای هر شب 3 سریال جذاب پخش می‌کنند و مخاطبان ایرانی را جذب خود کرده‌اند. اگر قرار باشد درحال‌حاضر به یک سریال اجتماعی خیلی‌خوب اشاره کنیم شاید بتوانیم از «پایتخت» نام ببریم که در چند روز محدود و ایام عید مردم را جذب خود کرده است. جالب اینجاست که مدیران صداوسیما در تمام این سال‌ها روبه‌روی ستاره‌شدن مجریان و بازیگران و محبوبیت آنها ایستادند و با همین کار، نیروهایی را از دست دادند که هرکدام می‌توانستند ایده و فکرهای زیادی برای ساخت برنامه داشته باشند.
ممنوع‌التصویری فرزاد حسنی، محمدرضا شهیدی‌فر و احسان علیخانی در دوره‌هایی بین برنامه‌های محبوب و مخاطبان فاصله ایجاد کرد که همه آنها به ضرر رسانه ملی و برنامه‌سازان تمام شد. جالب اینجاست که سریال «پایتخت4» نیز با مخالفت مدیران قرار نیست ساخته شود، درحالی‌که تمام عوامل از کارگردان گرفته تا دیگر عوامل به ساخت آن تمایل دارند و دوست دارند مخاطبان خودشان را داشته باشند. صداوسیما باید متوجه باشد که دیگر در هیچ کجای دنیا نمی‌توان با روش سنتی برنامه ساخت. باید برای این کار بودجه در نظر گرفته شود وگرنه برنامه‌های اجتماعی خوب هم در چرخه اسپانسر گرفتن و به‌دست آوردن هزینه‌های برنامه، گرفتار خواهند شد و همه‌چیز سلیقه‌ای و با اعمال نظرهای گوناگون پیش خواهد رفت.
رحیمیان البته امیدوار است با تغییر ریاست صداوسیما این روند تغییر کند و از جوانان با ایده‌های نو استقبال شود. او معتقد است، در ساخت یک برنامه حتما قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد و همه‌چیز کلا زیر و رو شود، شکستن برخی تابوها و ارایه چند ایده کوچک اما خلاقانه و البته همراهی مدیران در حمایت از این برنامه‌ها می‌تواند رسانه‌ملی را به دورانی بازگرداند که مخاطبان زیادی با او همراهی می‌کردند و زندگی و دغدغه‌های خود را از زبان مجریان و برنامه‌سازانی که به آنها علاقه داشتند می‌شنیدند و در قالب تصویر به تماشا می‌نشستند.


تعداد بازدید :  300