شهروند| پیرمرد از پشت شیشه اتاق آیسییو به پسرش که روی تخت بیمارستان آرام گرفته بود نگاه میکرد. قطرات اشک از گوشه چشمانش جاری شده بود. پزشکان دیگر امیدی به بازگشت فرزند او نداشتند. او باید رضایت میداد تا اعضای فرزندش اهدا شود تا چند بیمار نیازمند فرصت تازهای را برای ادامه زندگی پیدا کنند. با رضایت خانواده پسر جوان اعضای بدن او اهدا شد و 3 بیمار نیازمند زندگی دوبارهای هدیه گرفتند.
چند روزی تا آغاز ماه محرم باقی مانده بود و حسین فتاحی پسر 23ساله اهل رفسنجان با دوستانش قرار گذاشتند تا هر شب برای سوگواری امام حسین (ع) به مسجد محله بروند. در یکی از همین شبها بود که حادثهای تلخ رخ داد و حسین قربانی یک تصادف مرگبار شد.
ماجرای این تصادف در یکی از شبهای آخرین روزهای مهرماه امسال رخ داد. ساعت چند دقیقهای از 9 شب گذشته بود که حسین بعد از اینکه با کمک دوستانش پارچههای سیاهرنگ را برای عزاداری محرم در مسجد نصب کردند برای رفتن به خانه آماده شد. حسین سوار موتورسیکلتش شد و به راه افتاد. در تاریکی شب ناگهان یکی از دوستانش را دید که در مقابلش ایستاده بود. حسین با دیدن دوستش تمام تلاش خود را کرد تا با او برخورد نکند و در همین لحظه بود که پسر جوان با موتورسیکلت به زمین برخورد کرد و حسین از روی موتور پرت شد.
پسر جوان بیهوش روی زمین افتاده بود و هیچ حرکتی نمیکرد. ماجرای حادثه به سامانه 115 اورژانس گزارش داده شد. وقتی تکنسینهای اورژانس به محل حادثه رسیدند حسین را بلافاصله به بیمارستان علی ابن ابی طالب رفسنجان منتقل کردند.
پس از انتقال حسین به بیمارستان، خانوادهاش در جریان این حادثه قرار گرفتند. غلامرضا فتاحی پدر حسین درباره این حادثه به «شهروند» گفت: وقتی شنیدم حسین در بیمارستان بستری است به سرعت خود را به بیمارستان رساندم.
وارد اورژانس شدم و سراغ پسرم را گرفتم. پزشک بیمارستان گفت: متاسفانه حسین بهخاطر برخورد سرش با زمین در ناحیه جمجمه دچار شکستگی شده است و باید هرچه سریعتر عمل شود. ساعت 11 شب بود که حسین را به اتاق عمل بردند و عملش تا ساعت 4 صبح طول کشید. در تمام این مدت فقط دعا میکردیم تا او حالش خوب شود. وقتی پزشک از اتاق عمل بیرون آمد و درباره وضع حسین از او پرسیدیم سری به نشانه تاسف تکان داد و گفت هرکاری از دستشان برآمده برایش انجام دادهاند و از اینجا به بعد فقط باید برایش دعا کرد.
طبق نظر پزشکان بیمارستان، حسین به خاطر ضربهای که به سرش وارد شده بود به کما رفته بود و تنها باید امیدوار بود تا معجزهای رخ دهد تا او از کما خارج شده و وضعیتش روبه بهبودی برود.
فتاحی پدر حسین میگوید: او عاشق امام حسین(ع) بود و در تمام مراسم عزاداریهای محرم شرکت میکرد و هر کاری از دستش برمیآمد انجام میداد. او را به امام حسین سپردم و از ایشان خواستم تا اگر صلاح است شفای پسرم را بدهد.
یک هفته گذشت اما هیچ تغییری در وضع پسر جوان مشاهده نشد و این یعنی اینکه او دچار مرگ مغزی شده بود. باید اعضایش به بیماران نیازمندی که در لیست انتظار بودند اهدا میشد.
پدر حسین میگوید: یک روز که در بیمارستان بودم پزشک متخصص من را به اتاقش دعوت کرد. پزشک ادعا داشت که متاسفانه دیگر امیدی به زنده ماندن پسرم نیست و اگر دستگاهها را از او جدا کنند خواهد مرد. پزشک به من گفت که حسین دچار مرگ مغزی شده و بهتر است تا با اهدای اعضای او چند بیمار برای ادامه زندگی فرصتی دوباره پیدا کنند. بهخاطر دارم که چند وقت پیش وقتی در تلویزیون نشان داد یک بازیکن فوتبال مشکل کلیوی پیدا کرده بود و باید هرچه سریعتر پیوند کلیه انجام میداد حسین گفت کاش میشد من به او کلیه بدهم. به همین خاطر رضایت خودم را اعلام کردم.
این پدر داغدیده در ادامه افزود: وقتی برای آخرین بار حسین را دیدم آرامشی در چهرهاش بود که مطمئن شدم تصمیمی که گرفتم درست است.
وداع تلخ با پدر
با رضایت خانواده حسین اعضای بدن او اهدا شد تا 3 بیمار عمر تازهای پیدا کنند اما خانواده فتاحی تنها خانوادهای نبودند که در شهر رفسنجان با اعلام رضایت حاضر شدند اعضای بدن عزیزشان را به چند بیمار نیازمند پیوند بزنند. چند روز پس از عمل پیوند اعضای حسین مرد میانسالی به نام عباس آیین نیز که در یک حادثه رانندگی دچار مرگ مغزی شده بود، خانوادهاش رضایت دادند تا اعضای بدنش به بیماران نیازمند پیوند زده شود.
حسین آیین فرزند بزرگ عباس از حادثهای که باعث مرگ پدرش شد به «شهروند» گفت: بعدازظهر روز حادثه قرار بود در خانه مراسم جشنی برگزار شود به همین خاطر پدرم از خانه خارج شد تا کارهای مراسم را انجام دهد. ساعت 10 صبح بود که پدرم از خانه خارج شد تا به دنبال کارها برود اما هنوز نیمساعتی از رفتن پدرم نگذشته بود که مردی تماس گرفت و خبر داد که خودروی وانت پدرم با یک خودروی وانت دیگر تصادف کرده است و متاسفانه در این حادثه 3 نفر جان باختهاند و پدرم به خاطر ضربه شدیدی که به سرش وارد شده به بیمارستان علی ابن ابی طالب رفسنجان منتقل شده است. وی در ادامه میگوید: وقتی به بیمارستان رفتم پدرم را به اتاق عمل برده بودند. پس از چند ساعت که عمل تمام شد پزشک گفت: به خاطر ضربه شدید به سرش به کما رفته است و باید دعا کنیم تا به هوش بیاید در غیراینصورت دچار مرگ مغزی میشود. عباس به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شد و خانواده او دست به دعا شدند تا هرچه سریعتر پدرشان سلامتیاش را به دست آورد و به هوش بیاید اما سرنوشت چیز دیگری را برای این مرد میانسال نوشته بود. پس از گذشت چند روز وقتی پزشکان متوجه شدند هیچ تغییری در ضریب هوشیاری عباس ایجاد نشده است مرگ مغزی وی را اعلام کردند و به خانواده او پیشنهاد دادند تا اعضای بدنش را اهدا کنند. حسین آیین در ادامه میگوید: وقتی در جریان مرگ مغزی پدرم قرار گرفتم شوکه شدم. نمیتوانستم باور کنم به همین راحتی پدرمان را از دست دادهایم. وقتی باورمان شد که دیگر امیدی به بازگشت پدرمان به خانه نیست همه خانواده قبول کردیم تا با اعلام رضایتمان اعضای بدن پدرمان را به بیماران نیازمند پیوند بزنند. دکتر کاظمیان رئیس واحد فراهمآوری پیوند اعضای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی رفسنجان دراینباره میگوید: خانواده آیین برای پیوند اعضای بدن پدرشان خیلی تلاش کردند و انصافا سنگ تمام گذاشتند. حتی مرحوم برای انجام پیوند به اتاق عمل فرستاده شد اما متاسفانه به دلایل پزشکی مشخص شد اندامهای وی قابلیت اهدا را ندارد.