رضا شجیع جامعهشناس
اين يك تناقض جدي است، لباس و پوشش ما در وهله اول ترجيحات ذهني و فردي مبتني بر سليقه شخصي ماست كه از طرف ديگر، الزامات جامعه را هم درنظر گرفته و به دنبال جلب رضايت جمعي در مورد نوع پوشش است. اينجا مسأله بر سر درست يا نادرستبودن پوشش ورزشكاران نيست، موضوع بر سر غلبه الزام اجتماعي كبر فردي و همچنين موضوع بر سر عموميشدن امر خصوصي به واسطه بازتاب گسترده رفتار ورزشكاران چهره در شبكههاي اجتماعي و در نهايت شبكه عصبي نظام اجتماعي است. سوال اصلي اين است؛ اگر سوشا مكاني يا طارمي، افراد عادي بودند، آنقدر حساسيت روي پوشش آنها وجود داشت؟ موضوع اينجاست كه چهرههاي مشهور به واسطه وسعت توجهي كه دريافت ميكنند و به واسطه خيل طرفدارانشان، شروع به مقابله با الزامات نامريي يا بايدهاي اجتماعي كرده و اصطلاحا شروع به تحميل بيشتر ترجيحات فردي خود ميكنند. آنها به تدريج متوجه ميشوند؛ با هر حركتي كه خلاف جريان غالب انجام ميدهند، جريان رسانهاي گستردهاي ايجاد ميشود و در اين جريان رسانهاي عدهاي مخالف، عدهاي موافق و عدهاي هم بيتفاوت هستند. نكته ديگر اينكه نميتوان پوشش و رفتار رسانهاي ورزشكاران ايراني را با ورزشكاران چهره ساير كشورها مقايسه كرد. در كشوري مثل انگلستان، رفتار ورزشكار هرچه باشد، مطابق فرهنگ جهاني است، به عبارت سادهتر؛ فرهنگ عمومي با فرهنگ جهاني مطابقت كامل دارد اما در ايران فرهنگ عمومي مشخصا تحت تأثير سه فرهنگ جهاني، ايراني و اسلامي است. يعني رفتاري مورد تأييد قرار ميگيرد كه مطابق با هنجارهاي مدنظر هر سه فرهنگ باشد. اين موضوع پيچيدگيهاي فرهنگ در جامعه ايراني را نشان ميدهد. بر اين اساس، موضوع ورود به ترجيحات فردي ورزشكاران چهره و تلاش براي جهتدهي آن، موضوعي است كه در سالهاي اخير مطرح بوده و بعضا با برخورد انضباطي از سوي نهادهاي رسمي نيز همراه شده است. تجربه جهاني و تاريخي نشان ميدهد اين باشگاهها هستند كه براي كنترل و جهتدهي مسائل فردي ورزشكاران ورود ميكنند و دنياي حرفهاي امروز در مورد همه چيز و حتي ساعت خواب ورزشكاران برنامه دارد و اعلامنظر ميكند. در مورد پوشش ورزشكاران ايراني، راهكار كوتاهمدت گفتوگو و راهكار بلندمدت آموزش است و اينكه آنها بدانند و متوجه شوند؛ خواسته يا ناخواسته، درست يا نادرست به الگوي صدها نوجوان تبديل شدهاند. اين گزاره شايد مسئوليت ناخواستهاي كه بر دوششان قرار گرفته را به آنها يادآوري كند و به ما هم يادآور شود؛ پذيرش اين مسئوليت هرگز اجباري نيست.