چاندران نیر، بنیانگذار موسسه جهانی «برای فردا»ست. این موسسه اتاق فکر آسیایشرقی در هنگکنگ است. او در گزارشی برای واشینگتنپست از میزان تخریب پلاستیک و تلاش کشورهای غربی برای جلوگیری از تولید آن صحبت میکند. کتاب تازه او «ایالت بازگشتپذیر» در سالجاری منتشر خواهد شد.
1700 نفر از دانشمندان برجسته جهان که اکثر آنها برندگان جایزه نوبل در علوم بودهاند، در نوامبر 1992، مطالبهای زیستمحیطی را جمعا مطرح کردهاند. فشار فزاینده تخریب اقیانوسها به حداکثر خود رسیده و این فشار در مناطق ساحلی که بالاترین میزان غذای دریایی دنیا را تامین میکنند، بیشتر است. هماکنون میزان صید کلی درست روی مرز یا بالای حد مجاز حداکثری بازگشتپذیری منابع غذایی دریایی است. درحال حاضر، بسیاری از صیادان هم حتی نشانههایی از ورشکستگی دارند. رودخانهها در اثر فرسایش، میزان عظیمی از تودههای خاک فرسوده را همراه با ضایعات شهری، صنعتی، کشاورزی و فضولات دامپروری (که بعضا سمی هستند) به دریاها روانه میکنند.
دههها پس از نخستین هشدارها بهنظر میرسد جهان اکنون بیدار شده که مبتلا به یک بیماری لاعلاج دوران مدرن یعنی پلاستیک شده است.
طبق گمانهزنی سازمان ملل تا سال 2050 مقدار پلاستیکهای اقیانوسهای جهان از میزان ماهیهای آن بیشتر خواهد شد. جهان به نقطهای رسیده است که زمینشناسان سنگهایی در سواحل هاوایی پیدا کردهاند که از پلاستیک ساخته شدهاند: یک نوع جدیدی از سنگ که نام آن پلاستی گومریت است.
چهار سال زندان یا 40هزار دلار جریمه برای پلاستیک
اما پلاستیکها تنها برای اقیانوسها مشکلآفرین نیستند. آنها زمینهایمان را آلوده، سیستم فاضلاب و آبیاری را مختل و روستاها و مناطق بکر را از زباله پر میکنند، همچنین وقتی سوزانده میشوند، گازهای سمی سرطانزا در هوا منتشر میکنند. درحالیکه بعضی از مواد پلاستیکی به مصارف سازنده و مفیدی میرسند، اما واقعیت این است که ما میتوانیم به آسانی از مصرف بسیاری از آنها پرهیز کنیم.
این نکته در ذهن تعدادی از رهبران جهان جرقهای زده است. پکن تصمیم گرفت واردات ضایعات پلاستیکی را از ماه ژانویه (دیماه) متوقف کند و این تصمیم مطمئنا تأثیر بسزایی در دیگر نقاط دنیا خواهد داشت، چراکه چین همیشه یکی از مهمترین خروجیهای ضایعات بازیافتی بوده است. زمانی اتحادیه اروپا و بریتانیا هم سیاستهای کنترلی خود را درباره پلاستیک و ضایعات پلاستیکی اعلام کردهاند. کشور کنیا از این هم فراتر رفته و اعلام کرده استفاده از کیسههای پلاستکی بهطورکلی ممنوع است و در صورت تخطی از این قانون شهروندان کنیایی باید در انتظار چهارسال زندان یا 40هزار دلار جریمه باشند.
همچنین با این راهکارها، کشورهای توسعهیافته و ثروتمند هم باید در قبال آنچه خودشان «سایتهای جمعآوری زباله» نام نهادهاند، مسئول باشند. همزمان با انتشار این اطلاعیهها شرکتهای غربی چندملیتی در اجلاس اخیر اقتصادی سالانه داووس تعهداتی دادند. در این نشست شرکتهایی چون آویان، مارس، پپسی، یونی لور، کوکاکولا و وال مارت متعهد شدند استفاده از پلاستیک را کاهش دهند.
حضور نداشتن شرکتهای بزرگ تکنولوژی آمریکایی همچون آمازون و اپل در این لیست بیش از همیشه به چشم آمده است. سوال مهم این است که مدل کسبوکار «خلاقانه» شرکتی مثل آمازون اگر از آنها خواسته شود هزینه اتلاف پلاستیک و کاغذ برای بستهبندی هر محصول را محاسبه و در قمیت تمامشده منظور کنند تا چه اندازه و چه زمانی دوام خواهد آورد. اما موضوع فقط اتلاف کاغذ و پلاستیک در بستهبندیها نیست، بلکه سرویس فرستادن و پسگرفتن مجانی دو روزه محصول به در خانهها (روشی که شرکتهای تجارت الکترونیک با آن مشتریان را راضی نگه میدارند) هم مطرح است.
این روش به این معنی است که دیدگاه این شرکتها دیگر سیستم توزیع حداکثری نیست که نتیجهاش سودآوری مطلق مبتنی بر بهرهوری بالا باشد (توضیح: مدیرعامل آمازون، جف بزوس، مالک روزنامه واشینگتنپست است).
اما ما قبلا هم این عبارت آشنا را شنیدهایم که از حرف تا عمل فاصله بسیار است. اقدامات محدود شرکتهای بینالمللی و محلی در آسیا نگرانکننده است، چراکه شرکتهای آسیایی و مخصوصا چینی همچنان بزرگترین و جدیترین مسببان معضل پلاستیکها در جهان هستند. جمعیت این کشورها بسیار زیاد است و همچنین مدل کسبوکار «توسعه به هر قیمت» سرلوحه کار آنهاست. کشور چین به تنهایی مسئول یکچهارم ضایعات پلاستیکی شناور در اقیانوسهای جهان است. تصمیمات سختگیرانه دولت چین برای توقف ضایعات پلاستیکی میتواند تأثیرات مثبتی در زمینها و اقیانوسهای جهان داشته باشد و در این راه به جامعه جهانی ازخودراضی در میزان مصرف پلاستیک تکانی بدهد. اما جمعیت بسیار زیاد این کشور همچنان ضایعات پلاستیکی بسیاری تولید میکنند که کسبوکارهای پیشرو باید فکری برای آن داشته باشند. مردم هنگکنگ به تنهایی روزانه 5/2میلیون بطری پلاستیکی آب مصرف میکنند، تصور کنید بقیه مردم کشور چین در یک روز چه میزان مصرف خواهند داشت؟ مگر چه میشود اگر کاملا در خلاف جهت امروزی حرکت کرده و فرضا جهانی را تصور کنیم که در آن استقاده از بطریهای پلاستیکی مطلقا ممنوع باشد؟ این حرکت هم مزایای زیستمحیطی بسیاری برای جهان دارد و هم اینکه میتواند شتابدهنده و مشوق خلاقیت برای جایگزینی احتمالی باشد. همچنین هیچکسی در دنیا به خاطر نداشتن پول برای خرید یک بطری پلاستیکی آب از سوپرمارکت تشنه نمیماند.
در چین بخش تکنولوژی، مسئولیتها و همچنین فرصتهای زیادی دارد تا نقش موثری در نوآوریهایی ماورای الگوریتم و اقتصاد محض عرضه کند. بخش تکنولوژی چین هم مانند بخش تکنولوژی دیگر جاهای دنیا میزان غیرقابل تصوری از ضایعات را در دهه گذشته به جای گذاشته است. مثلا در چین سایتهای زباله دوچرخههای رهاشده و جامانده از حباب پروژه «دوچرخه شراکتی» نشاندهنده بزرگی و عظمت میزان زباله تولیدی در این کشور است که حتی میتواند از میزان زباله تولیدی بخش تکنولوژی آمریکا هم بیشتر باشد. استفاده از پلاستیک در چین میتواند برای قوانین محدود شرکتی در سطح بینالمللی همچون علیبابا فرصتی طلایی تلقی شود. برندهای معتبر چینی میتوانند با وضع قوانین اصولی و پایداری در زمینه محیطزیست و انرژیهای بازگشتپذیر و نیز تغییر نگاه و رفتار کنونی فروشنده و خریدار گامهای بسیار مهمی بردارند. یک شرکت میتواند مشوقهای متنوعی برای بستهبندیهایی با مصرف انرژی کم و بهروهوری بالا ایجاد کند، همچنین جایگزینهایی برای پلاستیک معرفی کرده و پیشنهاد دهد و در مرحله بعد استفاده از آن را عملی کند. شرکت علیبابا میتواند جرقهاش را بزند؛ یک مدل جدید کسبوکار که براساس آن از مواد جایگزین پلاستیک استفاده شود، همچنین ساختن شرکتهای بازیافت مخصوصا در اطراف شهرها.
تصور کنید شرکتی مثل علیبابا و دیگر شرکتهای تجارت الکترونیک استفاده و فروش پلاستیک غیربازیافتی را متوقف کرده و در مقابل از استفاده مواد بازگشتپذیر به طبیعت در بستهبندی و تولید حمایت کنند. با این حال، همچنان جایی باید این محصولات بازگشتپذیر را تولید و عرضه کرد و این درست جایی است که شرکت علیبابا با حمایت از شرکتهای نوپای اطراف شهرها در سراسر چین وارد گود شده و در خلق یک توسعه همهجانبه زیستمحیطی سهیم میشود.
از قضای روزگار اینشرکتهای تکنولوژی چینی برای ساختن این مدل کسبوکار پایدار؛ امکان و استعداد بیشتری از شرکتهای مشابه غربی خود دارند. بهطور مثال در فرهنگ رایج بازار بورسهای غربی چیزی که برای آنها ارزش محسوب میشود، سود است و برای سهامدار ارزش سهامش از هر هدف دیگر بالاتر است. حتی مدیرانعامل شرکتهای غربی بهتر از هر کسی میدانند (فرضیه) در یک بحث و جدل صادقانه با صاحبان سهام محدودکردن منابع درآمدی آن شرکت برای دنبالکردن هدفهای محیطزیستی طرفداری ندارد و حتی منجر به اعتراضات گسترده آنها خواهد شد، اما مصرفکنندگان چینی هنوز این حد از رذالت افراطی آمریکایی مبتنی بر سود مطلق را عادی نمیدانند.
تا به اینجا دولت چین دستکم درحال حاضر برای حل مشکل ضایعات پلاستیکی جدی بهنظر میرسد. شرکتهای چینی به سمت کمکردن ضایعات و پسماندهای پلاستیکی درحال حرکت هستند و علی بابا میتواند رهبری این حرکت ضدپلاستیکی را در دست بگیرد. این الگو میتواند الگوی مناسبی برای دولتهای غربی باشد که بیشتر در این زمینه حرافی میکنند. شرکتهایی مثل علیبابا در حالحاضر هم نشان دادهاند برای آینده جهان مدلهای کسبوکار بهتری میتوانند بسازند. شاید آنها بتوانند یک الگوی مناسب پایداری هم برای بقیه جهان باشند.