مرضيه رستمي - نرگس بديعيان | درخت، باغ، سرسبزی، طراوت و... طبیعت، نقطه مشترک همه آنهایی است که خود را متعلق به طبیعت میدانند و طبیعت جزیی از وجود آنان است. آنهایی که سالهای نه چندان دور کوشیدند تا نهالهای کوچک دست نشانده خود را آبیاری کنند تا تبدیل به درختان تنومندی شوند که پس از سالها زیبایی و سرسبزی شهر را دوچندان و چهرهای ماندگار را در برابر آیندگان ترسیم کنند.
كرج طبق منابع و آثار باستاني منطقه، ريشههاي تاريخي و ريشههاي باستاني و كهن دارد و در گذشته دهستاني بوده با آب و هواي مطبوع در ميان باغات سرسبز و درختان ميوه و رودخانهاي پر آب كه اين وضعيت تا اواسط دوره پهلوي ادامه داشته است و از آن زمان بافت سنتي كرج دچار تغيير و تحول چشمگيري شد. هنوز كه هنوز است وقتي از دور به شهر كرج نگاه ميكنيم آثار باقيمانده از باغها به چشم مي خورد اما روز به روز اين سرسبزي و شاهرگهاي حياتي شهر توسط سودجويان به ورطه نابودي كشيده ميشود.
باغ شهری که از گذشتگان به ارث بردهایم و به آن فخر میفروشیم ولی هماکنون تنها نامی از باغشهر را به یدک میکشیم و با ساختوسازهای نامناسب که هیچیک مراعات حال طبیعت و این باغشهر تاریخی را نکردند، هر روز تیشهای بر تن غبارآلود این تنومندان بیصدا وارد میشود بدون آنکه دل جانداری از این حادثه تلخ برنجد و این تیشهها آنچنان با سرعت به راه خود ادامه میدهند تا بالاخره روزی برسد که دیگر اثری از ریههای تنفسی و اکسیژن طبیعی شهرمان به چشم نخورد.
با تماسهاي مكرر اهالي منطقه جهانشهر كرج، به سراغ اين محله زيباي باغشهر كرج رفتيم. آن چيزي كه بيشتر از همه بهتبرانگيز بود تعداد ساختمانهاي درحال ساخت در اين منطقه بود. اگر كسي براي اولينبار به اين منطقه بيايد اصلا نميتواند باور كند كه اين منطقه پر از باغهاي زيبا و قديمي بوده است و تنها گمانهزني براي حدس وجود باغ، درختان تنومند موجود در كوچه پسكوچهها و خيابانهايش و نيز درختان زياد خانههاي ويلايي باقي مانده است و چقدر تاسفبرانگيز است كه اين روزها روند تخريب باغهاي قديمي اين قدر رو به افزايش است و انگار مسئولان نيز سكوت كردهاند در مقابل نابودي محلهاي كه يكي از شاخصههاي هويتي شهر كرج محسوب ميشود.
يكي از اهالي اين محله با اشاره به ساختمان بزرگي گفت: مكان فعلي اين ساختمان تا 2سال پيش باغ بزرگ با درختان تنومند و سرسبزي بود اما به يك باره بعد از مدتي كوتاه درختان اين باغ خشك شد و ما متوجه شديم كه قرار است در اين باغ، ساختمانسازي صورت گيرد. از آغاز بهخاطر گودبرداري وسيعي كه انجام شد خاك ناشي از اين كار براي اهالي بسيار آزاردهنده بود و سپس صداي ناشي از ريختن ميلگرد و كار كردن كارگران كه در ساعتهاي نامناسبي صورت ميگرفت اما شكايتهاي اهالي راه به جايي نبرد.
يكي ديگر از اهالي در ادامه اضافه كرد: تراكم اين ساختمان نسبت به ساختمانهاي اطراف بسيار بالاست به نحوي كه بعد از تكميل اين برج حدود 160واحد به بهرهبرداري ميرسد و اين در حالي است كه محله جوابگوي اين حجم جمعيتي به يكباره نیست. مگر نه اين است كه چنين پروژههايي نياز به زيرساختهاي لازم براي رفاه مردم دارد پس چرا پروژهاي اينچنين عظيم به يكباره در اين محل شكل گرفته است.
كريم از ديگر ساكنان اين محله با اشاره به قطع درختان پيادهرو گفت: اين درختان، سرسبز بودند اما يك شبه خشكيدند و فرداي آن شب آنها را قطع كردند و ما به هر جايي كه امكان داشت مراجعه كرديم اما كسي پاسخگو نبود و اين در حالي است كه با اين روند تخريب فضاي سبز محله، جز عكسهاي قديمي چيز ديگري نمايانگر وجود باغ و فضاي سبز در اين منطقه نخواهد بود.
یکی دیگر از اهالي قديمي اين منطقه كه از 43سال در اين محل زندگي مي كند با اشاره به معني روسي كرج به معني انتها ادامه داد: معني روسي كرج، انتهاست و درواقع كرج قديم نيز باغ بسيار بزرگي بوده كه انتهاي آن به دري ختم ميشده است اما حال تنها چيزي كه از كرج نمانده همان باغهاست چرا مسئولان در مقابل نابودي اين ميراث طبيعي سكوت كردهاند.چطور ممكن است كه در اين محل مجوز با چنين تراكم بالايي صادر شده باشد؟
از مسافتهاي بسيار دور نيز اين ساختمان ديده ميشود نه بهخاطر نماي زيبا بلكه به خاطر ارتفاع زيادش، آن هم در منطقهاي كه به باغشهر كرج معروف است و اكثر خانهها، يا ويلايياند يا آپارتمانهاي 3يا 4طبقه.
اینها بهانهای بود تا به جهانشهر کرج اشارهای کنیم و بگوییم که تا کی باید شاهد کاهش روزانه این درختان باشیم. جهانشهري كه آن را تنها به درختان و باغهاي زيبايش و آب و هوايي دلنشين در گوشهاي از كلانشهر كرج ميشناسند.
ولي الان چه .... چه حرفهايي براي گفتن دارد، باغشهري كه اصالت خود را حفظ كرده يا در پس ورود به دنياي مدرن ساختمانسازي با دستان نامهربان روزگار رنگ باخته است.
ساختمانهایی که قد علم میکنند درختانی که قامت خم میکنند
ساختمانهایی که روز به روز قد علم میکنند و درختانی که روزبهروز قامتشان خمیدهتر میشود، آنقدر خمیده که آخر روزی میرسد که باید آرزوی داشتن یک درخت را در شهر داشته باشیم تا بتوانیم در گرمای تابستان در پناه سایهاش آرام بگیریم.
روی سخن با ساختمان بلند مرتبهای است که در میدان گلهای جهانشهر کرج در حدود یکسال گذشته به همت مالکش کلنگزنی شد و روزبهروز بلندتر و بلندتر شد و هماکنون که قریب به 60درصد آن به اتمام رسیده است، کارگران همچنان مشغول کارند تا این پروژه عمرانی 160 واحدی را تحویل بدهند.
حال باید دید آیا بعداز پایان کار و سکونت مردم در این واحدها امکانات و زیرساختهای شهری برای این واحدها مهیاست یا خیر...؟!
قبل از آنکه ستونهای این بنا سفتکاری شود آیا رفاه حال شهروندان در نظر گرفته شده است یا خیر...؟!
درحال حاضر چه امکاناتی در مکان مذکور وجود دارد و برای چندسال آینده چه امکاناتی در نظر گرفته شده است؟
به راستی هماهنگیها و توافقهای لازم میان ادارات و سازمانهای متولی صورت گرفته است، یا ...؟
کاش حداقل هماهنگی میان سازمانهای متولی حکمفرما باشد تابعدها شاهد نابسامانی و گرفتاری شهروندان نباشیم و آنان بتوانند با خاطری آسوده در محل زندگی خود، سکنی گزینند.
این که از زمان آغاز به کار این پروژه ساختمانی و سر و صداهای فعالیت کارگران، همسایهها و کسبه آن محل چه آزار و اذیتهایی که متحمل شدند و چه برسرشان گذشت، بماند.
از دانشآموزان مدرسهای که در کلاس درس از این سروصداها در امان نبودند و امنيتي كه در جوار مدرسهشان ناديده گرفته شده بود، گرفته تا کاسبان محل و همسایههای دوروبری که آسایش از آنان سلب شده بود، یا اعتراض میکردند یا به روی خود نمیآوردند ... به هرحال با تمام این مسائل و مشکلات این پروژه ساختمانی 160 واحدی به انتهای کار رسیده و چهارستون محکمی را در اختیار گرفته است.
ستونهایی که به بهای از دست دادن درختان سرو قامت و سرسبز جهانشهر این باغشهر زیبای ایران کوچک بوده، ستونهایی که با سلب آسایش از همسایههای چهار طرف بنا شده است، ستونهایی که به جای برداشتن مشکلاتی از روی دوش شهر و شهروندان، بر این گرفتاریها افزوده خواهد کرد.
همه اینها را گفتیم ولی یادمان باشد که کم نیستند از این ساختمانها که هربار در گوشهای از این کلانشهر ساخته میشوند تا سوژهای خبری برای امثال ما باشند.
ساختمان و بناهايي كه فقط ساخته ميشوند ولي غافل از برخي اصول مهندسي و در نظر گرفتن زيرساختهاي شهري براي شهروندان و چه خوب مي شود كه اندكي در اين مسائل تأمل كرد و ديد كه در كجاي كار ايستادهايم، به كجا خواهيم رسيد.
البته ما نیز مخالفتی با اصل قضیه ساختمانسازی نداریم چرا که با وجود افزایش روزافزون جمعیت قطعا نیازمند چهاردیواریها و سقفهای امنی برای مردمان این سرزمین هستیم.
چرا كه استان البرز باتوجه به تنوع قوميتي كه دارد نيازمند گسترش امكانات و خدمات مناسبي خواهد بود، كلانشهري كه نگاه ويژه مديران شهري را ميطلبد.
ما دلمان میخواهد ساختمانهایی با اصول مهندسیساز را داشته باشیم و برطبق رسالتی که داریم و هدفمان چیزی نیست جز خدمترسانی و اطلاعرسانی به شهروندان از اینرو میخواهیم در جرگه عظیم اطلاعرسانی سهمی داشته باشیم و بگوییم که اگر بخواهیم، میشود تا ايراني كوچك و آباد داشته باشيم.