شماره ۴۲۶ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۲ آبان
صفحه را ببند
وقتی که پول حرف اول و آخر را می‌زند

نیره توکلی  جامعه‌شناس شهری

به‌طورکلی می‌توان گفت وقتی تبعیض‌های نژادی، جنسیتی، قومی و مذهبی در جامعه‌ای وجود نداشته باشد، درواقع گام اول برابری فرصت‌ها برای همه افراد برداشته می‌شود. این تبعیض‌ها در دنیا شناخته‌شده است؛ تبعیض‌های نژادی، قومی و طبقاتی از مهم‌ترین آنها محسوب می‌شوند و هنگامی که جامعه‌ای با چنین معضل‌هایی روبه‌رو شود، نمی‌تواند زمینه‌های فرصت‌های برابر را برای همه مردم فراهم سازد. ما باید ببینیم با این ملاک‌ها چقدر امکانات برابر می‌تواند ایجاد کند؛ درواقع باید شاخص‌های هر مولفه را در نظر بگیریم و بسنجیم که چه سطحی از هرکدام را می‌توان برابری و تعادل در برخورداری از فرصت‌ها تلقی کرد.  یکی دیگر از ملاک‌های مهم اجتماعی، فاکتور فیزیولوژیک است؛ به این معنی که همه افراد با هر مشخصه بدنی بتوانند از امکانات و تسهیلات رفاهی بهره‌مند باشند؛ با این حال در جامعه‌ای که نتوانیم برای معلولان، سالمندان و کودکان فضای جامعه را طوری مناسب‌سازی کنیم که این افراد از نظر حرکت و جابه‌جا شدن هیچ مشکلی در سطح شهرها نداشته باشند و در عین حال بتوانند از فرصت‌های شغلی و اقتصادی هم به اندازه افراد سالم بهره‌مند شوند، نمی‌توانیم مدعی برابری فرصت‌ها باشیم. برابری فرصت‌ها از همین زیرساخت‌ها شروع می‌شود و در مسیر زندگی از نظر تحصیلی، منزلتی، شغلی و اقتصادی و تصمیم‌گیری در حوزه‌های مدنی تأثیر می‌گذارد.
شاخص‌های برابری فرصت‌ها درواقع در قوانین حقوقی و اجتماعی تصمیم‌گیری‌های شهری متبلور می‌شود؛ باید ببینیم چه کاستی‌هایی در این مسیر داریم؛ بعد از شناختن کمبودها باید برای برطرف کردن و پرکردن خلأها برنامه‌ریزی کنیم. در سطح شهر امروز ما شاهد مالکیت‌خصوصی متملکان مالی و کسانی هستیم که سرمایه و پول را در اختیار دارند؛ یعنی همه‌چیز از امکانات رفت و آمد گرفته تا برخورداری از فضاهای سبز بیشتر و بهتر، در انحصار کسانی است که پولدارتر هستند؛ اینها کسانی هستند که حقوق شهروندان کم‌درآمدتر را هم به نوعی می‌بلعند. اگر سری به شمال شهر تهران بزنیم، متوجه می‌شویم که همه‌جا برج‌های سر به فلک کشیده احاطه شده و ساختمان‌های درحال احداثی دیده می‌شود که به قیمت از بین رفتن تمام امکانات برای مردم عادی که توانایی سرمایه‌گذاری‌های کلان را ندارند، بالا می‌روند. پیاده‌روها هر روز با ساخت‌وساز‌های بی‌رویه تنگ‌تر می‌شوند و عبور و مرور را برای مردم سخت می‌کنند؛ هیچ کنترلی بر این رویه وجود ندارد؛ به نظر مهم‌ترین فاجعه‌ای که در حوزه شهری می‌توان به آن اشاره کرد، همین است. درواقع در فضای شهری مثل تهران هیچ‌کاری غیرممکن نیست. شهرداری اجازه هر ساخت‌و‌سازی را می‌دهد اگر هم مشکلی وجود داشته باشد، جریمه‌اش را می‌گیرند بدون این‌که تراکم جمعیتی و موقعیت‌های کوچه‌ها و خیابان‌ها را در نظر بگیرند. اجازه ساخت‌وساز در هر کوچه‌ای با هر پهنایی داده می‌شود بدون این‌که شرایط دیگر ساکنان منطقه را در نظر بگیرند؛ حتی در مدت زمانی که برای ساخت‌وساز داده می‌شود، نظارتی وجود ندارد، معابر را اشغال می‌کنند و آلودگی هوایی و صوتی ایجاد می‌کنند. در کل فضاهای شهری به نفع کسانی است که در حوزه مستقلات سرمایه‌گذاری می‌کنند و همین می‌شود که هر کسی پول دارد می‌تواند از امکانات و مجوزهای لازم برخوردار شود. در حوزه‌های محیط‌زیست هم همین معضل است؛ متاسفانه جامعه ما امروز طوری است که پول، حرف اول و آخر را می‌زند، دریای خزر در معرض خطر قرار دارد چون مالکان خصوصی بخش‌هایی از آن را به نام خود سند می‌زنند؛ یا مرداب انزلی که یک منطقه ملی است را به‌راحتی می‌فروشند به افراد سرمایه‌دار و به اسم آنها سند می‌زنند.

در دیگر حوزه‌ها هم این تبعیض و نابرابری فرصت‌ها به وضوح دیده می‌شود که در کل به واسطه پول و رابطه صورت می‌گیرد. مثلا در حوزه آموزش و پرورش شاهد هستیم که فرصت‌ها در اختیار کسانی است که تمکن مالی بیشتر دارند، مدارس پیشرفته‌تر و کیفیت آموزش بهتر در اختیار گروه‌های مرفه جامعه است و متاسفانه در شرایط فعلی رشد بی‌رویه و قارچ‌گونه این محیط‌های آموزشی را می‌بینیم که به واسطه دریافت پول بیشتر امکانات بیشتری در اختیار دانش‌آموزان قرار می‌دهند. درواقع صنعت آموزش امروز در ایران به صنعت سودآور و پولساز بدل شده است که نابرابری‌ها را در این حوزه بازتولید می‌کند. به همین شکل در دیگر حوزه‌ها هم مثل فرصت‌های شغلی شاهد «خاص‌گزینی» به‌جای «شایسته‌سالاری» هستیم؛ امیدوارم  سازوکاری در پیش بگیریم که در جهت رفع یا دست‌کم تعدیل نابرابری‌ها گام‌هایی برداشته شود.


تعداد بازدید :  212