شماره ۴۲۶ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۲ آبان
صفحه را ببند
فضای طوفانی فرصت در ایران

مهدی مطهرنیا کارشناس روابط بین‌الملل

فرصت از نظر عمومی، مفهومی برون جغرافیایی است. به این معنا که وقتی از فرصت سخن می‌گوییم درواقع به جغرافیای برون‌مرکزی مرجع فرصت، اشاره داریم. وقتی می‌گوییم برای شخص الف فرصتی وجود دارد درواقع دنبال زمینه‌های مثبت در محیط پیرامونی او برای بهره‌برداری بهینه از امکانات موجود، در راستای رسیدن به هدف سخن گفته‌ایم. به باور من قدرت، همزاد فرصت در حوزه درون است. به این معنا که فرد الف باید از قدرت و توان بالا برای استفاده از فرصت‌ها برخوردار باشد. از این‌رو وقتی سخن بر سر نابرابری فرصت است در مرحله نخست باید واژه فرصت را تعریف کنیم. به مجموعه امکانات محیطی و پیرامونی که می‌تواند تسهیل‌گر و تسریع‌کننده روند تعریف شده حرکت برای رسیدن به هدف باشد را می‌توان فرصت نامید. حال سخن آن است که آیا برابری فرصت‌ها وجود دارد؟ آیا در جامعه ما همگان دارای فرصت‌های یکسان هستند؟ به نظر می‌رسد پاسخ مثبت به این معنا آرمان‌گرایانه است، البته به همان اندازه مطلق‌نگری منفی غیرمنصفانه قلمداد شود، البته در پاسخ به این سوال که آیا در جامعه ایران با نابرابری فرصت‌ها مواجه هستیم باید گزینه بلی را انتخاب کنیم. اما دلیل نابرابری فرصت‌ها چیست؟ این موضوع باید در دو بعد مورد توجه قرار بگیرد. یکی محیط بهره‌برداری از فرصت‌ها توسط کنشگران که آنها را به دو قسم فعال و غیرفعال تقسیم می‌کنند. بسیاری از فرصت‌ها در جامعه موجود است اما کنشگران غیرفعال از این فرصت‌های برابر استفاده نمی‌کنند. امروز در جامعه ملی ایران فرصت علم‌آموزی فراهم است اما این فرصت تبدیل به مدرک‌گرایی شده است، لذا باید بگوییم فرصت برابر در جامعه ایجاد شده. کمیت دانشگاه‌ها افزایش یافته، کیفیت به تناسب کیفیت پیش‌نرفته اما اگر کسی بخواهد از فرصت موجود در جهت علم‌آموزی استفاده کند به‌طور نسبی (و نه مطلق) اکنون نسبت به گذشته این فرصت برایش بیشتر فراهم است. پس در این زمینه نمی‌توانیم بگوییم نابرابری فرصت‌ها وجود دارد، بلکه با نابرابری در نحوه استفاده از فرصت‌ها مواجه هستیم. از سوی دیگر با مساله‌ای چون اشتغال مواجه هستیم و می‌دانیم فرصت‌های اشتغال در جامعه ما بسیار اندک هستند. در استفاده از این فرصت کم نیز نابرابری وجود دارد. اثبات این نابرابری کار آسانی نیست اما مردم این نابرابری را حس می‌کنند. آنها در محاوره روزانه خود رسیدن به هر شغلی را منوط به داشتن بند «پ» می‌دانند (همان بند مشهور پارتی). بنابراین در مورد مسأله اشتغال فرصت برابری وجود ندارد. حال باید گفت:   آیا می‌توان در جامعه به‌طور مثال از واژه نابرابری فرصت‌ها صحبت کرد؟ این مسأله به موضوع خاص در موقعیت خاص و در یک زمان خاص بستگی دارد. پاسخ به این پرسش به این سه مولفه بازمی‌گردد. من نام این موضوع را فضای فرصت‌ها گذاشته‌ام. فضای فرصت‌ها در ایران بسیار طوفانی است و رنگ به رنگ می‌شود. در جوامع توسعه‌یافته جامعه بر حول‌محور قانون حرکت می‌کند، بنابراین قانون گذاره‌های حقوقی را برای تقسیم عادلانه فرصت‌ها پدید می‌آورد. هرچه جامعه قانونمند‌تر باشد برحسب معیارهای قانونی پذیرفته شده فرصت‌های عادلانه‌تری را نصیب جامعه تحت نظارت خود می‌کند. از سوی دیگر در جامعه‌ای که قانون زیرپا گذاشته شود و به جای حکومت قانون، سلسله‌مراتب نمادین قدرت عمل کند، نابرابری فرصت‌ها بیشتر بروز می‌کند. به‌گونه‌ای که در سلسله‌مراتب نمادین قدرت مرجع فرصت عقب جمعی برتافته در قانون نیست بلکه شخص این کار را انجام می‌دهد. این شخص در جایگاه فرادستی خود مقسم فرصت‌ها خواهد بود. طبیعتا شخص فراتر از قانون، فرصت‌آفرینی‌های متفاوتی براساس معیارهای شخصی ایجاد می‌کند. در هیچ جای جهان، فرصت برابر و مطلق‌نگری در باب هرچیز به‌ویژه فرصت امری آرمانگرایانه است اما در یک نگرش تطبیقی به راحتی می‌توان اذعان داشت که نابرابری فرصت‌ها در یک جامعه قانونمند بیش از یک جامعه بی‌قانون متکی بر سلسله‌مراتب نمادین قدرت حاصل می‌شود.

 

 


تعداد بازدید :  227