| شهاب نبوی| این چراغ قرمز و ترافیک خیابونها و اتوبانهای تهران دنیاییه برای خودش. بارها دیدم که این دختر و پسرهای جوون پشت چراغ قرمز با هم آشنا میشن، عاشق میشن، ارتباط تنگاتنگی پیدا میکنند و حتی در بعضی موارد ازدواج هم میکنند و در بعضی از دیگر موارد همونجا طلاق هم میگیرند یا چندباری دیدم طرف رفته آزمایش بارداری داده، با ذوق مثبتبودن آزمایشش راه افتاده سمت خونه که خبر رو به همسرش بده؛ اما اینقدر توی ترافیک مونده که مجبور شده خبر بارداری و زایمان رو یکجا به شوهرش بده. انواع و اقسام وسایل زندگی هم پیدا میشه. از گل (منظورم گل واقعیه) برای مخزدن، تا غذای خونگی و آب و فیلمهای خیلی خارجی و لباس زیر و هرچیزی که برای زندگیکردن لازمه. فقط درخواستی که من از مسئولان دارم، اینه که فکر چهارتا توالت سیار هم باشند، چون خودم چندبار مجبور شدم وسط ترافیک به راننده ماشین پشتی بگم داداش یه تکونم به ماشین من بده تا برم توالت و برگردم. معمولا هم وقتی برمیگردم، ماشین نیممتری بیشتر جلو نرفته.