پولاد امین| پرویز شیخطادی که یک زمانی فیلمساز کم سر و صدایی بود، فیلمسازی که سرش به کار خودش بود و فیلمش را میساخت و حتی یادم است وقتی در یک فیلم دفاع مقدسی که قرار بود ترکیبی باشد از کارهای کوتاه چند نفر از سینماگران، در آن میان شیخطادی کم سر و صداترین بود و البته فیلمش بهترین؛ اما این روزها این کارگردان دیگر کمتر نشانی از آن روزها دارد. درواقع شیخطادی بعد از اینکه فیلم ضعیف شکارچی شنبه را ساخت و بیشتر به دلیل سوژه فیلم که به شکلگیری اسراییل میپرداخت، مورد تفقد جریانهایی خاص قرار گرفت، یکسر به راهی دیگر رفت؛ راهی پر از انتقاد و اعتراض و واگویی دلواپسیهای جریانهایی خاص که باعث شد او گام به گام از مردمی که قاعدتا فیلمهایش را برای آنها میسازد، دورتر و دورتر شود. بعد از آن فیلم شیخطادی فقط و فقط فیلم روزهای زندگی را ساخت که شاید به همان دلیل که گفته آمد، بسیار مورد توجه قرار گرفت و سیمرغباران شد. حالا امسال شیخطادی با امپراطور جهنم پا به جشنواره گذاشته؛ با این امید که روزهای خوش زندگی را تکرار کند با فیلمی که در کشورهای فرانسه، گرجستان و ایران فیلمبرداری شده و بازیگرانی چون علی نصیریان، علیرام نورایی و فرخ نعمتی بهعنوان بازیگران اصلی در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
امپراطور جهنم به کارگردانی پرویز شیخطادی و تهیهکنندگی محمد خزاعی که در سال 1395 ساخته شد، ولی در بخش رقابتی جشنواره فیلم فجر پذیرفته نشد؛ حالا بعد از یک سال دورماندن از جشنواره امسال به ضیافت سیمرغ آمده. حضوری که شاید نامه تند و تیز تهیهکننده فیلم به حجتالله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی که او را در آن نامه به کجسلیقگی و ناتوانی درک ضرورتهای فرهنگی و اجتماعی و نبود تشخیص درست اولویتهای مضمونی و موضوعی آثار متهم کرده و همانها را دلیل نادیدهگرفتن این اثر دانسته بود، در حضورش در بخش مسابقه فجر امسال بیتأثیر نبوده باشد. با این حال نمیتوان کتمان کرد که امپراطور جهنم فارغ از اینکه کارگردانش چه نگاه و دیدگاه سیاسی دارد، فیلمی مهم است. فیلمی با موضوع جنایات داعش و تکفیریها که از این حیث رویکرد ایدئولوژیک شیخطادی در شکارچی شنبه را به یاد میآورد. درواقع این فیلم به فلسفه و چگونگی به وجودآمدن گروه داعش و دیگر گروههای تندرو و رادیکال اسلامی در اروپا و آمریکای شمالی نگاهی دارد و پشت پردههای همکاری صهیونیسم بینالملل و خاندان آل سعود را روایت و تصویر میکند. خود شیخطادی فیلمش را چنین توصیف میکند: داستان اصلی فیلمنامه امپراطور جهنم درباره برخی از سران و بزرگان داعش است. در امپراطور جهنم به این پرداخته شده که مفتیها چه جور افرادی هستند و نحوه رهبری آنها بر داعش چگونه است. چگونگی و چرایی صدور فتواهایی که به نام اسلام و اسلامگرایی صادر میشود یکی از مهمترین نقاط پرداختشده در فیلمنامه امپراطور جهنم است.
چه خواهیم دید؟
اما وقتی چنین کلی، در این مورد که فیلم میخواهد ایدئولوژی خاصی را مورد تحلیل قرار دهد، در مورد فیلمی صحبت شود، تماشاگر قطعا سردرگم میماند که داستان فیلم درباره چیست و مخاطب این فیلم در سالن سینما قرار است چه چیزی را ببیند. پرویز شیخطادی پاسخ این پرسش را چنین میدهد: داستان اصلی فیلمنامه امپراطور جهنم درباره برخی از سران و بزرگان داعش است. در امپراطور جهنم به این پرداخته شده که مفتیها چهجور افرادی هستند و نحوه رهبری آنها بر داعش چگونه است. چگونگی و چرایی صدور فتواهایی که به نام اسلام و اسلامگرایی صادر میشود یکی از مهمترین نقاط پرداختشده در فیلمنامه امپراطور جهنم است. درواقع اینگونه باید بگویم که فیلم امپراطور جهنم بر آن است که به این موضوع بپردازد که کدام نقطه از جهان اسلام بیمار شده است؛ در جریان پرداخت بیشتر به داستان و اصل فیلمنامه بود که به این نقطه رسیدهایم. این محور درواقع یکی از نکات مهم و اصلی این فیلمنامه است. وقتی در خلوت خود به مسائل تکفیریها و سلفیها و فعل آنها که به نام اسلام گذاشته میشود فکر میکنم، به این نتیجه میرسم که کشتار مردم دردناک و غمانگیز است اما جریان تکفیری که با حمیت مفتیها و رژیم سعودی ایجاد و فربه شده نیز یک جنایت است که زیرساختهای دین را نشانه گرفته است. بر اساس همین ذهنیت و محوریتی که اشاره کردم، در امپراطور جهنم داستان اندیشه بیمار یک مفتی به تصویر کشیده شده است؛ داستانی که درنهایت خود به این جمعبندی رسیده است که اندیشههای مخرب مفتیهایی از این دست تا چه اندازه میتواند زیرساختهای جهان اسلام را به خطر اندازد. داستان این اندیشه را با خود همراه دارد و سعی میکند که در جریان فیلم کردههای این رفتار مفتیها و جریان تکفیری را به نمایش درآورد.
ریشه
اینکه چه میشود کارگردانی به این نتیجه میرسد که باید درباره چنین جریانی فیلم بسازد، شاید ریشه در خرده اتفاقاتی داشته باشد که موجب میشوند پدیدهای در ذهن خالق ابعادی غولآسا یافته و او را به سوی خلق هنری هدایت کند. باید گفت این اتفاقات کوچک در مورد شیخطادی چه زمانی رخ داده و یا به عبارتی جرقه نگارش و ساخت امپراطور جهنم را چه زمانی در ذهن شیخطادی زده است. این کارگردان پنجاهوششساله میگوید: درواقع جرقه اصلی نگارش فیلمنامه امپراطور جهنم به سال 1390 بازمیگردد. از آن سال، با توجه به تحولات منطقه و تجمیع مجموعه کشورهای وابسته به آمریکا علیه ایران و نوع شیوه حمله به کشورهای منطقه بهخصوص ایران، تحقیقی را درباره تکفیریها شروع کردم. در این تحقیق سعی کردم که از موضع روانشناختی جریانات انحرافی و تکفیری به فیلمنامه نگاه کنم و در نتیجه برای پرداختن بهتر به این مسأله، به یک داستان رسیدم.
تولید
همه چیز را از زبان خود پرویز شیخطادی میخوانیم: داستان اصلی امپراطور جهنم نگارش و در شوراهای اولیه بنیاد روایت فتح نیز پذیرفته شد؛ اما در جریان همین پذیرش بود که بروز تغییر و تحولاتی در شوراها مانع تولید فیلم شد. فیلم از اولویت شوراهای روایت فتح خارج شد و یکی از دلایل به طولانجامیدن این پروژه همین مسأله تهیهکنندگی بود. درنهایت 4سال طول کشید تا توانستم نظر شوراهای مختلف و مدیران فرهنگی که اهرم اجرایی در دست آنهاست را برای تولید یک اثر با نگاه بنیادی به انحرافات عقیدتی در جهان اسلام با خود همراه کنم؛ زیرا معتقدم اگر به صورت بنیادی به این مهم توجه نکنیم، راه به جایی نمیبریم. تلاش کردیم کاری بسازیم که از واقعیت دور نباشد و بتواند با مخاطب هم ارتباط خوبی برقرار کند. امیدوارم که مخاطبان نیز پس از تماشای فیلم از فیلم رضایت داشته باشند.
در پایان باید پرسید ارزیابی خود شیخطادی از کارش در این فیلم چیست که میگوید: در جریان کارگردانی فیلم سطح استانداردی برای فیلم تعیین کردم؛ سطح بالایی که کار در آن بهگونهای طراحی شده که بتواند در آسیا و منطقه موفق عمل کند و خوشساخت باشد و تماشاگر از فیلم لذت ببرد. تخصصهای مختلف و نوظهور جدید داخلی ازجمله ویژوال افکت، طراحی صحنه و گریم در این اثر استفاده شده و به ارتقای کیفی فیلم کمک بسیاری کرده است. فیلم مجموعهای از این تکنیکها در سطح بالاست که امیدوارم مخاطبان از آن لذت ببرند.