شماره ۴۲۴ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۰ آبان
صفحه را ببند
فراموشی مسوولیت اجتماعی در مکان‌های عمومی
جایی خالی نیست

|  طرح نو| وارد که می‌شود دستش به میله‌های بالای قطار نمی‌رسد. چشم می‌چرخاند. جایی خالی نیست. برخی با دیدنش خود را به خواب می‌زنند و برخی دیگر مشغول کاری می‌شوند. به گوشه‌ای پناه می‌برد که تکیه دهد تا ناتوانی‌اش، پیری‌اش با حرکت قطار عجین نشود و بر زمین بیفتد. این نه‌تنها شرح حال افراد مسن، بلکه شرح حال بسیاری دیگر از افراد ناتوانی است که در وسایل‌نقلیه عمومی با بی‌مهری مواجه می‌شوند و کسی حاضر نیست تا با دادن جای خود به آنها مسیر نه‌چندان بلند را ایستاده طی کند. این بی‌مهری که در خلق برخی از افراد جامعه نهادینه شده، در کنار نبود امکانات رفاهی برای این افراد بیش از پیش به‌چشم می‌آید و خود عامل نگرانی‌های بسیار و به نوعی تهدید برای زندگی اجتماعی و همبستگی به شمار می‌رود. عرف، هنجار یا اخلاق. نامش هرچه باشد، رعایت کردنش اما برای جامعه به‌گمان بسیاری ضروری است. برخی دیگر اما آن را هنجار نمی‌دانند و به همین دلیل نیز با رعایت نکردنش آن را به ضدهنجار بدل کرده‌اند. از این‌رو نحوه مواجهه افراد و دلایل آنان برای این امر نیز با یکدیگر متفاوت است و شامل دلایل شخصی و اجتماعی گوناگونی می‌شود.
سمانه 31‌سال سن دارد و بدل شدن این هنجار، به ضدهنجار را اتفاقی می‌داند که در جامعه کنونی ما بسیار مشهود است و بسیاری از افراد، دیگر به هنجارها و اخلاقیات گذشته اعتقادی ندارند. وی دراین‌باره می‌گوید: «به صورت کلی بلندشدن برای افرادی که توانایی ندارند در مکان‌های عمومی، ازجمله هنجارها و کارهایی است که انجام دادن آن همیشه سفارش شده اما درحال‌حاضر ما شاهد این حقیقت هستیم که بسیاری از افراد، به‌ویژه جوانان این هنجار را به ضدهنجار بدل کرده و از انجام آن سر باز می‌زنند. اما من به شخصه همیشه وقتی فرد ناتوان خصوصا پیرزن یا پیرمردی را می‌بینم، به یاد پدر و مادر خودم می‌افتم که اگر زمانی خسته باشند یا پیر شوند، برخورد دیگران با آنها چگونه خواهد بود؟ شاید بخش بزرگی از خواست من برای رعایت این هنجار نیز توجه به همین مورد بوده باشد. همین که اگر نزدیکانم در چنین موقعیتی قرار گیرند، یا اگر خودم خسته و ناتوان شوم دیگر افراد جامعه با من چگونه برخورد خواهند کرد؟ فکر به این موارد در اکثر مواقع عاملی می‌شود که بخواهم به افراد ناتوان در اماکن عمومی کمک کنم یا جای خود را به آنها بدهم.» حمید 45ساله نیز در این خصوص می‌گوید: «این دست از هنجارها بیش از آن‌که اجتماعی باشند، مواردی فردی هستند و بسته به نوع نگاه فرد و حسی که از انجام آن عمل به دست می‌آورد، فرق می‌کنند. من به شخصه اگر فرد پيری را ببينم حتما بلند مي‌شوم تا او بنشیند، هرچند بعضي از افراد پیري را مي‌بينم که بسیار قوي و محكم به نظر مي‌رسند و من به خودم جرأت نمي‌دهم تا به آنها بگویم که جای من بنشینند. البته خیلی از اوقات پيش آمده كه خستگي فرد مقابل باعث شده تا از جا بلند شوم و جایم را به او بدهم و ارتباطی هم به سن آن فرد ندارد، چراکه ديدن افراد خسته يا پير حس خوبي به من نمی‌دهد خصوصا وقتي كه نشسته باشم و درواقع خيلي از اوقات به خاطر اينكه حس بهتري داشته باشم در مترو یا اتوبوس جایم را به فرد ديگر تعارف مي‌كنم، اما درنهايت اين حس خوب براي من، راحتي را براي آن فرد به همراه می‌آورد. از طرفی این کار را نوعی وظيفه اجتماعي مي‌دانم و گاهی به عمد این کار را انجام می‌دهم تا این هنجارها در جامعه حفظ شود و اطرافیان با دیدن این کار به انجام آن ترغیب شوند. از طرفی این وظیفه اجتماعی در بسیاری از موارد حس دلگرمی و نوعدوستی را افزایش می‌دهد. اما درنهایت بخش اصلی انجام این کار برای من به این دلیل است که انجام این کار حس خوبی به من می‌دهد و این کمک درحال و هوای آن روزم تاثیرات مثبت بسیاری دارد.» با این وجود افراد بسیاری نیز هستند که این نوع نگاه را قبول ندارند و درحقیقت بدل شدن این مورد به هنجار اخلاقی و اجتماعی را نادرست می‌دانند و از این رو نادیده گرفتن و عدم رعایت آن را نیز ضدهنجار تلقی نمی‌کنند. مریم که 27‌سال سن دارد ازجمله این افراد است. وی دراین‌باره می‌گوید:  «نه این‌که در کل بخواهم منکر قضیه کمک کردن به دیگران باشم اما لااقل درمورد اتفاقی که یک زمانی در اتوبوس و مترو بیشتر به چشم می‌آمد و جوان‌ترها جای خودشان را به افراد مسن‌تر می‌دادند باید بگویم، حالا خیلی چیزها عوض شده. جوان‌ترها که خود ما باشیم دیگر مثل جوان‌های قدیم نیستیم. از صبح تا شب یا دانشگاهیم یا سر کار. خستگی‌مان بیشتر از بقیه نباشد کمتر نیست. مسیرها طولانی شده و زندگی‌ها سخت‌تر. مثلا از نظر من دلیلی ندارد کسی که باردار است حتما در ساعت‌های شلوغی با مترو یا بی‌آرتی سفر کند. این افراد بهتر است تاکسی را انتخاب کنند. یا افراد مسن نیز همینطور. این مشکل جامعه ما است که مردمش به دلیل درآمد کم از تاکسی و آژانس آن هم در دوران پیری یا شرایط خاص استفاده نمی‌کنند. اگر درآمدها جوری باشد که این افراد بتوانند با وسایل راحت‌تری رفت و آمد کنند، آن‌وقت جوان‌ترها که این روزها خودشان انواع و اقسام گرفتاری‌ها و مشکلات و خستگی‌ها را دارند، مقصر شناخته نمی‌شوند و ارزش‌ها هم روز به روز کمرنگ‌تر نمی‌شود.»


تعداد بازدید :  210