محمود اشرفی
تبدیل شدن ایران به بزرگترین قدرت منطقه کسانی را که نگرش استراتژیک به دگرگونیهای منطقه داشتهاند، شگفتزده نخواهد کرد. در چند دهه گذشته برخی کشورها بهویژه کشورهای کرانه جنوبی خلیجفارس بنیان استراتژی خود را براساس تیرگی روابط ایران با غرب استوار کردند. بنیادهایی که در تندباد کنشهای دیپلماتیک اخیر ایران به یکباره فرو ریخت. در همان دوران تیرگی روابط ایران با غرب همواره در اسناد دیپلماتیک غربیها از ایران بهعنوان «فرصت» و از کشورهای حاشیهجنوبی خلیجفارس بهعنوان «امکان» نام برده میشد و آشکار است که از نظر دیپلماسی تفاوت بسیار معنیداری بین این دو مفهوم وجود دارد. ایران به لحاظ ویژگیهای ژئوپلیتیک همواره از سوی کشورهای بزرگ به عنوان کشوری قابل تأمل و اثرگذار به شمار رفته است؛ یک ویژگی که در پس تیرگی روابط دیپلماتیک پنهان بود و امروز آشکار شده است. اما تبدیل شدن به بزرگترین قدرت منطقه بهویژه در منطقه پرآشوب خاورمیانه پیامدهایی دارد و هوشیاری ما را در شرایطی که در کانون توجهات قرار داریم، بیش از گذشته میطلبد. حفاظت از سرفرازی ایران نیازمند کنشهای ملی و فراملی است. نخستین اقدامات ضروری باید خود را در توسعه فراگیر اقتصادی نشان دهد که این امر در نهایت به افزایش سطح رفاه عمومی خواهد انجامید. این اقدامات در گستره افزایش توان تولید ملی و ایجاد موازنه و متعادل کردن تراز بازرگانی کشور جای میگیرد و بها دادن به تولید صنعتی نباید به مفهوم فراموش کردن تولیدکنندگان غذای مردم یعنی کشاورزان باشد. دانش و ثروت نرمافزاری کشور که در انبوه دانشآموختگان بیکار تبلور یافته باید به ثروتهای ملی ملموس تبدیل شود. این نخستین گامها در بالا بردن توان اقتصاد ملی کشور است. توانی که در کنار نقش ویژه کشورمان در زمینه ژئوپلیتیک انرژی ایران را بیرقیبتر از گذشته خواهد ساخت.
اما در کنار سازوکارها و اقدامات اقتصادی برای کشوری که بهعنوان قدرت برتر در کانون توجهات قرار میگیرد ترتیبات امنیتی اهمیتی ویژه خواهد یافت. این ترتیبات بیشتر در عرصه فراملی و در منطقه پر آشوب خاورمیانه باید موردنظر و عمل قرار گیرد. در جهان امروز سازوکارهای امنیتی به شدت دگرگون شده است. درواقع اصليترين مأموريت يك نهاد امنيتي، دفاع از امنيت ملي در محدوده ملي و فراملي است. در كنار اين مسائل بايد به يك نكته توجه داشت كه مقوله امنيت ديگر در چارچوبهاي كلاسيك و قديمي خود نميگنجد؛ چارچوبهايي كه اساس آن شيوههاي قديمي كسب خبر، استراقسمع و برقراري تماس با عوامل ساير كشورها بود. اين شيوهها به سالهاي خيلي دور تعلق دارد و در دوران جنگ سرد با بكارگيري ابزار الكترونيكي به اوج كارآيي خود رسيد. امروزه بسياري از نهادهاي امنيتي اساس رفتارها و نتيجهگيريهاي خود را بر رفتارها و حتي گفتمانهاي آشكار طرف مقابل قرار ميدهند. در اين حالت كنشهاي سياسي و ديپلماتيك يك كشور و وضع اجتماعي خود و طرف مقابل پايه و اساس استنتاج سرويسهاي امنيتي كشورهاي مقابل قرار ميگيرد.
در جهان امروز مفهوم «محرمانه» بسيار پيچيدهتر از سالهاي گذشته است. در دوران جنگ سرد به ويژه بلوك شرق قادر بود رازهايي را چند دهه از طرف مقابل پنهان كند اما امروز ارتباطات درهم تنيده بينالمللي اجازه چنين كاري را به كشورها نميدهد. بنابراين مفهوم «محرمانه» بسيار پيچيدهتر از پنهان كردن يك راز است. در همين راستا مقولههاي امنيتي پديدههايي درهم تنيده از توان، عوامل اثرگذار اجتماعي و اطلاعات راجع به يك موضوع خاص است. بهطور طبيعي بخشهايي از اين پديدهها از ديدهها پنهان و بخشهاي اقتصادي و اجتماعي آن بسيار آشكار است. برخورد امنيتي و كندوكاو و نگرش امنيتي به اين موضوعات تنها به استراق سمع و تماس با جاسوسان محدود نميشود بلكه بايد به اين پديدههاي چندوجهي نگاهي همهسونگر داشت. در چنين شرايطي نگاه به مختصات خودي گاهي اهميتي هم پايه نگاه به مسائل طرف مقابل دارد. در چنین شرایطی کنشهای ما در عرصه ملی و فراملی اساس برداشتهای دیگران از ما خواهد بود. در گستره ملی باید سخنانی سنجیده بر زبان آورد. اختلافات سیاسی را باید کمرنگ کرد. تفاهم و همکاری باید جایگزین دلخوریهای سیاسی شود. دلخوریهایی کمرنگ که آنقدر عمیق نیست که نیازی به آشتی ملی باشد. در بزرگترین کشور منطقه برخی دعواهای سیاسی بهتر است برای همیشه فراموش شود.