شهروند| ايران بار ديگر عزادار شد. بار دیگر نخستین ماه از آخرین فصل سال با غم و ماتم برای ایرانیان تمام میشود. 9 روز سخت خانواده دریانوردان با تلخی تمام شد. مردان دریا در عمق 110کیلومتری آبهای منطقه چین، برای همیشه آرام گرفتند و چشمانتظاری خانوادههایشان با ماتم و اندوه به پایان رسید. 9روز تمام پر از دلهره گذشت. دلهرههایی که با امید همراه بود، اما حالا دیگر امیدها ناامید شد. 30 ایرانی و دو بنگلادشی در عمق آبها از بین رفتند و حتی دریا پیکرهای 29 نفرشان را هم پس نداد. آتش بزرگ «سانچی» خاموش نشد و این نفتکش سوزان، در عمق دریا غرق شد. با پایان یافتن تراژدی سانچی سرنوشت سرنشینان این نفتکش ایرانی برای همیشه در هالهای از ابهام باقی ماند. مشخص نشد که آنها کجای کشتی قرار داشتند و چه بلایی سرشان آمد. تنها چیزی که تأیید شده، مرگ آنهاست. مسألهای که تا روز هشتم در باور هیچکس نمیگنجید. میگفتند زندهاند، میگفتند که سرنشینان در جایی مثل موتورخانه پناه گرفتهاند.
خانوادههایشان امید داشتند که عزیزانشان در آن کشتی پر از آتش درحال نفسکشیدناند. سخت نفس میکشند، حال بدی دارند، اما زندهاند و منتظر کمک؛ حالا با غرق شدن این کشتی مرگ آنها هم تأیید شد. اشکها اینبار با یأس و ناامیدی از چشمان خانوادههای سرنشینان کشتی سرازیر میشود.
مرگ سرنشینان «سانچی» تایید شد. این در حالی است که رئیس جمهوری دستور رسیدگی به مشکلات خانواده های سرنشینان نفتکش سانچی را صادر کرد. امیری، معاون پارلمانی رئیس جمهوری در این باره گفت: «رئیس جمهوری به چند وزیر کابینه تاکید کرد که به مشکلات و مسائل خانواده های سرنشینان نفتکش سانچی رسیدگی شود. به دستور رئیس جمهوری در جمع خانواده ها حاضر شدم. در این نشست صحبت های خانواده ها را شنیدم که آن را به رئیس جمهوری منتقل می کنم. این خانواده ها خواسته هایی داشتند که قرار است در جلسه هیأت دولت مطرح شود.»
هیأت دولت هم در پی بروز حادثه تاسف بار برای نفت کش ایرانی سانچی و جان باختن دریانوردان دریادل کشورمان، با صدور بیانیه ای ضمن عرض تسليت به خانواده هاي داغدار، امروز دوشنبه 25 دی ماه 96 را عزای عمومی اعلام کرد.
این نفتکش ایرانی روز 16دیماه بود که با یک فروند کشتی چینی برخورد کرد که باعث حریق نفتکش ایرانی و مفقودشدن ۳۲پرسنل آن شامل30 ایرانی و دو بنگلادشی شد. تلاش برای خاموش کردن آتش عظیم این نفتکش بیفایده بود. خانوادههای این دریانوردان روز و شبشان با گریه و اندوه همراه بود، اما امید داشتند به پیدا شدن عزیزانشان. چند روز بعد از این حادثه پیکر سوخته یکی از سرنشینان پیدا شد. تا اینکه در هشتمین روز از این حادثه یعنی صبح روز شنبه، پیکر دو خدمه دیگر نیز کشف و جعبه سیاه این کشتی توسط نیروهای امدادی چین پیدا شد، اما همچنان از سرنوشت 29خدمه دیگر نفتکش «سانچی» هیچ خبری در دست نبود و تلاشها برای مهار آتش و ورود مجدد نیروهای امدادی به این نفتکش حادثهدیده ادامه داشت. اجساد کشفشده همراه با جعبه سیاه به بندر شانگهای منتقل شدند. این درحالی است که دو جسد کشفشده به دلیل سوختگی زیاد غیرقابل شناساییاند و برای تشخیص هویت نیاز به نمونه DNA است. اما به گفته فرمانده چینی عملیات اطفای حریق، این دو خدمه به احتمال زیاد در همان دقایق اولیه حادثه جانشان را از دست دادهاند. بعداز ظهر روز جمعه بود که تکاوران نیروی دریایی ارتش ایران همراه با تیمی از نیروهای ویژه چین با کشتیهای تندرو به محل حادثه اعزام شدند. دو کشتی آتشخوار همچنان به کنترل و خاموش کردن حریق مشغول بودند، اما حرارت بالا، نبود اکسیژن، انتشار گازهای سمی و خطر انفجار کار را برای ورود به این نفتکش و جستوجو برای یافتن خدمه «سانچی» سخت کرده بود. درحالیکه علی ربیعی، وزیر کار و رفاه اجتماعی بهعنوان مسئول رسیدگی به وضع نفتکش ایران برای پیگیری اقدامات امدادی انجام شده به چین سفر و از نزدیک این عملیات را رصد کرد، ظهر روز جمعه محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان هم در گفتوگویی تلفنی با همتای چینی خود ضمن پیگیری آخرین اقدامات انجام شده درخصوص این حادثه، بر لزوم انجام تعهدات همه طرفها در سانحه اتفاقافتاده برای نفتکش ایرانی تأکید کرد. قرار بود تا 15ساعت بعد تکاوران ایرانی وارد این نفتکش شوند تا شاید بتوانند خدمه کشتی را پیدا کنند. اما صبح دیروز بود که خبرهای ناامیدکننده منتشر شد. آتش شدت گرفت و نفتکش سانچی کمکم به زیر آب رفت. دیگر کاری از دست کسی برنمیآمد. همه چیز تمام شد و «سانچی» سرنشینانش را با خود به عمق دریا برد. شرکت ملی نفتکش ایران طی روزهای اخیر و درحالیکه سه روز از بروز این حادثه میگذشت با یک شرکت ژاپنی به منظور همکاری در مهار آتش نفتکش ایرانی به توافق رسید و تجهیزات این شرکت پنج روز پس از بروز حادثه به محل رسید. اما همکاری ژاپنیها هم تحت لوای مدیریت عملیات چینیها به نتیجه نرسید و درنهایت شب گذشته چینیها دستور توقف عملیات خنکسازی سطح نفتکش را که برای جلوگیری از تسری آتش انجام میشد، صادر کردند. دلیل توقف خنکسازی کشتی نفتکش، بدی آب و هوا و وزش باد عنوان شد. اما به نظر میرسد همین توقف عملیات، موجب رسیدن آتش به مخازن سمت چپ کشتی و انفجارهای شدید صبح دیروز شد که درنهایت پس از چند ساعت به غرق شدن کامل نفتکش ایرانی انجامید.
تایید جانباختن تمامی سرنشینان
این درحالی است که محمد راستاد، معاون وزیر راه و شهرسازی که برای پیگیری وضع نفتکش ایرانی به چین سفر کرده است، در اینباره گفت: «جانباختن ۲۹پرسنل دیگر که احتمالا در نفتکش بودند، تأیید میشود. همچنین پیکر سه پرسنل این نفتکش طی روزهای اخیر پیدا شد که به بندر شانگهای منتقل شده است. متاسفانه هیچ امیدی به نجات جان دریانوردان نداریم، چراکه در همان لحظات اولیه برخورد، کشتی دچار آتشسوزی شدید و انفجار شده و شاهدان عینی تأیید کردهاند که امکان زندهماندن هیچ فردی در کشتی وجود نداشته است. همچنین امکان نجات کشتی وجود ندارد و حتی پیکرهای دریانوردان عزیزمان را نیز نمیتوانیم از آن خارج کنیم.»
رفاقتهایی که تمام شد
9روزی میشود که شرکت ملی نفتکش شلوغتر و البته غمگینتر از روزهای دیگر است. خانوادههای مردان دریا هر روز با حضور در این شرکت پیگیر این حادثه میشدند. حالا دیگر پیگیری در کار نیست. خانوادهها آمدهاند و خبر تلخ را شنیدهاند. برخی از همسران و فرزندان این دریانوردان با شنیدن خبر، حالشان بد شده و به بیمارستان منتقل شدهاند. برخی دیگر هم نشستهاند و فقط اشک میریزند. پدران و مادرانی که دیگر چشمانتظار نیستند، اشک جدایی همیشگی از عزیزانشان را میریزند. هیچکس در شرکت ملی نفتکش حال خوبی ندارد. همه غمگیناند و به پایان تلخ این عملیات سنگین میاندیشند. در این میان مصطفی کفائی حالش از همه بدتر است. او رفقای زیادی را در این حادثه از دست داده است. دوستان صمیمی که تا یک هفته قبل از حادثه با آنها در ارتباط بود و قرار بود بعد از این سفر در بیرون از محیط کار با هم قراری بگذارند. مصطفی کفائی درباره دوستانش به «شهروند» چنین میگوید: «یاور افشاری از دوستان صمیمی من بود. او روغنکار موتورخانه بود و 8سالی میشد که در این شرکت کار میکرد. او یک دختر یکسال و نیمه دارد. آخرینبار 3روز پیش از حادثه بود که از طریق اینترنت با او صحبت کردم. میگفت خسته است و دوست دارد زودتر برگردد. میخواستیم با هم قرار بگذاریم و بیرون برویم. ما خیلی با هم صمیمی بودیم. غنی سامری را هم همه میشناسند. او نهتنها با من بلکه با همه رفیق صمیمی بود. همه او را دوست داشتند. غنی دو دختر و یک پسر دارد. امروز وقتی خبر فوت تأیید شد، همسر و یکی از دخترانش بیهوش شدند. آنها را به بیمارستان شرکت نفت بردند. پسرش هم که حالش بد بود، همراه آنها رفت. غنی متولد سال 43 بود و از سال 67 روی کشتی کار میکرد. او اجازه نداد پسرش این کار را انجام دهد. پسرش هم میخواست روی کشتی کار کند، ولی غنی اجازه نداد. میگفت کار سختی است. نمیگذارم پسرم آنقدر سختی بکشد. غنی سرملوان بود. روز اولی که وارد این کار شد، به او قول دادند که بعد از 15سال به دلیل سختی کار بازنشسته شود، اما اینگونه نشد و غنی همچنان مشغول به کار بود. من و غنی و میلاد آروی و یاور افشاری دوستان صمیمی بودیم. همیشه با هم در ارتباط بودیم. حتی وقتی به سفر میرفتیم، از طریق اینترنت و چت با هم صحبت میکردیم. هنوز هم باورم نمیشود دوستان صمیمیام را از دست دادهام.»
رضا خویینی هم از دیگر کارمندان شرکت ملی نفتکش است، او که خودش به دلیل بیماری دیگر به سفر نمیرود و فقط در شرکت کار میکند، درحالی که از غم از دستدادن دوستان صمیمیاش اشک میریزد، میگوید: «به خاطر از دستدادن تمام همکارانم بشدت ناراحتم. در این میان دوستان صمیمیام را هم از دست دادهام و هنوز باورم نمیشود. بهرام پوریانی یکی از همین دوستان صمیمیام بود. او تعمیرکار موتورخانه بود. متولد سال 43 بود و بیش از 30سال روی کشتی کار کرد. او سه فرزند دارد که هیچکدام حالشان خوب نیست، حتی نمیتوانند صحبت کنند. یک هفته قبل با بهرام از طریق ایمیل صحبت کردم. میگفت، وقتی برگشتیم برنامه بچینیم و همدیگر را بیرون از شرکت ببینیم. کلی برنامهریزی کرده بودیم، اما این حادثه همه چیز را نابود کرد. سیدجواد حیدری هم از دیگر دوستانم بود. او 10سال در شرکت کشتیرانی ایران و هند کار میکرد که یکبار در یکی از سفرهایش دزدان دریایی کشتی آنها را ربودند و 8ماه در خلیج بنگال اسیر شدند تا اینکه نیروی دریایی بنگلادش آنها را نجات داد. بعد از آن بود که جواد از شرکت کشتیرانی ایران و هند بیرون آمد و به استخدام شرکت ملی نفتکش درآمد. به خاطر حادثهای که برایش رخ داده بود، دیگر نمیخواست در آن شرکت کار کند. 4سال پیش به این شرکت آمد و کارش را آغاز کرد. او هم تعمیر کار موتورخانه بود.»
«سانچی» گل سرسبد نفتکشها بود
این درحالی است که مصطفی کفائی در رابطه با نفتکش سانچی میگوید: «این نفتکش که نام قبلی آن سپید است، گل سرسبد نفتکشها بود. از لحاظ دیزاین، شکل موتورخانه و همه چیز درجهیک بود. در کل نفتکشهایی که با حرف «س» شروع میشوند، جزو نفتکشهای درجهیک هستند. باورکردنی نیست که این نفتکش دچار چنین حادثهای شده باشد. برای همین ما احتمال میدهیم که خطای انسانی چنین حادثهای را رقم زده باشد. تصور ما این است که خطای انسانی از سوی چینیها صورت گرفته باشد. به هرحال جعبه سیاه این نفتکش تمام مکالمات را ضبط کرده و به زودی همه چیز مشخص خواهد شد.»
در غم از دستدادن برادر
اشک میریزند و آرام نمیشوند. سه برادر که خبر از دستدادن برادر دیگرشان را شنیدهاند و بلندبلند گریه میکنند. یکی از آنها روی زمین افتاده و دیگری به دیوار تکیه داده و گریه میکند. اینها برادرهای حسن رومیانی مهندس موتورخانه نفتکش ایرانی هستند. سعی میکنند به خودشان مسلط باشند، اما نمیتوانند. یکی از آنها درباره برادرش به «شهروند» میگوید: «برادرم فقط 26سال داشت. از سال 89 وارد شرکت ملی نفتکش شده بود. او از طرف شرکت ملی نفتکش بورسیه شده بود. در دانشگاه مهندسی مکانیک خوانده بود. یکشنبه صبح بود که در جریان این حادثه قرار گرفتیم. ما با حسن 4برادر و 4خواهر بودیم. با برادرهایم به تهران آمدیم و پیگیر ماجرا شدیم. چند روز است که دلهره داریم. امروز خبر تلخ را به ما دادند. حال همهمان بد است. پدر و مادر و خواهرهایم توان آمدن به اینجا را ندارند. ما هم به جز گریه کاری از دستمان برنمیآید. از شرکت ملی نفتکش که مرتب پیگیر ماجرا بود، هیچ گلهای نداریم و تشکر هم میکنیم، ولی گویا چینیها همکاری لازم را نکردهاند و اهمالکاری از سمت آنها رخ داده است، برای همین از وزارت امور خارجه تقاضا داریم این مسأله را پیگیری کنند تا خون این مردان زحمتکش ایرانی پایمال نشود. اگر اهمال کاری آنها نبود و رسیدگی ویژه میشد، شاید الان همه سرنشینان نفتکش زنده بودند و 32 خانواده عزادار نمیشدند، برای همین از چینیها شکایت داریم و میخواهیم به این شکایتمان رسیدگی شود.»