شهروند| تصویر بیرونی خوزستان، پوشیده از هالهای از گردوغبار است. ریزگردهای نارنجی جاذبههای جنوبغرب ایران را در خود پنهان کرده و اهالی دیگر شهرها هم از خوزستان، جز غبار چیزی را نمیشناسند. در این شرایط مردم اهواز و آبادان بیش از همیشه از مهاجرت حرف میزنند. بعد از موج گردوغبارهای سالانه که نام خوزستان و ریزگرد را به هم گره زد، شهروندان به ستوه آمدهاند و مسئولان دیگر به تکرار این واژه «خوزستان غبارآلود» راضی نیستند. آنها میخواهند این گره کور باز شود و ابر غبارآلودِ نارنجی از صورت خوزستان کنار برود. مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان خوزستان یکی از آنهاست که میگوید؛ اگرچه «واقعیت غبار را باید پذیرفت» اما «مگر آلودگی هوای تهران باعث شده موجودیت تهران را نادیده بگیریم» و «میل وسیع به مهاجرت به وجود بیاید»؟ خسرو نشان که در نشستی خبری از این وضع گلایه میکرد، از جاذبههای مختلف تاریخی، فرهنگی و طبیعی استان خوزستان و ویژگیهایی که خوزستان را با آن نمیشناسند، گفت و به سوالاتی درباره وضع میراث فرهنگی این استان پاسخ داد.
او با این گفتهها به نگاهی که نسبت به خوزستان درحال شکلگیری است، انتقاد کرد: «کمآبی و ریزگرد واقعیت است اما با اخباری که درباره این پدیدهها به دلیل دخالتهای بیرویه انسان برای محیطزیست و زندگی مردم زیان به بار آورده، بخش دیگری از واقعیت کتمان میشود. این روند باعث شده مردم نقاط دیگر ایران تصور دیگری از خوزستان داشته باشند. تصور بیرونی خوزستان بسیار وحشتناک است. این واقعیت به باور خود ما هم تبدیل شده و مردم استان میل شدیدی به مهاجرت و گریز از خوزستان پیدا کردهاند. این نگاه به باوری عمومی تبدیل شده که استان خوزستان جایی است که باید از آن فرار کرد.»
گردشگری؛ جریانِ نوپای ایران
مسأله اولی که مدیرکل میراث فرهنگی استان خوزستان به آن پرداخت، گردشگری بود؛ موضوعی برای ورود به فراموشی خوزستان. نشان با اشاره به قابلیتهای بالای گردشگری در کشور و درعین حال استفاده کم از این ظرفیت، دلیل را اینطور توضیح داد: «مدت زیادی نیست که به گردشگری توجه میشود، جریان نوپایی است و طبیعی است که عوامل شکلدهنده گردشگری که بتواند بهعنوان یک جریان قوی اقتصادی و فرهنگی در کشور نقش ایفا کند، هنوز قوام نگرفته است. این درحالی است که کشورهای دیگر بنا به ضرورتهای اقتصادی به این سمت گام برداشته و موفق بودهاند. از طرفی در کشور ما بهخصوص در خوزستان جاذبههای صنعتی بهخصوص نفت، نقش اول را ایفا کرده و با وجود صنایع فولاد، پتروشیمی، آب و برق و کمی هم کشاورزی، کمتر جایی برای مقولههای فرهنگی باقی مانده است.» او با اشاره به اینکه در کشور ما و در خوزستان اقتصاد با شدت بیشتری زیر سایه نفت است، ادامه داد: «اخیرا به نظر میرسد مطالبات عمومی و بخش خصوصی باعث شده توجهی به گردشگری بشود اما نه آنقدر که نیازش کامل حس شده باشد، تنها رویکردی درحال شکلگیری است.»
یافتههای تاریخی تازه
در بهشت باستانشناسان
بعد از توضیحاتی درباره چالشهای گردشگری، نشان از جاذبههای تاریخی خوزستان و گنجینههای آن گفت؛ یافتههای دو فصل کاوش باستانشناسی چگاسفلی در زیدونِ بهبهان و دشت زهره که «گوشهای از تاریخ بشر را هویدا کرده» است. درحالی که خوزستان بهشت باستانشناسی شناخته میشود و از 150سال پیش باستانشناسان دنیا برای کاوش به آنجا میآمدند اما این نقد وجود دارد که با وجود ظرفیتهای بسیار کاوشها کافی نیست. با این حال، مدیرکل میراث فرهنگی خوزستان توضیح داد در دوسالی که در این اداره بوده، شاهد کاوشهای مهمی در استان بوده است؛ کاوشهای منطقه شمی ایذه، کاوشهای جندیشاپور پس از 40سال، کاوشهای جوبجی و هفت تپه.
او از یکی از استادان باستانشناسی نقل کرد که «تا بهحال هرچه کشف شده بود، به حوزه تمدنی بینالنهرین ارجاع داده میشد اما یافتههای تازه در چگاسفلی نشان میدهد که خود این منطقه سرمنشأ دیگری دارد و ارجاعات باستانشناسان از این به بعد باید به سمت چگاسفلی بیاید.» به گفته مدیرکل میراث فرهنگی خوزستان، یافتههای اخیر حاکی از تمدن هزاره پنجم پیش از میلاد در بهبهان است و تاریخ بکارگیری خشت و فلزات را تا اندازه زیادی جابهجا کرده. از سوی دیگر این یافتهها نمایانگر این است که پسِ کرانههای خلیجفارس که تابهحال جنبههای تمدنی مبهمی داشت، نقش بسیار زیادی در شکلگیری تمدنها و انتقال یافتههای بشر به نقاط دیگر دارد.
نشان از تصمیم به آغاز فصل سوم کاوشهای باستانشناسی چگاسفلی خبر داد و گفت: «با وجود امکانات محدود کاوش و پژوهش اما 5 کاوش مهم در خوزستان درحال انجام است.»
او از گردشگری جنگ و بیتوجهی به آن هم صحبت کرد: «مهمترین لحظات جنگ در شهرها اتفاق افتاده است که به آن توجهی نمیشود. خرمشهر حداقل 40 منطقه بازمانده از جنگ در شهر که در آن اتفاقات مهمی افتاده اما کسی نمیشناسدشان.»
خوزستان و طبیعت فراموششده
مدیرکل میراث فرهنگی خوزستان با این نقد که این استان را معمولا به ویژگیهای طبیعیاش نمیشناسیم، از پرندهنگری در خوزستان صحبت کرد که «از 500گونه پرنده کشور، 300گونه آن در خوزستان است». او خبر داد که اطلس پرندگان خوزستان در چند ماه آینده چاپ خواهد شد و بهترین نقطه برای پرندهنگری را خورموسی در ماهشهر معرفی کرد؛ شهری که البته «صرفا بندری و صنعتی» شناخته میشود و حتی «مسئولان هم از این ظرفیتش بیخبرند.»
او از جاذبههای آبی خوزستان هم سخن گفت: «خوزستان استانی است با رودهای متعدد تمام فصل، 6 رود در استان جاری و در بعضی از شهرها مثل شوش سه رودخانه جاری است. گردشگری آبی در استان میتواند پیشرفت کند چون مجموعه گونههای گردشگری آبی در کمتر جایی از کشور هست؛ دریاچههای پشت سد، تالابهای بزرگ، ساحل گسترده خلیجفارس و جزایری که در آن شکل گرفته.» جلوه طبیعی دیگری مثل نرگسزارهای بهبهان و باغهای وسیع شببو هم قابلیتهای دیگر مورد اشاره نشان بود اما اینها همه روزی «زیر سایه نفت» بود و حالا پشت اخبار گردوغبار پنهان
شده است.
«ما در خوزستان روزهای خوشی هم داریم»
«اتفاقات دهههای قبل را وقتی جلوی چشممان میآوریم، هشت سال جنگ، شوری آب، کمآبی و حالا ریزگردها... میدانیم که اینها مسائلی نیست که در دو سه سال آینده رفع شود. آدم تا اندازهای ممکن است از درمان دیرهنگام این دردها ناامید شود.» مدیرکل میراث فرهنگی خوزستان با این گفتهها ادامه داد: « واقعیت گردوغبار را باید پذیرفت، مسئولان باید برایش چارهای بیندیشند، نباید تسلیم محض گرد و غبار شویم.»
او از سفرش به تهران گفت و تصویری از آسمان سیاهی که در ورود به پایتخت از پنجره هواپیما دیده: «خیلی وحشتناکتر از آن چیزی بود که ما در خوزستان تجربه میکنیم. آلودگی ما دست کم یك چیز طبیعی است اما آن سیاهی آلودگی ترسناک بود. این مشکل در تهران وجود دارد و با این حال باعث نمیشود موجودیت پایتخت را نادیده بگیریم یا میل وسیع به مهاجرت در آن به وجود بیاید یا جاذبههایش نادیده گرفته شود. تهران و کلانشهرها به این درد دچارند و باید برایش فکري کرد اما نباید این مشکلات سایهای بشود روی سر جاذبهها.» نشان در ادامه از افزایش میل به مهاجرت با وجود گردوغبار گفت و بعد پکن را مثال زد که در زمان برگزاری المپیک، آلودگی نگرانی مسئولانش بود اما باعث نشد همه چیز را
تعطیل کنند.
مدیر کل میراث فرهنگی خوزستان ادامه داد: «ما روزهای خوشی هم داریم که بر روزهای بد غلبه دارد. جاذبههای ما ازجمله جشنوارههایی مثل گل نرگس از قابلیتها و روزهای خوب ماست. 6 سال است که جشنواره نرگس را راه انداختهایم تا نرگسزارهای بهبهان که فراموش شده و در معرض نابودی بودند، بار دیگر دیده شوند.»
«هیچ دولتی
نمیتواند جلوی سرقت را بگیرد»
خوزستان بهشت باستانشناسی است اما موضوعی که هیچوقت درباره میراث آن حل نشده، مسأله کمبود نیروهای حفاظتی است؛ نیروهایی که حتی به قدر کافی تجهیزات ندارند و باک موتورهای قرضیشان از بنزین خالی است؛ چرا کسی به حال کمبود نیروهای یگان حفاظت فکري نمیکند و نسبت به ادامه روند حفاریهای غیرمجاز و تعرض به محوطهها بیتوجهی میشود؟ این سوالی بود که «شهروند» پرسید و مدیرکل میراث فرهنگی استان خوزستان اینطور به آن پاسخ داد: «حفاظت از میراث فرهنگی با این ابعاد محوطه و بناهای تاریخی که در استان وجود دارد، دشوار است. به نظر میرسد که هیچ دولتی نمیتواند صرفا از طریق نیروی انتظامی و امنيتی این حد وسیع را
محافظت کند.»
او مثال زد که «مگر واقعا میتوانیم ادعا کنیم و یا حتی سازوکاری پیدا کنیم که بشود جلوی سرقت را گرفت؟ این تقریبا نشدنی است و هیچ دولتی نمیتواند.»
نشان با اشاره به وجود 1000محوطه و بنای تاریخی در استان خوزستان گفت: «وسعت بعضی از محوطهها مثل شوش به 500 هکتار، چغازنبیل به 600هکتار و جندیشاپور به 800 هکتار میرسد. اگر بدون در نظر گرفتن ابعاد بخواهیم برای هر کدام از اینها سه شیفت نگهبان بذاریم به سه هزار نیرو نیاز است. برای یگان حفاظتمان باید یک پادگان
در نظر بگیریم!»
او با تأکید بر اینکه عوامل انسانی در حفاظت ضروری است، راهحل را مونیتورکردن محوطهها دانست و پیشنهاد داد: «ما حاضریم که سیستم پایش الکترونیک در موزهها و محوطههای تاریخی راه بیندازیم و فقط باید کننده کار را پیدا کنیم. علاوه بر این مسئولان سازمان اگر بگویند نیرو احتیاج داریم و مجوز بدهند، ما این کار را میکنیم.»
مدیرکل میراث فرهنگی خبر تازهای هم درباره افزایش بودجه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خوزستان داد: «سازمان برنامهریزی بودجه برای استان سال پیش در حدود 10میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته بود و اعتبارات امسال را به 28میلیارد تومان رسانده است.»
نشان در پاسخ به چرایی تخریب در آبادان و ناتوانی میراث فرهنگی در مقابل این تخریب به «شهروند» گفت: «ما تلاشمان را کردیم، اینطور نبود که دست نگه داریم. در محدوده امکاناتی که داشتیم تلاشهایی صورت گرفت. هر وقت به آبادان میروم و حس میکنم خانه بچاری را دیگر نداریم، واقعا غصه میخورم. آن هم برای شهری که دو خانه ثبتی بیشتر نداشت و حالا یکیاش از بین رفته. مالک بچاری خودش خانه را از ثبت خارج کرد و در پنجشنبه و جمعهای که ظاهرا دنیا تعطیل بود، لودر و بولدوزر آورد و ویرانش کرد.»
در حالی که پس از این تخریب، خانه ژرژ یونانی هم در آبادان تهدید میشود، نشان به «شهروند» خبر داد که پرونده ثبت این خانه تهیه شده اما چون در دست بخش خصوصی است ، اجازه ثبت آن را نمیدهند.