شماره ۱۳۲۱ | ۱۳۹۶ دوشنبه ۲۵ دي
صفحه را ببند
محمد پنجعلی، فوتبالیست پیشکسوت درباره علت روی آوردن خود و فرزندانش به کار هنری می‌گوید
پنجعلی‌ها در آتلیه «پنج»
من نتوانستم در این فوتبال بمانم، چون مثل آقایان بله‌قربان‌گو نبودم فوتبال سال‌هاست از ورزش جدا و دست‌مایه سیاسیون شده تا به اهداف خود برسند

پریسا اسلام‌زاده|  پیدا کردن یک آتلیه عکاسی از روی تابلوی کوچک آن در عصر یک روز پاییزی در کوچه‌پس‌کوچه‌های یوسف‌آباد کار سختی نیست. حتما برای شما هم جالب است وقتی بشنوید و ببینید که فرزندان یک فوتبالیست معروف به شغلی هنری روی آورده و از نام و حضور پدرشان برای تبلیغ آتلیه خود استفاده می‌کنند. محمد پنجعلی که از فوتبالیست‌های خوشنام و برجسته فوتبال ایران و پرسپولیس است، مثل بسیاری از بازیکنان فوتبال دوست داشت پسرانش وارد این عرصه شوند، اما میثم و سجاد هم مانند اغلب پسرهایی که توپ فوتبال را به عشق پدر شناختند، نتوانستند در این رشته دوام بیاورند. دوری پسران خانواده پنجعلی از فوتبال باعث شد آنها مثل مادرشان به فعالیت‌های هنری روی بیاورند و آتلیه عکاسی با نام «پنج» را که شماره پیراهن پدرشان در دوران بازیگری بوده، افتتاح کنند. جالب این‌جاست که خود محمد پنجعلی هم کنار پسرانش حضور دارد و با دقت و وسواس کار آنها را دنبال می‌کند. گفت‌وگوی خبرنگار «شهروند» با این پیشکسوت خوشنام و پسرانش را که حرف‌های جالبی را مطرح کردند
 در ادامه می‌خوانید:

 محمد پنجعلی به‌عنوان یکی از بزرگترین فوتبالیست‌های ایران است که در دوران بازنشستگی از فوتبال به حضور در شغل دیگری رضایت داده. این اتفاق خوب است یا بد؟
این‌طور نیست که من تازه بازنشسته شده باشم و این شغل را برای روزهای دوری‌ام از فوتبال انتخاب کرده باشم. همیشه برخوردها با من در فوتبال به گونه‌ای بود که دوست نداشتند من در این رشته بمانم و فعالیتی داشته باشم. (در همین حین پسر بزرگ پنجعلی وارد بحث می‌شود و می‌گوید این‌طور نیست که بابا به خاطر پر کردن اوقات خود کنار ما حضور دارد، بلکه بودن ایشان برای ما بسیار مهم است و از این‌که کنارمان حضور دارند، خوشحالیم، چون می‌توانیم بهترین استفاده را از ایشان داشته باشیم). من نتوانستم در این فوتبال بمانم، چون مثل آقایان بله‌قربان‌گو نبودم و مسائلی را که برخلاف عرف و اصول باشند، زیر پا نمی‌گذارم. من در این فوتبال هر وقت بدی و فساد دیدم، به صدا درآمدم و انتقاد کردم، به همین دلیل کنار گذاشته شدم. تمام اهالی فوتبال هم می‌توانند شهادت دهند که انتقادهای من هرگز از روی بغض و کینه نبوده، بلکه به خاطر این بوده که دلم برای فوتبال و عاشقان آن می‌سوزد. این‌که من امروز کنار فرزندانم حضور دارم و کار هنری انجام می‌دهم، به همین دلایلی است که گفتم. وقتی برای امثال من که زندگی‌مان را برای فوتبال گذاشتیم تا متخصص آن شویم، در این رشته جایی نیست، باید چه کار کنیم؟ این حرف‌هایم به معنای خودستایی نیست، اما من دوره‌های مربیگری و مدیریت فوتبال را در خارج از کشور گذراندم، پس چرا در فوتبال حضور ندارم، اما تا دل‌تان بخواهد کسانی را در این رشته می‌بینید که نه گذشته روشن و مشخصی دارند، نه تخصصی برای حضور در فوتبال. البته مشکل خودم را می‌دانم. من افرادی را که مال فوتبال نیستند، می‌شناسم. این روزها شرایط جوری شده که افراد سینه‌سوخته در فوتبال خانه‌نشین شده‌اند، چون افرادی خودشان را به فوتبال وصل کرده‌اند که اجازه حضور آنهایی که در باندشان نیستند را نمی‌دهند.
 چرا آنهایی که از بهترین‌های فوتبال هستند برای نجات این رشته وارد نمی‌شوند؟
مگر چسبیده‌ها به این فوتبال اجازه می‌دهند چنین اتفاقی رخ دهد؟ در این صورت منفعت آنها از بین می‌رود. من هم دلیلی برای حضور در فوتبال نمی‌بینم. همین که الان می‌بینم بین مردم آبرو دارم و خدا به اندازه خودم هم برایم روزی تعیین کرده، پس چرا وارد فوتبالی شوم که فقط فساد و دردسر و حاشیه دارد؟ همان‌طور که در هیچ کجای کشور افراد شایسته بر مسندهای مهم حضور ندارند، در فوتبال هم همین‌طور است. ما وقتی انقلاب کردیم، شعارمان شایسته‌سالاری بود. چیزی که الان حلقه مفقوده در کشور است و فقط هم به فوتبال ختم نمی‌شود. چه در دوران بازیگری و چه بعد از خداحافظی از فوتبال هرگز برای خودم چانه‌زنی نکرده‌ام و هرچه خواسته‌ام برای فوتبال و مردم بوده، اما چه فایده؟
 فکر می‌کنید از دست کسی برای نجات فوتبال کاری برنمی‌آید؟
فوتبال وقتی درست می‌شود که همه چیز کشور درست شود. واقعا دلم برای جامعه می‌سوزد. ایران برای پیشرفت و توسعه همه چیز دارد. ما در ایران هم ثروت داریم، هم استعداد، اما مدیری لایق و باتدبیر برای تلفیق ثروت و نیروی انسانی نداریم. یکی از آرزوهای من همیشه این بوده که قبل از بسته‌شدن دفتر سرنوشتم و یک دور چرخیدن در ورزشگاه شیرودی، ببینم تمام مشکلات جامعه و فوتبال حل شده و جوان‌های ما به سروسامان رسیده‌اند. از این‌که در این فوتبال هرگز وصله ناجوری به من نچسبیده، خوشحالم و می‌بینم بهتر است در این فوتبال نباشم، چون فقط یک عده محدود هستند که بنا به شایستگی‌های خود در فوتبال حضور دارند و زحمت می‌کشند، اما تلاش آنها هم گاهی راه به جایی نمی‌برد. متاسفانه مربیگری در فوتبال ایران تبدیل شده به یک چرخه باطل که همین‌طور می‌چرخد و هیچ سودی برای فوتبال ندارد. ما در لیگ برتر چندین مربی داریم که هر‌ سال دو تیم را به لیگ دسته اول می‌فرستند و ‌سال بعد دوباره تیم می‌گیرند و همان اتفاقات تکرار می‌شوند. آن وقت کسانی مثل علی کریمی که می‌خواهند وارد فوتبال شوند، با مشکلات عجیبی روبه‌رو می‌شوند و ترجیح می‌دهند کنار بروند. همان‌طور که در سطوح مختلف مملکت فامیل‌بازی و پارتی‌بازی حاکم است، در فوتبال نیز همین اتفاق می‌افتد و استعدادهای بازیگری و حتی مربیگری به‌راحتی هرز می‌روند. سال‌هاست داریم از فوتبال حرفه‌ای حرف می‌زنیم. فوتبالی که برای حرفه‌ای‌شدن فقط یک اتفاق در آن رخ داد و فقط دستمزدها بالا رفت. عجیب است که افرادی بدون داشتن تخصص لازم وارد فوتبال شدند و از حرفه‌ای‌گری حرف زدند، اما از قبل آماتور‌تر شدیم. هر ‌سال حرف از خصوصی‌شدن استقلال و پرسپولیس است. مگر فوتبال ما فقط استقلال و پرسپولیس هستند که تمام توجهات روی این دو تیم متمرکز شده است؟ بگذریم از این‌که در خصوصی‌سازی این دو تیم هم ناتوان هستیم و حتی اصول اولیه برای این کار را بلد نیستیم. برای خصوصی‌شدن باید همه ارکان از وزیر ورزش گرفته تا مدیران و بازیکنان و رسانه حرفه‌ای شوند، نه این‌که در ازای گرفتن چندین ‌میلیارد، استقلال و پرسپولیس را بفروشیم تا سرنوشت آنها از اینی که هست هم مبهم‌تر شود. در همه کشورهای بزرگ دنیا و حتی همین همسایه‌های خودمان در آسیا، یکی از اصول اولیه حرفه‌ای‌شدن پرداخت حق پخش به باشگاه‌هاست تا بتوانند درآمدزایی داشته باشند. عجبا که نه‌تنها این حق اولیه به باشگاه‌ها تعلق نمی‌گیرد که حرف از خصوصی‌سازی می‌زنیم. تا وقتی دولت برای اداره سرخابی‌ها از جیب مردم هزینه کند، وضع از اینی که هست بدتر هم می‌شود.
 این سوال که چرا برای اداره فوتبال از افراد فوتبالی استفاده نمی‌شود و مدیرانی که تخصص ورزشی ندارند، پا به فوتبال می‌گذارند، همیشه وجود دارد و البته جوابی هم برای آن نیست.
جواب این سوال خیلی ساده است. فوتبال سال‌هاست از ورزش جدا و دست‌مایه سیاسیون شده است تا به اهداف خود برسند. این‌که چرا برای اداره فوتبال از افراد فوتبالی استفاده نمی‌شود و مدیرانی که تخصص ورزشی ندارند پا به فوتبال می‌گذارند، به دلیل سیاسی‌شدن این رشته است. همین باعث درجازدن همیشگی فوتبال شده است. ما در سطح آسیا (به جز بحث تیم ملی) حرفی برای گفتن نداریم و تیم‌های ما در آسیا موفق نمی‌شوند. شرایط در فوتبال واقعا ناامید‌کننده است و کسانی هم که می‌آیند تا کمک کنند، سیستم آنها را نمی‌پذیرد. حتی برخی مربیان روال مربیگری را طی نکرده‌اند و فقط به خاطر رابطه وارد فوتبال شده‌اند.
 از بحث فوتبال خارج شویم. چه شد که به فکر افتادید کنار فرزندان خود وارد بحث هنری شوید؟
هر دو پسرم میثم و سجاد از کودکی علاقه زیادی به هنر داشتند. من هم وقتی علاقه و استعدادشان را دیدم، از راه‌اندازی آتلیه عکاسی استقبال کردم و دیدم در مدت زمان کوتاهی توانستند کارهای خوبی انجام دهند و مشتریان خود را راضی کردند.
 هنوز شاید خیلی‌ها ندانند که فرزندان شما وارد کار عکاسی شده‌اند و آتلیه دارند. درصورتی که حضور شما می‌تواند تبلیغات زیادی برای این آتلیه باشد؟
ما فعلا به صورت چراغ خاموش حرکت می‌کنیم. البته نه این‌که این آتلیه معروف نشده باشد، بلکه از روی عمد هنوز تبلیغات وسیعی به راه نینداخته‌ایم، چون می‌خواهیم کار به اصطلاح پا بگیرد و بچه‌ها با توانایی‌های خودشان مشهور شوند. درواقع من می‌خواهم آنچه باعث تبلیغ این کار می‌شود، کار بچه‌ها باشد، نه اسم من. نمی‌خواهم صرفا به خاطر این‌که من پدر آنها هستم مراجع داشته باشند، چون معتقدم کیفیت بهترین تبلیغ است.
 البته کار وقتی سخت‌تر می‌شود که اسم شما هم در میان باشد.
دقیقا همین‌طور است. بچه‌ها باید از همه نظر مواظب باشند. آنها باید برخورد خوبی با مشتری داشته باشند و احترام را سرلوحه کار خود قرار دهند، چون اسم من در میان است و مردم انتظار بهترین برخورد را دارند. ضمن این‌که باید بهترین کار را هم تحویل مشتری بدهند، چون اگر کار خوب نباشد، به حسن شهرت خودشان و من ضربه می‌خورد. به همین دلیل است که فعلا نمی‌خواهم آتلیه پسرانم شهرت زیادی به دست بیاورد. ما به افزایش تجربه در این زمینه نیاز داریم تا بتوانیم به بهترین شکل ممکن جوابگوی مردم و توقعات آنها باشیم. اگر مردم از برخورد و حسن رفتار پسرانم راضی باشند، همین برای تبلیغ کافی است. (در این بین میثم پنجعلی هم تاکید می‌کند در آتلیه آنها حق همواره با مشتری است و او تلاش می‌کند پاسخگوی خوبی برای اعتماد مردم به نام پدرش باشد.)
 در صحبت‌های‌تان گفتید بچه‌ها به هنر علاقه زیادی دارند. شما در شکل گیری این علاقه چه تأثیری داشتید؟
در این یک مورد من هیچ تأثیری روی بچه‌ها نداشتم، چون تنها هنری که در زندگی بلدم، کشیدن یک گلابی است! فکر می‌کنم بچه‌ها استعداد هنری را از مادرشان به ارث بردند، چون او در خط و نقاشی تبحر دارد. من خوشحالم که فرزندان سالمی دارم و هم برای‌شان پدر هستم و هم رفیق. از این‌که پسرهایم به من افتخار می‌کنند برایم از هرچیز دیگری در دنیا با ارزش‌تر است. خود من در زندگی هر چیزی دارم از پدر و مادرم است و به همین دلیل توانستم عاطفه و محبت را در زندگی‌ام جاری کنم. همین محبت و عشق فرزندانم به من برایم مهم‌ترین رکن زندگی است.
 علاقه‌ای برای ورود پسرها به فوتبال نداشتید؟
به‌هرحال هر پدری که در ورزش فعالیت می‌کند، دوست دارد پسرهایش هم ورزشکار شوند. من هم مثل بقیه پدرها دوست داشتم پسرانم را در مستطیل سبز ببینم، اما برای هرکدام اتفاقاتی افتاد که مانع شد. میثم که تا ‌سال 78 در فوتبال بود، اما به دلیل مصدومیت نتوانست ادامه دهد. پسر کوچکترم سجاد حتی سابقه آقای گلی در لیگ نوجوانان را هم داشت و از باشگاه الوصل برایش دعوتنامه آمد. آن زمان اماراتی‌ها می‌خواستند با تغییر ملیت او را به فوتبال خودشان ببرند که من بشدت با این موضوع مخالفت کردم. متاسفانه فرزندان فوتبالیست‌ها در ایران نمی‌توانند به جایی برسند، چون مدام زیر ذره‌بین هستند و هزاران مطلب درباره آنها نوشته می‌شود که با پارتی وارد فوتبال شده‌اند. اما حقیقت این است که میثم و سجاد واقعا از استعداد خوبی برخوردار بودند، اما نشد که در فوتبال بمانند.
 در کل فوتبال ایران توانایی برای پرورش و حفظ ستاره‌هایش ندارد.
متاسفانه ما در ایران دل‌مان را به اسم آکادمی خوش کرده‌ایم. کسی نمی‌گوید این آکادمی که در ایران داریم هیچ شباهتی به آکادمی‌های خارجی ندارد. ما این‌جا دو ساعت بازیکنان را در اختیار داریم و نهایتش این است که یکی دو نفر را که خیلی بااستعداد هستند، به باشگاه‌ها معرفی کنیم، اما بعد از آن معلوم نیست چه اتفاقی رخ می‌دهد. بزرگترین مشکل بچه‌های کم‌سن‌و‌سال در فوتبال ایران معضل سربازی است. اگر خوش‌شانس باشد، تیم‌های نظامی بیایند سراغش وگرنه از بین می‌رود و بعد از دو‌سال دیگر نمی‌تواند به فوتبال در سطح حرفه‌ای ادامه دهد. متاسفانه استعدادهای زیادی به دلیل همین مشکل سربازی از دست می‌روند و حتما باید سازوکاری برای این ماجرا اندیشیده شود.

میثم پنجعلی: به بچه‌های فوتبالیست‌ها ظلم بزرگی شد

میثم پنجعلی، پسر بزرگ محمد پنجعلی است که پیشنهاد راه‌اندازی این آتلیه از طرف او بود. او بعد از این‌که دیگر نتوانست به دلیل مصدومیت فوتبال را ادامه دهد، ترجیح داد تحصیلاتش را پیگیری کند. پنجعلی بعد از کسب فوق‌لیسانس مدیریت صنعتی به حرفه‌ای که همیشه دوست داشت، روی آورد. او با حمایت پدر و کمک برادر کوچکتر خود این آتلیه عکاسی را به راه انداخت. پسر ارشد برترین دفاع آخر فوتبال ایران درباره این اتفاق می‌گوید: «من به خوبی می‌دانم که اسم پدرم برندی مهم است که همه مردم ایران چه استقلالی‌ها و چه پرسپولیسی‌ها او را دوست دارند. شاید برخی از بازیکنان استقلال و پرسپولیس بین هواداران تیم رقیب منفور باشند، اما پدر من این‌طور نبوده و هواداران هر دو تیم او را دوست دارند. همین باعث شد من از اسم پدرم برای این آتلیه استفاده کنم. همیشه هم از پدرم خواسته‌ام کنار ما حضور داشته باشد تا بتوانیم از حضور فیزیکی او هم بهره بریم. البته راه انداختن این آتلیه یک تصمیم جمعی بود و وقتی با هم این موضوع را بررسی کردیم، به تفاهم رسیدیم که آن را اجرا کنیم. همان‌طور که پدرم گفت ما فعلا چراغ خاموش حرکت می‌کنیم و می‌خواهیم بهترین کیفیت را دست مردم بدهیم تا آنها از این‌که به واسطه نام پدرم سراغ کار ما آمده‌اند، راضی باشند. نباید صرفا مردم را به سمت خودمان بکشانیم و کیفیت نداشته باشیم.» قطعا این آتلیه می‌تواند با استفاده از تصاویر و نام اهالی فوتبال تبلیغات بیشتری داشته باشد و مردم را جذب کند: «تا حالا شده که برخی از همبازی‌های قدیمی بابا به آتلیه ما آمده و عکاسی کرده‌اند، اما هنوز دعوت گسترده‌ای از اهالی فوتبال نداشته‌ایم. همان‌طور که گفتم ما به دنبال کیفیت بیشتر و بهتر هستیم، تا این موضوع بهترین تبلیغ برای کارمان باشد. مشهورشدن این آتلیه هم به سود ما است و هم می‌تواند سختی کار را برای‌مان بیشتر کند. به همین دلیل است که ما اول و آخر کارمان براساس تعهد به مشتری است و می‌دانیم که باید مردم‌دار باشیم تا مثل پدرمان باشیم. کار ما به اندازه‌ای سخت است که اگر کوچکترین اشتباهی انجام دهیم، کار حتی به رسانه‌ها هم کشیده می‌شود، به همین دلیل باید خیلی مواظب باشیم. البته من به بخش مثبت ماجرا نگاه می‌کنم و امیدوارم بهترین اتفاق برای آتلیه ما رخ دهد.» میثم درباره این‌که چرا نتوانست فوتبالش را ادامه دهد، می‌گوید: «بارها شده برای زودتر انجام شدن کارهای اداری از اسم پدرم استفاده کردم، اما در فوتبال هرگز. من از 13سالگی در تمرینات پرسپولیس شرکت می‌کردم، اما مثل بقیه پسرهای فوتبالیست‌های معروف در ابتدای فوتبالم با دوران اوج پدرم مقایسه شدم. مثلا وقتی توپ روی پایم جور نمی‌شد تا شوت بزنم، خیلی‌ها می‌گفتند این پسر هیچی نمی‌شود و شباهتی به پدرش ندارد. این حرف‌ها درحالی پشت سر من و همه بچه‌های فوتبالیست‌ها زده می‌شد که ما را در روزهایی که تازه وارد چمن فوتبال شدیم با دوران ملی‌پوشی پدرهای‌مان مقایسه می‌کردند. چند‌سال پیش که برادر کوچکترم و چند فوتبالیست دیگر که در رده نوجوانان بودند و در انتظار دعوت شدن به تیم‌ملی به سر می‌بردند، متاسفانه مربیان وقت تیم‌ملی با شناسنامه‌های جعلی و صغر سن بازیکنانی را دعوت کردند که درنهایت باعث آبروریزی برای فوتبال ایران شد. به همین راحتی یک نسل از فوتبالیست‌های مستعد که تا الان هم می‌توانستند بازی کنند، نابود شدند. درحالی‌که می‌بینیم واقعا تفاوت کیفی زیادی بین بازیکنان فوتبال نیست و فرق اصلی که بین فوتبالیست‌های لیگ برتر و دسته اول وجود دارد، خودرو‌های آنهاست.» پنجعلی در پاسخ به این سوال که آیا به بچه‌های فوتبالیست‌ها در فوتبال ایران ظلم شده؟ می‌گوید: «بله، واقعا این اتفاق در فوتبال ایران رخ داده است. برخی با پیش‌فرض‌های ذهنی خود به بچه‌های فوتبالیست‌ها ظلم کردند و نگذاشتند آنها استعداد خودشان را نشان دهند. من به دلیل دیسک کمر دیگر نتوانستم فوتبال را ادامه دهم، اما برای برادرم افسوس می‌خوردم که با وجود تکنیک سرشاری که داشت، نگذاشتند در فوتبال ایران به حق خودش برسد. پدرم هم خیلی دوست داشت حداقل یکی از ما فوتبالیست شود، اما وقتی می‌دید چه اتفاقاتی برای‌مان رخ می‌دهد، به ما دلداری می‌داد و همیشه کنارمان بود.»

سجاد پنجعلی:  پدرم هنوز عاشق فوتبال است

فرزند دوم محمد پنجعلی که این روزها در آکادمی فوتبال پدرش برای پرورش استعدادهای کم‌سن‌و‌‌سال تلاش می‌کند، در سال‌های نوجوانی‌اش در تمرینات پرسپولیس حضور داشت. او حتی در 23سالگی هم زیر نظر افشین قطبی، مربی وقت پرسپولیس تمرین می‌کرد، اما درنهایت نتوانست به آنچه در فوتبال می‌خواست، دست پیدا کند. سجاد درباره جدایی‌اش از فوتبال می‌گوید: «من مدت‌ها در تمرینات تیم‌های پایه پرسپولیس و حتی تیم بزرگسالان حضور داشتم. می‌شنیدم که همه از کیفیت فوتبالی‌ام حرف می‌زنند، اما درنهایت اتفاقاتی برایم رخ داد که از فوتبال دلسرد شدم. به چشم خودم می‌دیدم با این‌که در تمرینات خوب بودم، اما انگار سرمربی تیم می‌ترسید به من بازی دهد. ظاهرا نام فامیلی من دست و پای مربیان را برای این‌که در ترکیب قرار بگیرم، می‌بست، چون نمی‌خواستند پشت سرشان این حرف باشد که فلانی پسر محمد پنجعلی را به خاطر پدرش بازی می‌دهد. حتی وقتی قطبی سرمربی پرسپولیس بود، می‌گفت به من اعتقاد دارد، اما فضایی در اختیارم قرار داده نشد. فکر نمی‌کنم دلیل استفاده نکردن مربیان از من به مسائل فنی ربط داشته باشد، بلکه فقط به دلیل این‌که پسر بازیکن مشهور و محبوب پرسپولیس بودم، ریسک نمی‌کردند تا من را بازی دهند. البته این اتفاق برای اغلب هم‌نسلان من که پدران فوتبالیست داشتند، رخ داد و من همیشه بابت این موضوع افسوس می‌خورم که چرا به همین سادگی یک نسل از استعدادهای خوب این فوتبال به هدر رفتند و سوختند. امیدوارم این اتفاق برای نسل فعلی پسران فوتبالیست‌ها رخ ندهد و به آنها فضایی برای بروز استعدادشان داده شود.» سجاد پنجعلی درباره آتلیه عکاسی که به همراه برادرش آن را اداره می‌کند، می‌گوید: «به دلیل مصدومیت و دلسردی، فوتبال را خیلی زود کنار گذاشتم. آن روزها روحیه خوبی نداشتم و خودم را با درس و دانشگاه سرگرم کردم. حالا مدتی است که کنار پدرم در آکادمی فوتبال او حضور دارم و در آتلیه عکاسی هم فعالیت می‌کنم. اگرچه پدرم دوست دارد همیشه کنار فوتبال و پرسپولیس باشد و وقتی که در پرسپولیس مشغول می‌شود، روحیه‌اش بهتر است، اما هیچ‌وقت دنبال منافع شخصی خود نبود و از اسمش هم برای فوتبالیست‌کردن پسرانش استفاده نکرد. او حالا در آتلیه ما را همراهی می‌کند و حضور او کار ما را سخت‌تر کرده. حالا ما نه‌تنها باید حواس‌مان به کیفیت کار باشد، بلکه باید مراقب رفتارمان با مردم نیز باشیم تا وجهه او خدشه‌دار نشود، البته عشق همیشگی او فوتبال است و دوری از آن برایش خوشایند نیست.»

دیدگاه‌های دیگران

ح
حامد |
مخالف 1 - 1 موافق
واقعا جای تاسف داره که فرزند های این ادم انقدر خوب خودشان را معرفی کردن اما در واقعیت خیلی خیلی فرق دارند با این جوانمردی و......

تعداد بازدید :  2022