| آتوسا اسکویی | روزنامه نگار |
اخیرا فیلم هالیوودی (Camp X-Ray) یا «اردوگاه اشعه ایکس» با بازی پیمان معادی را همراه برخی دوستان دیدیم و با اینکه فیلمی کاملاً جدی بود، در پایان از خنده منفجر شدیم! میپرسید چرا؟ جواب واضح است! دقیقاً بابت جمله شاهکاری که در زیرنویس پایان فیلم آمده بود و ظاهراً تنها برای اثبات این نکته که هنر فقط نزد ماست! (یا حداقل هنر شوخی گرفتن همه چیز!) احتمالاً کنجکاو شدهاید بدانید جریان چه بود. عجله نکنید، میگویم. درست در لحظهای که فیلم تمام میشود، یعنی در فاصله میان سیاه شدن تصویر تا بالا آمدن تیتراژ پایانی، جملهای دو خطی روی صفحه تلویزیون نقش بست مبنی بر این که: «امیدواریم از بازی شگفتانگیز پیمان معادی لذت برده باشید!» و البته بعد هم اسامی مترجمان و دیگر هیچ. پیش از این نیز چندین و چند بار دیگر در معرض خلاقیت به کار رفته در زیرنویس برخی فیلمها قرار گرفته بودم (و قطعا شما هم تجربه مشابه کم نداشتهاید) و البته که شاید بتوان استفاده از این زیرنویسهای غیرتخصصی را تاوان زبانندانی مصرف کنندگان این نوع محصولات فرهنگی به شمار آورد، چه آنکه شاید اگر گذراندن دو ترم کلاس آموزش زبان انگلیسی در کارنامهمان دیده میشد، امروز خود در مقام زیرنویس کننده مشغول هنرنمایی و هنرپراکنی بودیم! فراگیر شدن استفاده از دیویدی فیلمهای روز دنیا پدیدهای مربوط به دهه اخیر است که در چرخه بیاعتنایی عمومی به قانون کپیرایت، ضمن برآوردهسازی نیازهای فرهنگی جامعه، در بحث اشتغالزایی نیز ردههای جدید شغلی چون تکثیرکننده، پخشکننده، زیرنویسکننده و البته تایپکننده زیرنویس را به منصه ظهور رسانده است. با افزایش تقاضا، لاجرم محیط برای عرضه هرچه بیشتر این محصولات مهیاتر شده و نتیجه اینکه تکثیرکنندگان، پخشکنندگان، زیرنویسکنندگان (یا همان مترجمین) و تایپیستهای بیشتری وارد عرصه و کارزار تولید میشوند و در این مرحله است که بحث صلاحیت مهم جلوه میکند. کپی کردن یه فیلم هالیوودی آن هم در تیراژ میلیونی شاید تخصص چندانی لازم نداشته باشد جز اندکی آشنایی با نرمافزارها و سختافزارهای رایانهای و ایضا در بخش پخش و حتی تایپ هم ناشيترین افراد بعد از مدتی بر کار خود مسلط میشوند. اما بحث زیرنویس کمی پیچیدهتر از این حرفهاست و دوستانی که پا در این عرصه گذاشته و میگذارند از دید مصرف کننده باید از حداقلی از تسلط به زبان مورد استفاده در فیلم (انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی و ...) برخوردار باشند. شرطی که گویا چندان از منظر تولیدکنندگان یا به عبارت بهتر تکثیرکنندگان این محصولات فرهنگی جدی گرفته نمیشود. از بحث تسلط هم که بگذریم فوران خلاقیت به ظاهر سرکوب شده این دوستان (زیرنویسکنندهها) در دوران کودکی و مدرسه و دانشگاه و جامعه و ... را که در قالب هنرنمایی انفرادی و دست بردن در نص دیالوگهای یک فیلم ظهور و بروز پیدا میکند را کجای دلمان بگذاریم! تصور کنید در حساسترین صحنه یک فیلم که قرار است اوج احساسات و تمنیات حسی مخاطب را به غلیان بیاورد یکی از شخصیتها با چهرهای جدی بگوید: «خب بسه دیگه، فردین بازی در نیار!» مثالهایی از این دست کم نیستند. جملات و واژههایی که در ابتدا بسیار غافلگیر کننده و گاهی اعجابآور به نظر میرسیدند اما در این چند سال اخیر به حدی تکرار شدهاند که گویی دیگر برای همه عادی شدهاند. در جامعهای که ارزش «تخصص» در آن به انحای مختلف زیر سوال قرار دارد، صحبت از شیرینکاریهای اینچنینی در زیرنویس چند فیلم و دیویدی شاید کمی خندهدار به نظر برسد اما قبول کنید که دیگر نمیشود تا این حد همه چیز را زیرسبیلی رد کرد. شاید اگر کمی عمیقتر به موضوع بیندیشیم، از این همه نیرو و پتانسیل جوانی که بیدانش میتازند و خواسته یا ناخواسته پایه گذار فرهنگی اشتباه میشوند غصهدار شویم. بدعتگذاریهایی نظیر این، آفتی است که حتی اگر حالا به چشم نیاید، فردا روزی دودش به چشم همین نسل میرود. به خودمان بیاییم و همین امروز دست از هر کاری که در آن تخصص نداریم، برداریم.