شهروند| روز آخر کاری برای تیم سحر هلالاحمر همدان با دغدغهای فراموشنشدنی آغاز شد. همراه با اعضای تیم فعالیتهای فرهنگی-اجتماعی سحر به مدرسه ابتدایی آزادگان رفتیم. مدرسه كاملا تخریب شده بود. دانشآموزان در روزهای بعد از زلزله میهمان مدارس دیگر بودند و حالا بعد از کمک یک نیکوکار برای تهیه تعدادی کانکس به عنوان کلاسهای درس، برای نخستينبار به مدرسه خود بازگشتهاند. ورود تیم ما همزمان شده بود با ایستادن دانشآموزان در صف. با سوت آقای ناظم بچهها در صف قرار میگیرند؛ اما رو به ساختمانی ترکخورده با پنجرههایی شکسته. باورتان نمیشود اگر بگویم این دانشآموزان کوچک در همان لحظات اول صحبت مدیر، زدند زیر گریه... اما واقعا چنین شد و نه فقط دانشآموزان که یکی دو تا خانم معلم هم بغض کردند و اشک در گوشه چشمانشان نشست. غم دنیا روی سر آدم آوار میشود چنین لحظههایی اما خدا را شکر آقای مدیر گریزی رندانه زد به ایجاد آرامش برای بچهها. از آنها خواست ۱۸۰درجه بچرخند. حالا پسربچهها پشت به ساختمان مدرسه ایستادهاند و رو به درِ حیاط و در دو طرفشان هم کانکسهای اهدایی قرار گرفته است. دیگر بچهها آرام میگیرند و مدیر میتواند از آنها بخواهد که به هیچوجه به اطراف ساختمان مدرسه نروند؛ چرا که احتمال فروریختن آن صددرصد است. مربیان امدادی طرح دادرس تیم سحر هم از فرصت استفاده میکنند و به پسربچهها نحوه پناهگیری و خروج ایمن را آموزش میدهند. بعد هم از آنها میخواهند که این نحوه پناهگیری صحیح را چندبار تمرین کنند.
آموزش نحوه پناهگیری در فضای باز به دانشآموزان
معلمهای مدرسه در دور معاون جوانان همدان حلقهای تشکیل دادهاند و سوالاتی درباره اصول پناهگیری از او میپرسند. یکی از آنها به نگاه متعجبم پاسخ میدهد: «آخر فقط بچهها نیستند که از زلزله فرار میکنند. من هم به طور ناخودآگاه هنگام زلزله تنها چیزی که به ذهنم میرسد، فرار است. در شهر ما هم که این روزها زلزله جولان میدهد و لازم است پناهگیری را خوب یاد بگیریم «حالا اعضای تیم دوباره ایستگاههای مختلف فرهنگی-آموزشی را راه میاندازند و دانشآموزان کلاسهای مختلف را با توجه به شرایط سنی به ایستگاههای مختلف دعوت میکنند. تقسیمکردن دانشآموزان کلاس چهارمی به دو تیم و گل کوچیک بازیکردن آقای رستمی، کارشناس فرهنگی جوانان با آنها شور و نشاط را به میان بچهها برمیگرداند؛ این را از بازیگوشیهای آنها میتوان فهمید. کلاس اولیها را خانم حیدری مربی کار با کودک ایستگاه نقاشی گرد هم آورده و بعد از توضیح داستان مدد و مهربان با عروسکهای دستکشی که خود ساخته است و با توزیع برگههای رنگآمیزی تصاویر پناهگیری مدد و مهربان بین بچهها که در کاغذهايي کشیده است، از آنها میخواهد این طرحهای خام را رنگآمیزی کنند بعد هم بستههای فرهنگی شامل کتاب قصه و مدادرنگی به آنها جایزه میدهد. حسن ختام برنامه کاری تیم خدمات فرهنگی-اجتماعی در این مدرسه اهدای جوایز به دانشآموزان برنده در مسابقهها وهمچنین برپایی ایستگاه تغذیه بود.
همراهی معاونت جوانان قزوین با تیم سحر همدان
جوانان جمعیت هلالاحمر استان قزوین هم در آخرین لحظات حضور تیم در مدرسه رسید و عملکرد تیم را مورد ارزیابی قرار داد؛ بعد هم همراه معاون جوانان استان همدان سری به تیم حمایت روانی در محل چادرهای مسکن مهر زدیم. همراه داشتن پزشک، امتیاز تیم سحر همدان در منطقه یکی از امتیازات تیم اعزامی سحر همدان در منطقه، همراه داشتن پزشک در تیم حمایت روانی بود. دکتر سهیلی، پزشک داوطلب در پایان ماموریت آنگونه که خود گفت قلب خود را در سرپل ذهاب نهاد و به همدان بازگشت. ارزیابی او از وضع مردم آسیبدیده از زلزلهای که ویزیت کرده بود، از کمبود امکانات و شیوع علایمی از افسردگی و استرس در میان آنها حکایت میکرد. او در حالی که از این خدمت داوطلبانه و همراهی با تیم سحر بسیار خوشحال بود، گفت: بهترین روزهای کاری خود را در بین اعضاي تیم سحر و مردم این منطقه گذرانده است. خانم دکتر فرشته یار احمدی روز آخر ماموریت تیم همدان، به عنوان پزشک جایگزین در تیم حمایت روانی قرار گرفت. حضور او شاید برای خانمهای آسیبدیده از زلزله جای خرسندی بود؛ چرا که در روزهای قبل، از مرضیه کاووسی، روانشناس تیم به عنوان رابط میان خود و پزشک برای بیان بیماریهای زنان استفاده کرده بودند و حالا مستقیم میتوانستند با خود دکتر از بیماریهای خود سخن بگویند. حالا دوباره تیم حمایت روانی با یک نیروی تازهنفس به سمت چادرهای اسکان زلزلهزدگان رهسپار میشود و تیم فعالیتهای فرهنگی-اجتماعی هم به مدرسه لاله. مدرسه دوشیفت است؛ شیفت اول مخصوص دختربچههای ابتدایی و شیفت دوم راهنمایی دخترانه.