همه کس شرحی از جنگ سولفرینو شنیده یا خوانده است. خاطره آنچنان زنده است که هیچکس آن را فراموش نکرده، خصوصا به علت اینکه هنوز پیامدهای آن روز در بسیاری از کشورهای اروپایی قابل مشاهده است.
من صرفا یک توریست بودم، بدون هیچگونه نقشی در این درگیری عظیم. این امتیاز کم نظیری بود که شامل حال من شد تا بتوانم ناظر رشته حوادثی نادر و شاهد وقایع تکاندهندهای باشم که تصمیم گرفتهام توصیفشان کنم. در این صفحات فقط برداشت شخصی خود را ارایه میدهم، بنابراین خوانندگان این اثر نباید در پی یافتن جزییات خاص یا اطلاعاتی در مورد مسائل استراتژیک باشند. این امور در نوشتههای دیگری جای دارند.
در آن روز به یاد ماندنی بیستوچهارم ژوئن، بیش ار 300 هزار نفر سرباز در مقابل هم ایستادند. طول خط حمله 5 فرسنگ بود و زدوخورد بیش از 15ساعت به طول انجامید. ارتش اتریش پس از تحمل خستگیهای یک راهپیمایی بسیار سخت در تمام طول شب گذشته، مجبور بود در سپیدهدم بیستوچهارم در برابر یورش بیامان ارتش متفقان مقاومت کند. آنها مجبور بودند هوای شدیدا گرم و خفهکننده را تحمل کنند، به اضافه تحمل گرسنگی و تشنگی، چرا که در تمام طول روز جز دو جیره برندی، تقریبا هیچ جیره دیگری بینشان توزیع نشده بود، اما ارتش فرانسه پیش از طلوع آفتاب سرگرم پیشروی بود و هیچ جیره دیگری جز قهوه صبحگاهی به آنها داده نمیشد. بنابراین سربازان متخاصم و بهخصوص آنهایی که از اقبال بد، زخمی شده بودند در پایان آن نبرد طاقتفرسا در نهایت خستگی بهسر میبردند.
ادامه دارد...
کتاب «خاطرات سولفرینو» نوشته هانری دونان است که به زبانهای گوناگون ترجمه و تجدید چاپ شده است. کتابی که از سال 1862میلادی اسباب برپایی نهضتی جهانی را فراهم آورد، 189 جمعیت ملی صلیبسرخ و هلالاحمر در سراسر جهان با میلیونها عضو بر مبنای اصول بشردوستانه آن بهوجود آمده است. در ایران، محمدابراهیم توکلی کارشک این کتاب را ترجمه کرد و از سوی نشر آژند در سبزوار منتشر شد.