| داود نجفی| بابا طبقه پایین را به یک آرایشگاه اجاره داده بود. اول سال جدید بابا پانصدهزار تومان گذاشت روی اجاره سالن. خانم آرایشگر هم اعتراض کرد ولی بابا قبول نکرد. خانم آرایشگر هم گفت: «باشه دارم براتون» چند روز بعد، موهای مامان را شبیه موهای شیرکلمبیا کوتاه کرد و بابا با دیدن مامان زد زیر خنده. مامان که عصبی شده بود، گفت: «حالا که همچین شد، پونصد بده برم دوباره درستشون کنم» بابا قلبش را گرفت و گفت: «یعنی تو واسه این مدل پونصد دادی؟» مامان گفت: «بله ولی نمیدونستم شما لیاقت نداری» بابا به ناچار پانصدهزار تومان داد و مامان دوباره به آرایشگاه رفت. اینبار موهای مامان شبیه آناناس شده بود، ولی بابا از ترس اینکه دوباره پانصد تومان پیاده شود، کلی از موهای مامان تعریف کرد. مامان هم که از تعریف بابا خوشش آمده بود، هر ده روز یکبار میرفت آناناسش را تمدید میکرد. دیروز بابا به خانم آرایشگر گفت، به شرطی که مدل آناناس را حذف کند، لازم نیست اجاره بدهد.