شماره ۱۲۹۱ | ۱۳۹۶ دوشنبه ۲۰ آذر
صفحه را ببند
استارت‌آپ‌هاي سنتي!

كمتر پيش آمده كه در برخورد با پديده‌هاي جديد واكنشي درست از خودمان نشان دهيم. زماني نه‌چندان دور و شايد از ابتدا مهمترين پديده‌اي كه وارد جامعه مي‌شد و حكومت‌ها در برابر آن موضع مخالف مي‌گرفتند، پديده‌هاي رسانه‌اي و مرتبط با آن بود؛ مطبوعات، راديو و تلويزيون، دستگاه‌هاي تكثير، بعدها فاكس، اينترنت، ماهواره و.... در همه موارد واكنش‌های رسمی اعمال محدوديت بود. البته پس از مدتي كه دسترسي به اين وسايل زياد مي‌شد و راه مقابله‌اي نمي‌ماند، به‌ناچار به آن تن مي‌دادند، ولي در اين فاصله، زمان طلايي را براي انطباق‌پذيري خود از دست مي‌داديم. اكنون نيز مدتي است برخي كسب‌وكارهاي جديد وارد ميدان شده ‌است كه مشابه همين رفتار را با آنها انجام مي‌دهيم. نمونه‌اش تاكسي‌هاي اينترنتي است كه وارد فعاليت شده ‌است ولي افراد ذينفع و صاحبان كسب‌وكار قبلي، به جاي آن‌كه متوجه اهميت ماجرا شوند و خود را با نيازها و فناوري‌هاي جديد هماهنگ كنند و از آن بهره ببرند، يك‌باره از درِ مخالفت برآمدند و خواهان توقف كار آنان شدند. ولي مشكل از آن‌جا آغاز مي‌شود كه توسعه اين نوع كسب‌وكارها بيش از آن که ناشي از اراده‌هاي فردي اين و آن فرد يا كارآفرين باشد، متاثر از نيازهاي رو به رشد جامعه است. اگر نفر اول اين كار را انجام ندهد، نفر دوم و سومي پيدا مي‌شوند كه آن را پيگيري كنند و به سرانجام برسانند. بنابراين به‌جاي تقابل و كوشش بيهوده در سنگ‌اندازي جلوي ديگران، بهتر است كه خود را با نيازهاي روز هماهنگ و از امكانات موجود به نفع جامعه و خودمان استقبال کنیم. نحوه برخورد سازمان تاكسيراني تهران با تاكسي‌هاي اينترنتي مصداق روشني از اين ادعاست كه چگونه سازمان‌هاي قديمي‌تر واكنش نادرستي از خود نشان مي‌دهند و مشكل‌آفرين مي‌شوند. به‌طور قطع اگر اين سازمان قدري از لاك رفتارهاي سنتي خود بيرون مي‌آمد و مي‌توانست با امكانات خود، سامانه الكترونيكي خوبي را طراحي و اجرا کند، هم به نفع جامعه بود و هم خودشان از آن بهره‌مند مي‌شدند. ولي مشكل از آن‌جا آغاز مي‌شود كه اين نهادها بشدت بروكراتيزه و محافظه‌كار مي‌شوند و كمترين تحولي را نمي‌پذيرند و به آنچه طي ده‌ها‌سال عمل كرده‌اند، عادت و در برابر هرگونه نوآوري مقاومت مي‌کنند؛ در نتيجه در چنين مواقعي قدرت انطباق‌پذيري خود را از دست مي‌دهند و با تخريب ديگران گمان مي‌كنند مي‌توانند آنان را از ميدان به‌در كنند. اين يك‌سوي ماجراست. سوي ديگر ماجرا نيز به كارآفرين‌هاي جديد مربوط مي‌شود كه فناوري‌های جدید و امور مشابه را وارد مي‌كنند و مشاغل نويني را سروسامان مي‌دهند، ولي از بخش‌هاي مديريتي و فرهنگي و به تعبير دیگر نرم‌افزاري ماجرا غافل و در نتيجه اين غفلت ضربه‌پذير مي‌شوند، زيرا ناخواسته در ميدان مشاغل سنتي وارد مي‌شوند؛ مثل واردات خودرو كه آن را وارد مي‌كنيم ولي مقررات و فرهنگ رانندگي را كه لازمه استفاده از خودرو است، وارد نمي‌كنيم يا به آن بي‌توجه هستيم. نتيجه همين وضع ناخرسندكننده، ترافیک مي‌شود كه همه شاهد آن هستيم. مشاغل مدرن نيز داراي فرهنگ خاص خود است. پاسخگويي يكي از مهمترين مولفه‌هاي آن است. اگر قرار باشد ما از طريق اينترنت به راننده اعتماد كنيم، طبيعي است كه نهاد مديريت‌كننده او بايد بسيار پاسخگو و مسئوليت‌پذير باشد. توسعه كمّي اين تاكسي‌ها مي‌تواند تيغ دو دَم باشد. از يك‌سو، جايگاه آنها را تقويت مي‌كند، ولي به علت افزایش احتمال بروز مشكلات گوناگون، اين توسعه كمّي مي‌تواند موجب ضربه‌پذيري آنان شود. اتهاماتي كه اين روزها عليه نحوه پذيرش راننده براي يكي از اين شركت‌هاي تاكسيراني مطرح مي‌شود و مشاهدات معمول از پذيرش آنان و سكوت در برابر اتهامات وارده بر آنان، همگي حكايت از اين مي‌كند كه استارت‌آپ‌هاي ايران يا حداقل تعدادي از آنها، تا رسيدن به استانداردهاي موجود در مسئوليت‌پذيري و پاسخگويي راه درازي را در پيش دارند. اگر آنان مي‌توانستند اين دو ويژگي را وارد حوزه كسب‌وكار كنند، خدمتي به‌مراتب بزرگتر از اصل توسعه تاكسيراني ارزان انجام داده بودند. این‌که ابتدا با کیفیت بالایی کار را شروع کنیم، به‌طوری که حتی صاحبان خودروهای بالا نیز با افتخار خود را عضو و راننده فلان شرکت حمل‌ونقل اینترنتی بدانند، ولی در عرض یک‌سال کار را به جایی برسانیم که بسیاری از آن افراد از این انتساب گریزان شوند، نشانه ناآشنایی با کسب‌وکار جدید است. جالب این‌که هنوز در کار اول خود جا نیفتاده‌اند، وارد حوزه‌های دیگر هم شده‌اند و کیفیت هر دو کار را تنزل داده‌اند. اين مسأله فقط به شركت‌هاي تاكسيراني اينترنتي محدود نمي‌شود، بلكه ساير خدمات جديد مثل فروشگاه‌هاي اينترنتي، سفارش‌هاي غذا و ساير خوراكي‌ها، پيك و ارسال امانات پستي، فروش كتاب و فايل‌هاي كتاب و... نيز شامل اين مسأله مي‌شود. نمونه آن حراج مشهور به جمعه سياه است. مي‌دانيم كه مفهوم حراج در ايران تا حدي شوخي بوده است و كسي آن را جدي نمي‌گيرد. هر روز كه در خيابان قدم مي‌زنيم هر مغازه‌اي براي خودش يك تابلوي حراج حتي تا 50 و 70‌درصد زده است، ولي هنگامي كه قيمت‌ها را مي‌بينيم، تفاوت چنداني مشاهده نمي‌كنيم. ولي اكنون اين فرصت پيش آمده كه فروشگاه‌هاي اينترنتي مفهوم و معناي جديدي از حراج را معرفي كنند. اين‌كه مي‌بينيم حتي در ايالات متحده و اروپا مردم در اين روز هجوم مي‌برند تا جنس بخرند، به معناي واقعي بودن حراج است و در برابر، هنگامي كه مغازه اعلام حراج 50‌درصد كرده و كسي هم وارد آن نمي‌شود، معنايش روشن است. بنابراين اگر اين كسب‌وكارهاي جديد بتواند اعتماد مردم را جلب كند، نه‌تنها به نفع كشور است، بلكه باعث رونق اقتصادي هم خواهد شد. شركت‌هاي تاكسيراني اينترنتي مي‌توانند با قاطعيت كوچكترين تخلفات رانندگان را جدي بگيرند و به نفع مسافر وارد عمل شوند و هر مشكلي را پاسخگو باشند و از خود رفع مسئوليت نكنند و کیفیت کار را بالاتر ببرند نه آن‌که تنزل دهند. در اين‌صورت مطمئن باشند كه دير يا زود همه تاكسيرانان در ذيل ساختار آنان فعاليت خواهند كرد. در غير اين‌صورت فقط يك شركت تاكسيراني مشابه قبلي‌ها خواهند بود، به‌علاوه يك اينترنت!

 


تعداد بازدید :  470