فیلمهای اولیه زینب تبریزی بیشتر فیلمهای کوتاه و تجربی بودهاند. فیلمهایی چون هشت دقیقه بیشتر و سلاطین خیابانها و... این کارگردان همچنین ساخت مستندی به نام گرافیتی و استریت آرت را نیز در کارنامه دارد که البته هنوز به نمایش درنیامده است. جدیدترین فیلم این کارگردان جوان والسی برای تهران است که به شرح زندگی یک گروه موسیقی خیابانی میپردازد. زینب تبریزی ادعا میکند دلیل اصلی ساخت این مستند علاقهمندیاش به سوژههای شهری بوده است. ادامه سخنان این کارگردان را میخوانیم...
چه شد حس کردید میشود با محوریت مهرداد مهدی کاراکتر اصلی والسی برای تهران فیلم ساخت؟
در روزهایی که درباره گروههای موسیقی تحقیق میکردم، یکی از دوستان موزیسین من در رشت مرا با فردی آشنا کردند که در تهران مغازه سازفروشی دارد و یک گروه موسیقی خیابانی سازهایشان را برای تعمیر پیش او میبرند. سراغ او رفتم و از این طریق با اردلان ارجمند، یکی از اعضای این بند آشنا شدم. وقتی با اردلان تماس گرفتم، به این دلیل که در سفر بود، شماره مهرداد مهدی را داد و بعد از آن بود که به مهرداد زنگ زدم و با او یک قرار حضوری گذاشتم. در نخستین جلسهای که با هم داشتیم، حدود سه ساعت صحبتمان طول کشید و همانجا بود که فهمیدم مهرداد باید کاراکتر اصلی فیلم باشد. قبل از آن آشنایی هیچوقت خودم مهرداد را در خیابان ندیده بودم و فقط ویدیوهایی که در فیسبوک از او منتشر شده بود را دیده بودم. از طریق همان ویدیوها هم میشد این را متوجه شد که مهرداد موسیقی را به شکل جدی و حسابشده دنبال میکند و کارش را بلد است.
شما خودتان ساز میزنید؟
نه من ساز نمیزنم.
پس دلیل علاقه و تحقیقهایتان درمورد گروههای موسیقی خیابانی چه بود؟
شاید بشود گفت به دلیل نگاه اجتماعی که دارم. درواقع در امتداد فعالیتهایی که در زمینه مستندهای شهری و خیابانی داشتم، تصمیم گرفتم درباره موسیقی خیابانی نیز مستند بسازم. در فیلمهای قبلیام هم همیشه سوژهها شهری بودند و به این سبک کار علاقه زیادی دارم. بعد از اینکه تصمیم به ساخت مستندی درباره موسیقی خیابانی گرفتم، این ایده را با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی مطرح کردم و در کمال ناباوری آنها پذیرفتند از این طرح حمایت کنند.
در طول فیلم به تلاشهای بیشمار مهرداد برای گرفتن مجوز اشاره میشود، ولی به جز یک مورد که او به تالار وحدت میرود، بار دیگری مراجعه او به مراکز دیگر در فیلم دیده نمیشود. به نظرتان آن یک مورد کافی بوده است؟
البته یک مورد نیست و یک بار هم به فرهنگسرای ارسباران میرود، ولی من از قصد نمیخواستم هیچ مدیری را جلوی دوربینم ببرم، چون این را دیگر همه افرادی که در این جامعه زندگی میکنند، میدانند که برای هر درخواست کوچکی باید هزاران مرحله را طی کنی تا جواب بگیری، بنابراین نمیخواستم این مسیر تکراری را در فیلم بگنجانم. از طرفی فیلم گرفتن از این مدیران نیز بهراحتی امکانپذیر نبود و آنها جلوی دوربین حاضر نمیشدند، بنابراین تصمیم گرفتم هربار که مهرداد برای گرفتن مجوز به جایی میرود، با دوربینم بیرون منتظر بازگشت او بمانم تا اتفاقات داخل جلسه را جلوی دوربین برایم بگوید. البته ما این را بهخوبی میدانستیم که مهرداد موفق نمیشود آنها را راضی کند که مجوز بدهند، ولی به هرحال او تلاش خود را در این مسیر کرد.
ظاهرا فیلمتان در مرحله ساخت چند ماهی متوقف شده است که خودتان در فیلم با میاننویس بهش اشاره کرده و میگویید که مهرداد برای 6ماه جواب تلفنهای شما را نداده است. آیا در این مدت وسوسه نشدید فیلم را با همان متریالی که داشتید، تمام کنید؟
راستش نه. چون مطمئن بودم او بالاخره جوابم را میدهد. حدود یکسال بود که او را میشناختم و میدانستم دیر یا زود جواب میدهد، بنابراین در این مدت از ادامه دادن مسیر مستند دست نکشیدم و در طول پنج ماهی که او غیبش زده بود، بقیه راشهایی را که میدانستم به درد فیلم میخورند، ضبط میکردم.
آیا بعد از گذشت 6 ماه توانستید گروه پشت صحنه را با خود همراه کنید یا مجبور شدید برای آنها جایگزینی در نظر بگیرید؟
کدام عوامل؟! واقعیتش این است که این مستند به شکل پارتیزانی ساخته شد. در غالب اوقات در پشت صحنه فقط خودم و دوربینم حاضر بودیم و عوامل پشت صحنه به مفهوم رایجش وجود نداشت، البته در بخشهایی هم آقای خوشدل فیلمبرداری را انجام دادهاند، ولی حدود ۶۰ الی ۷۰درصد از کار را خودم گرفتم. به دلیل شرایطی که این مستند ایجاب میکرد، گاهی مجبور بودم برای ضبط یک صحنه خودم را پشت یک درخت پنهان کنم تا بتوانم تصویر واقعیتری ثبت کنم. بنابراین باید گروه پشت صحنه ما کوچک میبود تا بتوانم راحتتر کنترلش کنم. بهطور قطع فیلمسازی یک نفره افت کیفیت خواهد داشت، ولی ساخت این مستند فقط با همین شیوه فیلمسازی امکانپذیر بود.
میشود بگویید درحال حاضر مهرداد در چه حالی است؟
مهرداد باز هم جواب تلفن من را نمیدهد. نمیدانم چرا از دست من دلخور است. روز رونمایی مستند هم هر چقدر با او تماس گرفتم و خواستم در مراسم حاضر شود، موفق نشدم. دلم میخواهد بدانم مهرداد چرا جوابم را نمیدهد. ولی در مورد اینکه او الان مشغول چه کاری است، باید بگویم او آلبوم دومش درنادئون را بهتازگی منتشر کرده است. در این آلبوم مهرداد مهدی به همراه آسو کهزادی دونوازی کردهاند. او هنوز یکسری اجراهای خانگی برگزار میکند. در مورد بقیه بچههای گروه هم متاسفانه همهشان از ایران مهاجرت کردند و به نوعی در کشورهای دیگر مشغول به کار شدهاند. تنها کسی که هنوز در ایران مانده خود مهرداد است، ولی مهرداد همانطور که آخر فیلم ما هم گفت دیگر در خیابان ساز نمیزند. مگر در مناسبتهای خاص.