فروه فاموری| نمایشگاه سالانه هنر دیجیتال تهران (تادائکس) یک نمایشگاه سالانه است که هر سال مهرماه با تمرکز بر دیجیتال آرت برپا میشود. تادائکس امسال از ۱۸ تا ۳۰ مهر ماه ۱۳۹۳ برقرار است و هنرمندان زیادی در آن مشارکت دارند. تنوع، تازگی و تلاش برای نزدیک شدن به استانداردهای بینالمللی این نمایشگاه را در مرکز توجه هنردوستان قرار داده است و گالری محسن، مجتمع تجاری سام سنتر و سینما پردیس قلهک پذیرای تعداد زیادی از مخاطبان و اهالی هنر هستند.
اهمیت تادائکس نخست، در بر آمدن آن از بخش خصوصی است، بعد در بکارگیری نیروهای جوان جامعه هنری ایران و بعد از اینها دعوت، حضور و ارتباط با هنرمندان خارجی. این بخش سوم از آنرو اهمیت دارد که فضای فرهنگی ایران (چه در هنر و چه در حوزه اندیشه) عمدتا گیرنده بوده است و کمتر پیش آمده هنرمندان خارجی نیز بتوانند به ایران آمده و اثر و نشست و کارگاه برگزار کنند. به مدد حامیان خصوصی، هر سال تادائکس گستردهتر میشود و برگزارکنندگان آن بخشهای تازهتری برایش در نظر میگیرند.
شرکت کردن در تادائکس بهعنوان هنرمند، به این شکل است که مسئولان سالانه چند ماه قبلتر فراخوان میدهند و هیأت داوران از میان آثار ارایه شده تعدادی را انتخاب میکنند. امسال تادائکس برای سومینسال متوالی مجموعه آثار جالب توجهی پیش روی ما میگذارد: در بخش گالری و اثر هنری، ۱۷ اثر از هنرمندان ایرانی و خارجی به نمایش درآمده که در آنها با استفاده از ابزار و رسانههای دیجیتالی، ایدهها به اجرا درآمدهاند. اجرای صدا و تصویر و کارگاههای آموزشی در پردیس سینمایی قلهک و پلتفورم داربست بخشهای جنبی این سالانه هستند. در تادائکس امسال علاوهبر ایرانیها هنرمندانی از آلمان، اتریش، استرالیا، کره و بحرین به ارایه اثر و برگزاری کارگاه میپردازند این گستردگی تادائکس را به مهمترین رویداد هنری روز ایران تبدیل کرده است.
اگر بخواهیم چند اثر را مثال بزنیم میتوانیم پیش از هر چیز به اثر جالب توجه «تئو پارک» هنرمند کرهای بپردازیم.
اثری که پارک در چهارمین سالانه هنر دیجیتال تهران ارایه داده است از امکانات دیجیتال به خوبی استفاده میکند تا حرفش را بزند. پارک در برخورد با تکنولوژی شگفتزده نیست. به کاربرد اصیل آن واقف است. تعامل انسان و شیئی، این قدیمیترین کنش بشری را از نظر دور نداشته و حرکت مکانیکی را بهعنوان نمادی از دنیای پیشا دیجیتال از نظر دور نداشته. هنرمند با قرار دادن یک دوربین کوچک و اتصال آن به پروجکشن، مخاطب را درگیر ایده میکند و در محیط قرار میدهد.
در اثر جالب دیگری، «پگاه طبسینژاد» کوشیده است سرگشتگی ما انسان معاصر را در فضای مجازی به چالش بکشد. در اثر او اشخاصی در آنسوی خط اسکایپ حاضر میشوند و با توی ناظر و بیننده به گفتوگو میپردازند. هر شخص شرکتکننده در این اجرا، ٥ ساعت از زندگی خود را با مخاطب شریک میشود. رفتاری روزمره که بسیاری از ما با آن عجین و آشنا شدهایم و در خانههای بسیاریمان میتوان با ساعتها «آنلاین» بودن روبهرو شد. محیط اجرای اثر در زیرزمین سام سنتر به شکل هوشمندانهای با صفحات شفاف پلکسی چینش شده است. این چینش آویخته، کمک میکند تا آدمها در محیط تکرار شوند. بازتاب مکرر تصویر آدمها در پلکسیهای آویخته، یادآور تکراری است که تصویر تمام ما در جهان مجازی میشود و فرارفتن شخص به واسطه تصویر او از محیطی است که در آن به شکل زنده زیست میکند. سید محمد اسماعیل عمادی در اثر خود محیط و فضا را به چالش میکشید. سروناز مستوفی با بلندگوهایی به هم متصل به تجربهای تازه رسید. در اثری به نام کوادراتور یک اثر جمعی از ٣ هنرمند طراح با پیشینههای مختلف ارایه شد. در این اثر دو بازوی مکانیکی یکسان در کنار یک ظرف ماهی قرار دارد که یک ماهی روبات در آن است. یک بازو ماهی را میگیرد و روی زمین میاندازد. بازوی دیگر آن را برداشته و دوباره به آب میاندازد.
سروش قرهباغی در چیدمانی، هوش جمعی در ساختار اجتماعی کلونی مورچگان را مورد توجه قرار داد. در اثر سنا صفایی یک ویدیوی تک کانال بهطور مداوم اصول کار رسانهای را به روشهای مختلف نشان داد. نسیم بیارجمندی با نگاهی فرمگرا به ارتباط انسانی پرداخته و نام اثرش را احترام متقابل گذاشته بود. استفان تیفن گرابر، آونگی مجهز به گچبر تخته سیاه قرار داده است. منحنیهایی که این دستگاه تولید میکند با دادههای تابش الکترومغناطیسی در مکانهای مختلف تهران تهیه شدهاند. چنانکه بالطبع رسید این سالانه یک فستیوال مفصل است.
از طرفی، هزینه قابل توجه هنرهایی که با ابزار دیجیتال انجام میشود ضرورت این سالانه و حمایت بخش خصوصی را بیشتر میکند. به نظر میرسد، برگزارکنندگان تادائکس نیز به این امر واقف باشند. در نوشته نمایشگاه (استیت منت) آمده است: «زمینه عموما غیرتجاری هنر دیجیتال میان مدیومهای هنر معاصر از یک سو و گرانی هزینههای تجهیزات و ابزار از سوی دیگر، امکان تجربهورزی و حضور هنرمندان ایرانی را در این رشته دشوار میکند. بنابراین شاید ظرفیتهای چندانی برای نمایش و ارایه وجود نداشته باشد و پیشینه آكادميك و تجربه محدودی هم که موجود است، نیاز به همراهی و مدیریت دارد. با چنین محدودیتهایی طی ٢ دوره گذشته تلاش شده است با ارايه آثار هنرمندان بینالمللی و نیز تعامل و تبادل دانش و تجربیات با آنان، بستری مهیا شود که امکان تولید و نمایش آثار هنرمندان ایرانی توسعهیافته و غنیتر و پربارتر شود.»
از طرفی دیگر آسیبشناسی هنر دیجیتال ایران نیز با تماشای آثار هنرمندان حاضر در تادائکس ممکنتر میشود. بهطور مثال اتکاء بیش از حد به نرمافزار، سپردن ایدهای نه چندان قابل تأمل به ماشین و عدم توجه به ظرفیتهای مکانیکی دیجیتال آرت، آثار ایرانیها را از هنرمندان خارجی نمایشگاه متمایز میکند. این مسأله شاید، از عدم مولد بودن اقتصاد و کشور ما در تولید ابزار دیجیتال، وارداتی بودن آن و درنهایت بیگانگی با این تکنولوژی نزد ایرانیان نشأت گرفته باشد. شاید هم از عدم اطلاع کافی درباره چیستی دیجیتال آرت و ضعفهای تئوریک ناشی شده باشد. به هر حال، از جایی باید شروع کرد و وارد شد. نگاه ایرانی لاجرم به عناصر تمدن صنعتی، دیجیتال و دنیای پسا دیجیتالی (که در آن فضای مجازی بر همه چیز حکومت میکند) ناخواسته مصرف گراست. هنرمندان ایرانی اما میتوانند به مرور و با تلاش بسیار از این مرحله عبور کنند و چه جامعه آنها را همراهی کند و چه نه، به عمیقتر شدن در مفهوم جهان دیجیتالی بپردازند. تادائکس یک قدم مهم و بلند است. حرکتی که ما را به سوی تجربه، خطا و سرانجام تغییر، راهنمایی میکند.