| مهدی بهلولی | آموزگار |
روزنامه « شهروند» ، ششم آبانماه، گفتوگویی منتشر کرد با عنوان «۴۵۰هزار دانشآموز از تحصیل بازماندهاند». این گفتوگو با علی زرافشان، معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش، و موضوع آن - همچنان که از عنوان آن پیداست - شمار و آمار کودکان بازمانده از تحصیل بود؛ آماری که هماکنون چندین سال است محل چون و چراهاست. اما پیش و بیش از خود آمار دقیق دانشآموزان بازمانده از آموزش، آنچه از درونمایه این گفتوگو هویداست کوشش علی زرافشان، در گذر از اصل ٣٠ قانون اساسی - آموزش رایگان دست کم تا پایان دوره متوسطه - و به نوعی محدود کردن آن است. زرافشان با استناد به قانونی از پیش از انقلاب، که آموزش و پرورش دولتی اجباری را تا پایان دبستان اعلام کرده، تلاش میکند شمار دانشآموزان بازمانده از آموزش دورههای بالاتر – متوسطه نخست (راهنمایی) و متوسطه دوم - را به نوعی بیرون از آمار کودکان بازمانده از آموزش بگذارد. یعنی چون برابر قانونی در پیش از انقلاب، آموزش اجباری تا پایان دبستان است مسئولیت کودکان دورههای بالاتری که از آموزش بازمیمانند به نوعی بر گردن دولت نیست و شاید نتوان گفت که اینها، دانشآموزانی هستند که «باید» در مدرسه باشند و درس بخوانند، چراکه خود این «باید» از بنیاد به زیر پرسش است. دولت دهم هم در واپسین روزهای خود، آمار کودکان بازمانده از آموزش را پیرامون ۱۴۱هزار تن اعلام کرد؛ آماری که تنها کودکان دبستانی را به شمار میآورد.
شگفتانگیز پاسخی است که زرافشان به پرسش از آمار همه دانشآموزان بازمانده از آموزش دبستان تا پایان دوره دوم دبیرستان میدهد: «حالا خوب شد که شما دراینباره سوال کردید و من این موضوع را پیگیری میکنم. باید بررسی کنیم که این تعداد دربیاید.» از سال ۹۰ که مجلس آمار بیش از سهمیلیون کودک بازمانده از آموزش را مطرح کرد، میتوان به جرأت گفت که دراینباره تاکنون، صدها گزارش و یادداشت در رسانهها منتشر شده و
آموزش و پرورش هم چندینبار در برابر آنها موضعگیری کرده است. واپسین آنها سخن چندی پیش علیاصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش بود که گفت آموزش و پرورش، آمار سهمیلیون کودک بازمانده از آموزش را قبول ندارد و آمار خودش را دارد؛ گرچه آمار خود آموزش و پرورش را اعلام نکرد! اما گویا مسئولان، هیچیک از اینها را نشنيده اند و به تازگی و با پرسش خبرنگار روزنامه، در اندیشه درآوردن این آمار افتاده است! فرادستان آموزش و پرورش دولت یازدهم، نباید فراموش کنند که یکی از وعدههای این دولت، شفافسازی گستره دولت و ارایه آمار درست و دقیق به مردم بوده است. بیگمان هنگام آن رسیده که آموزش و پرورش، با یک کار آماری بسیار آسان - سنجش شمار کودکان درحال آموزش با شمار افراد ۶ تا ۱۸ساله - شمار کودکان بازمانده از آموزش را اعلام کند. اما در این گفتوگو، سخن از آمارهای جزییتری هم میشود، برای نمونه اینکه به گفته زرافشان: «سیستانوبلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری. سیستانوبلوچستان حدود ۵٧درصد پوشش تحصیلی برای دانشآموزان دارد. دو استان دیگر هم حدود ٧۵ درصدند. من به مدیران کل این استانها گفتهام که این موضوع را پیگیری کنند و از تهران مامورانی آنجا مستقر شدهاند تا دلایل بازماندگی از تحصیل دانشآموزان را دربیاورند.» ناگفته پیداست که چنین وضع دردناک و اندوهباری، دلیلهای گوناگونی دارد اما یکی هم میتواند این باشد که هنوز اصول روشنی همانند اصل ٣٠ قانون اساسی که آموزش رایگان تا پایان دوره متوسطه را وظیفه دولت میداند، بگردیم قانونی از پیش از انقلاب پیدا کنیم و به نوعی بگوییم آموزشی که دولت موظف به ارایه رایگان آن است باید تا پایان دبستان به حساب آید و نه بیشتر از آن و آمار کودکان بازمانده از آموزش یعنی آمار کودکان بازمانده از دبستان!