شماره ۱۲۷۷ | سه‌شنبه 30 آبان 1396
صفحه را ببند
بن بست

| شهاب نبوی|  روزی که برای اولین‌بار با همسرم دعوایم شد، یک‌سری فحش‌های جدید به دایره لغاتم اضافه شد. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم آن دختر ناناز و ملوس که آبگوشت را هم با چنگال می‌خورد، همچین کلماتی حتی به گوشش هم خورده باشد. دست سنگینی هم داشت لامصب. من همیشه می‌گفتم: «این بخواد تخم‌مرغ هم بشکنه یکی باید کمکش کنه.» اما طوری گذاشت زیر گوشم که یک لحظه می‌خواستم به همه کرده‌ها و نکرده‌هایم از بدو تولد تا آن روز اعتراف کنم. گفتم: «نرگس! این تو، خود تویی؟» گفت: «همیشه بهت هشدار داده بودم که دل منو نشکون.» گفتم: «آخه من همیشه فکر می‌کردم وقتی عصبانی بشی یا دلت بشکنه، ته تهش میری توی اتاق، آروم و بی‌صدا، گوله گوله اشک می‌ریزی.» گفت: «بشین بابا، مثل این‌که فیلم زیاد نگاه می‌کنی؟ الان تازه چون بار اولت بود، ملاحظه‌ات رو کردم. دفعه بعد از لوستر آویزونت می‌کنم.» خلاصه این‌که قبل از ازدواج حتما چندباری طرف را عصبانی هم بکنید و فقط قربان دست و پای بلوری هم نروید....

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  635