مریم شاهپوری| چندی پیش جف نیکولز (کارگردان تحسینشده سینمای مستقل کهسال گذشته با دو فیلم رویداد ویژه نیمهشب و لاوینگ خوش درخشید) در شهر لیتل راک ایالت آرکانزاس، رویداد پریمیئر را برپا کرد که نخستین نمونه در انجمن سینمای آرکانزاس است که خودش بهتازگی بانی شکلگیریاش شده است. نیکولز در این رویداد، شماری از فیلمهای برجسته مانند «پترسن» (جیم جارموش) و «جنگهای ستارهای: فورس بیدار میشود» (جی. جی. آبرامز) را به نمایش گذاشت. مجری برنامه آدام درایور بود . دیوید لوئری اهل آستین، با فیلمهای «اژدهای پیت» و «داستان روحی» و نوا اشتال تهیهکننده هم با فیلم مستقل درحال اکران «پتی کیکدلار» در این رویداد حاضر شدند. در این میان، آن تامپسن، نویسنده و منتقد مطرح ایندیوایر پای حرفهای آدام درایور، دیوید لوئری و جف نیکولز نشست تا ببیند این سه هنرمند چطور استقلال هنری و خلاقه را تعریف میکنند و چگونه میان کارگردانی پروژههای مستقل و گاه هالیوودی تعادل برقرار میکنند.
همکاری با استودیوها
جف نیکولز: من دقیقاً وسط نگارش نخستین نسخه از «ملت بیگانه» برای کمپانی «فاکس» هستم و میکوشم توازنی میان حساسیتها برقرار کنم. وقتی شما در یک پروژه گرانقیمت کار میکنید، باید کارهای خاصی انجام دهید که در فیلمهای کمهزینه نیازی به آنها نیست؛ مثلاً نهایت تلاشم را میکنم که فیلمنامهای همهپسند اما با معنی و عمیق بنویسم. به همین خاطر میکوشم از کارم لذت ببرم چون به نظرم این احساس در کار بازتاب پیدا میکند. من از نوشتن «رویداد ویژهی نیمهشب» لذت نبردم و وقتی تب داشتم فیلمنامهاش را نوشتم ولی کاملاً شخصی بود. از نوشتن و ساختن «ماد» خیلی لذت بردم که نتیجهاش در اثر دیده میشود. درحال حاضر هم سعی میکنم این روحیه را حفظ کنم؛ اما کار سختی است در این سنوسال که همه اهل نفاق شدهاند و زود برزخی میشوند!
آدام درایور: بهعنوان بازیگر خیلی به این موضوع فکر نمیکنم که با یک فیلم استودیویی طرف هستم یا مستقل. تلاشم این است که تابع کارگردان و خواستههایش باشم. تا امروز خیلی خوششانس بودهام که با کارگردانان خوب زیادی همکاری کردهام. یک بار که برای پول در فیلمی بازی کردم که احساس خیلی بدی به من دست داد. البته پولش کمک کرد که بدهی دانشگاه را پرداخت کنم و… اما حالا که یاد آن تجربه میافتم، هرگز نمیخواهم دوباره تکرار شود. از این رو وقتی قرار شد در «جنگهای ستارهای» بازی کنم که نمونه یک فیلمهالیوودی بزرگ است، به خاطر نقش خوب و حضور جی.جی. آبرامز در مقام کارگردان بود. «رویداد ویژهی نیمهشب» را هم به خاطر کمپانی وارنر انتخاب نکردم و دلیلم حضور جف نیکولز بود. به نظرم فیلمهای استودیویی هم اگر خوب باشند، مشکلی ندارند؛ اما وقتی بنجل از کار درمیآیند، احساس سادهلوحی میکنم و عصبانی میشوم. پس وقتی پای مارتین اسکورسیزی، نوا بامباک، استیون سودربرگ، تری گیلیام و… در میان است، من وارد کار میشوم. دیوید لوئری: من روی نخستین نسخه از فیلمنامهی «پیتر پن» کار میکنم و تدوین «پیرمرد و جانی مسلح» را هم انجام میدهم؛ فیلمی که کمپانی «فاکس سرچلایت» در مراحل مقدماتی حقوقش را خرید. هرگز تذکری درباره فیلمنامه به من داده نشد. درواقع یک داستان جنایی حقیقی است که همه از آن باخبرند و غافلگیریای در میان نخواهد بود. آدمهای استودیوی مالک فیلم فقط دو بار در جریان تولید سر صحنه حاضر شدند تا رابرت ردفورد را ببینند. البته پروژه «پیتر پن» بزرگتر است و کار بسیار بیشتری خواهد برد. درواقع این فیلم یکی از جواهرات پادشاهی امپراتوری انیمیشن دیزنی است؛ البته فیلمی است که خودم واقعاً میخواهم آن را بسازم.
همکاری با استیون سودربرگ
آدام درایور: تولید «لوگن خوششانس» کاملاً خودمانی و دورهمی بود. درواقع هیچ چیز، زیادی سر صحنه وجود نداشت. سودربرگ تقریباً هر روز تا وقت ناهار کار را تمام میکرد! او همه چیز را زیر نظر داشت و از بودجه به هوشمندانهترین شکل ممکن استفاده میشد. هیچ وقتِ اضافهای برای نشستن و از دست رفتن انرژی وجود نداشت. سودربرگ دوربین را برمیداشت و کار شروع میشد. او بهسرعت دوربین را در هر مکانی که میخواست قرار میداد و کار را هرچه تمامتر پیش میبرد. او با همه خیلی راحت بود و هیچ رمز و رازی نداشت. حتی از گروه دعوت کرد که بیایند و نسخه ابتدایی تدوینشده را تماشا کنند. دو هفته بعد از پایان فیلمبرداری، سی دقیقه از فیلم را تدوین کرده بود. در کل شیوه کارش متفاوت و بسیار اقتصادی است.
دیوید لوئری: من تا حدی در آرزوی شیوه کار سودربرگ بهسر میبرم. البته هرگز سعی نکردهام فیلمهای خودم را فیلمبرداری کنم چون در زمره تواناییهایم نیست. اما تدوین را دوست دارم و از آن لذت میبرم. در فیلم مستقل و کوچکی مثل «داستان روحی» برایم راحتتر است که همه کارها را خودم پیش ببرم. آموختهام که چگونه یک فیلم مستقل را بهتنهایی بسازم اما همیشه از یک مسیر حرکت نمیکنم و راهها و شیوههای متفاوتی را برمیگزینم. نمیخواهم خودم را تکرار کنم.
حفاظت از بیان هنری
جف نیکولز: از زمانی که در سال ۲۰۰۴ فیلمسازی مستقل را آغاز کردم، همه به دنبال معنی فیلمسازی مستقل هستند. جامعترین معنیاش هم این است که شما بیان هنری و خلاقهتان را در اثر حفظ کنید؛ که البته این خودش مستلزم سوال دیگری است: کی و چطور شما به بیان هنری خودتان خواهید رسید؟ بعضی فیلمسازان یک فیلم میسازند و بعدش روی صندلی کارگردانی یک فیلم استودیویی مینشینند. پرسش این است که در این شرایط آنها چطور از بیان هنریشان حفاظت میکنند، درحالیکه هنوز کامل نشده و درحال شکلگیری و پرداخت است؟ داشتن نقطه نظر و دیدگاه مشخص برای یک کارگردان، موضوعی انکارناپذیر است؛ و دیدگاه چیزی است که نمیتواند تحتتأثیر بودجه کم و زیاد قرار گیرد و از بین برود. به فیلمسازان بزرگ این دوره و زمانه مانند کریستوفر نولان نگاه کنید تا ببینید که از همان ابتدای کارشان و نخستین آثارشان دیدگاه هنری و خلاقه خاص خودشان را داشتهاند.
داشتن دیدگاه برای یک کارگردان، موضوعی انکارناپذیر است؛ و دیدگاه چیزی است که تحتتأثیر بودجه کم و زیاد قرار نمیگیرد. فیلمسازان بزرگی مانند کریستوفر نولان از همان ابتدای کارشان دیدگاه هنری و خلاقه خاص خودشان را داشتهاند.
دستیابی به تماشاگران
جف نیکولز: من شبها مینشینم و در اندیشه رسیدن به جلب رضایت تماشاگران به سقف خیره میشوم. شما بهراحتی میتوانید به تماشای فیلم خودتان بنشینید اما چطور میتوانید با انبوه تماشاگران ارتباط برقرار کنید و آنها را کنجکاو تماشای فیلمتان کنید؟
دیوید لوئری: شما در هر فیلمی چه هالیوودی و چه مستقل باید با دیگران همکاری کنید. بههرحال در همکاری با استودیوها باید حواستان به حفظ آزادی هنریتان باشد. در این گونه فیلمها دایم در معرض این خطر قرار دارید که از دیدگاه و خواستههای شخصیتان فاصله بگیرید. درواقع توأمان باید پاسخگوی نیازهای خودتان و استودیو باشید.
جف نیکولز: من به روح زمانه باور دارم. ریچارد لینکلیتر دستکم دو بار در طول فعالیتهایش آن را احساس کرده است. فیلم شما از فرهنگ تغذیه میکند و تحقق تمامعیار این موضوع، برای من موفقیت نهایی به شمار میرود. ما میخواهیم فیلمهایمان دهسال دیگر فراموش نشده باشند. کوئنتین تارانتینو میخواهد میراثی از خود به جا بگذارد و یکی از بزرگان باشد. اما هدف اصلی من این است که با فیلمم با تماشاگران ارتباط برقرار کنم. واقعاً دوست دارم فیلم هوشمندانه و تاثیرگذاری بسازم که محبوب عموم تماشاگران باشد.
فیلمنامههای خودتان را بنویسید
جف نیکولز: نویسندگی واقعا لازمه کار است. نمیخواهم از منتقدان خرده بگیرم اما فراموشکردن اینکه ساختن یک فیلم لعنتی چقدر دشوار است، کار راحتی است. اما این همان عاملی است که کارگردانانی را که چند فیلم خوب میسازند، واقعا ویژه و منحصربهفرد میکند. پول کمک میکند اما درمان هر دردی نیست. گاهیوقتها شما خیلیچیزها را درست انجام میدهید ولی نمیتوانید با دیگران یا اکثریت ارتباط برقرار کنید.
منبع: ایندیوایر