حسین شیرازی| عصر حاضر بیش از پیش نیازمند توجه به بهرهگیری از ظرفیتهای مشارکت در سیاستگذاری در حوزههای مختلف است. دولت متصدی و همهکاره، ناکارآمدی خود را به اثبات رسانیده و حذف نهادهای حاکمیتی نیز سربلند از آزمایش تجربه بیرون نیامده است. راه بینابین را باید در وانهادن نقش تنظیمگری به دولت و نهادهای حاکمیتی دانست. چنین ترتیباتی به وضوح حرفهایتر و دشوارتر از تصدیگری است؛ اما در عوض منجر به اثربخشی، کارآمدی و پایداری سیاستها میشود و البته این امر در فرآیندی از توانمندسازی تدریجی بخشهای غیردولتی در به عهده گرفتن نقشهای گوناگون و توانمندسازی نهادهای حاکمیتی در کنارکشیدن به موقع خود اتفاق میافتد. در تنظیمگری، دولت عرصه را به بازیگران دیگر واگذار میکند تا طبق قواعد بازی، امور مربوطه را به پیش ببرند. یکی از این بازیگران، مردم هستند. لزوم مشارکت مردمی در سیاستگذاری، حرفی بدیع نیست؛ اما آنچه بدان نیازمندیم، چگونگی تحقق این آرمان است.
تا اواسط دهه شصت میلادی، توسعه، فرآیندی اقتصادی به حساب میآمد و شاخصهای اقتصادی را برای معرفی میزان توسعه به کار میگرفتند. اما پس از آن این روند به نفع عوامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کمرنگتر شد. تعریف و مفهوم توسعه مورد بازبینی قرار گرفت و کمکم این گرایش بهوجود آمد که توسعه باید از مردم، نگرشها، باورها و اندیشه آنها آغاز شود و در مسیر تعیین سرنوشت مردم توسط خود آنها حرکت کند. در این معنا، مشارکت بهعنوان پیش شرط توسعه، فرآیندی است که برای خودآموزی اجتماعی و مدنی، حق بشر شناخته میشود. بهرهگیری از مشارکت مردمی در سیاستگذاری به معنای خط بطلان کشیدن بر روابط عمودی و سلسله مراتبی قدرت و ایجاد بستری مناسب به منظور برقراری روابط افقی میان حکومت و مردم است. در این ارتباط، «همیاری عمومی» (Public Engagement) بهعنوان ابزاری خاص در دست سیاستگذاران قرار میگیرد تا با استفاده از آن بتوانند کیفیت و موفقیت سیاستهای لازم را بیش از پیش ضمانت کنند.
توجه به اهمیت مشارکت مردم، نهتنها در بخش اداره امور عمومی توسط دولت بلکه درسازمانهای مردمنهاد و حتی در بخش خصوصی رفته رفته به یکی از رویکردهای اصلی پیشرفت کسب و کار تبدیل شده است. در این راستا آنچه امروزه بهعنوان جمعسپاری (Crowdsourcing) از آن یاد میشود را میتوان جلوهای از همیاری عمومی دانست که چه در حوزه سیاستگذاری و چه بهعنوان یک استراتژی کسب و کار به سرعت درحال گسترش است. در این زمینه میتوان نمونههایی از تلاش دولتها و سمنها را برای بهرهگیری از مشارکت مردم در فرآیندهای سیاستگذاری مشاهده کرد. بهعنوان مثال وبسایت رسمی وابسته کاخسفید با هدف ارایه اطلاعات درباره آییننامهها و جمعآوری نظرات مردمی درخصوص آنها، از شیوه جمعسپاری بهره میجوید. شعار محوری این وبسایت عبارت است از: «نظرات عمومی تفاوت ایجاد میکنند.» در مرامنامه این وبسایت توضیح داده شده است که اصول دموکراتیک، قانونی و مدیریتی توجیهکننده شعار مذکور هستند. این اصول به تفصیل شرح داده شدهاند. (regulations.gov) بهعلاوه وبسایت دیگر وابسته به کاخسفید تلاشهایی را جهت بهرهگیری از ظرفیت مردم با ابزار «دانش شهروندی» (Citizen Science) در حوزههای مختلف کرده و سایرین را در استفاده از این ابزار ترغیب کرده است. (citizenscience.gov) وبسایت theyworkforyou.com در انگلیس و publicagenda.org در آمریکا را میتوان نمونههایی از تلاش سازمانهای مردمنهاد برای وارد کردن مردم در فرآیند سیاستگذاری عمومی به حساب آورد که خدمات آنان مکمل کارکرد دولت است. همانطور که مشاهده میشود امروزه جمعسپاری با مفهوم دولت الکترونیک درهم تنیده شده است؛ چرا که عمدهترین شبکه دسترسی به عموم مردم را میتوان در فضای مجازی جستوجو کرد.
مفهوم همیاری عمومی
همیاری عمومی بهعنوان یک مدل در سیاستگذاری در سال 1998 توسط انجمن برنامهریزی آمریکا مطرح شد. همیاری عمومی دربرگیرنده گفتوگو، اندرکنش و مشارکت میان متخصصین و غیرمتخصصین است. جهت توضیح بیشتر، همیاری عمومی اقدامی از سوی متخصصین یک حوزه در راستای گوش سپردن به افزایش درک از کنش متقابل با غیرمتخصصین در آن حوزه است. به بیان دیگر، همیاری عمومی، به عمل مشمول کردن عموم مردم در دستورکار سیاستی، تصمیمگیری و فعالیتهای صورتبندی سیاستها از سوی نهادها و سازمانهای مسئول در حوزه توسعه سیاستی تعریف میشود. بنابراین میتوان همیاری عمومی را یک دیالوگ و گفتوگوی دوجانبه دانست که طی آن اطلاعات، نگرشها و افکار به اشتراک گذاشته شده و جریان مییابند. همیاری عمومی تنها یک ارتباط مقطعی در برشی از زمان و مکان میان سیاستگذاران و مردم نیست؛ بلکه فراتر از آن دیالوگی است که در طول زمان اتفاق میافتد.
منافع کلی بهرهگیری
از رهیافت همیاری عمومی
افزایش اعتماد به دولت و نهادهای حاکمیتی: شهروندان معمولا دولتهای دموکراتیک را براساس دو معیار اصلی میسنجند: عملکرد سیاستی و عملکرد دموکراتیک. منظور از عملکرد سیاستی توانایی آنها در کسب دستاوردهای ملموس و مثبت برای جامعه و منظور از عملکرد دموکراتیک، میزان قرابت فرآیندهای تصمیمگیری با اصول دموکراتیک است. به عبارت دیگر درخصوص مفهوم نخست عمدتا بر نتایج تمرکز میشود و درخصوص مفهوم دوم بر فرآیندها. موفقیت در معیار نخست موجد اعتبار و موفقیت و در معیار دوم موجب مشروعیت است.
نتایج بهتر با هزینه کمتر: استفاده از رویکرد همیاری عمومی منجر به افزایش کیفیت نتایج سیاستی و اطمینان از استفاده بهینهتر از منابع عمومی میشود؛ چرا که اقدامات سیاستی براساس شناخت بهتر نیازهای درحال تغییر شهروندان صورت میگیرد. بهعلاوه، ماهیت خدمات عمومی درحال دگرگون شدن است؛ چرا که بخش رو به رشدی از آن شامل خدمات دانشبنیان و ناملموسی میشود که سطح بالاتری از کنش متقابل و مشارکت مصرفکنندههای نهایی خدمات را بهعنوان همراهان فعال سیاستها - به جای ذینفعان منفعل - طلب میکند. به عبارت دیگر باید گفت همیاری عمومی منجر به افزایش اثربخشی و کارایی خواهد شد؛ چرا که بودجه عمومی صرف آن سیاستی خواهد شد که نیازهای واقعی مردم را – که توسط خود آنها عنوان شده – مرتفع میکند و هم این امر در فرآیند خود به صورت کارآمد انجام خواهد شد.
انطباق بیشتر: در نظر گرفتن مردم بهعنوان بخشی از فرآیند مشورت، آنها را با مخاطرات اصلاح سیاستها آشنا ساخته و این اطمینان را ایجاد میکند که سیاستهای اتخاذ شده دارای مشروعیت هستند؛ حتی اگر بخشی از مردم موافق آن نباشند. این فرآیند شفاف به افزایش انطباق با سیاستهای متخذه منجر میشود.
اطمینان از دسترسی عادلانه به فرآیند تصمیمگیری و خدمات عمومی: همیاری عمومی منجر به کاهش شکافهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در جامعه میشود.
راهکارهای نوآورانه: از همیاری عمومی بهعنوان پیشران نوآوری و خلق ارزش در بخش خصوصی و عمومی یاد میشود. این آگاهی فزاینده وجود دارد که دولت به تنهایی نمیتواند از پس مشکلات پیچیده برآید و شهروندان باید در رسیدن به اهداف سیاستهای عمومی (مانند سلامت عمومی و محیطزیست) نقش مهمی بازی کنند. شهروندان ابتکاراتی برای حل مسائل عمومی به خرج میدهند. ابتکارات شهروندی شاید از سوی آنها و برای خودشان محفوظ بماند؛ اما ممکن است از دولت بخواهند که ملحق شده، چهارچوبهای قانونی و تنظیمکننده لازم را برای موفقیت چنین پروژههایی فراهم سازد.
تسهیلگری مشارکت مردمی، میتواند فرآیند سیاستگذاری عمومی را ارتقا بخشد. استفاده از چنین ابزاری دولت را قادر میسازد تا به اتخاذ تصمیماتی مبادرت ورزد که خواستهها و نیازهای واقعی مخاطبان هدف را نشانه گرفته است. همیاری عمومی اگر به صورت کارآمدی به کار گرفته شد این اطمینان را بهوجود میآورد که مردم به شیوه مناسب و در زمان صحیح درگیر فرآیند سیاستگذاری شدهاند. اما در بسیاری از موارد فرصت مشارکت عمومی که از سوی دولت به مردم داده میشود برای پوشش گذاشتن بر سیاستهای بد است. همیاری عمومی در سیاستگذاریهای ملی اغلب به صورت منفعلانه و توسط دولت در نتیجه پیش آمدن نارضایتی یا شکست سیاستهای ملی به کار گرفته میشود. مشارکت در این موقعیت معمولا خیلی دیر به چرخه سیاستگذاری وارد میشود و عمدتا بهعنوان ابزاری برای اعتمادسازی مجدد در یک فرآیند تصمیمگیری خالی از اعتبار مورد استفاده قرار میگیرد. در مواردی، همیاری عمومی به این ذهنیت که یک عمل واکنشی و پسینی در مرحلهای از تصمیمگیری است که اثرات آن تعمداً کم و قابل اغماض است، شدیدا فرو کاسته میشود. به عبارتی میتوان گفت همیاری عمومی در مواردی بهعنوان رویکردی تشریفاتی و به جهت مشروعیت بخشیدن به تصمیمات و یا سرپوش گذاشتن بر تصمیمات نادرست مورد استفاده قرار میگیرد. این در حالی است که درخصوص بسیاری از موضوعات، استراتژیهای همیاری عمومی باید بهعنوان اقداماتی به هم پیوسته از ابتداییترین مراحل اقدام در شهر مورد استفاده قرار گیرد. همانطور که همیاری عمومی میتواند وسیلهای برای ایجاد اطمینان در مردم درخصوص حضور، نقش و تأثیر آنها در فعالیت دولت باشد، استفاده نادرست منجر به تقابل میان دولت و مردم میشود؛ چرا که اگر مردم احساس کنند این امر فرآیندی تشریفاتی، تبلیغاتی و چاپلوسانه است، بیاعتمادی و بدبینی بر نگاه آنان غالب میشود. بدیهی است که چنین امری نتیجهای جز تنزل سرمایه اجتماعی در پی نخواهد داشت. بنابراین لازم است توجه شود که همیاری عمومی نباید در شرایط ذیل به کار گرفته شود:
زمانی که تصمیمی گرفته شده و امکان تغییر آن وجود ندارد (مگر اینکه تنها قصد اطلاعرسانی وجود داشته باشد)
استفاده از همیاری عمومی بهعنوان یک تشریفات بروکراتیک به دلیل اجباری بودن آن؛ درحالیکه هیچ تمایلی به استفاده از نتایج آن وجود ندارد.
برای طولانی کردن فرآیند تصمیمگیری در شرایطی که تصمیمگیری سریع دشوار است؛ و البته عزمی برای استفاده از نتایج همیاری عمومی وجود ندارد.
سطوح مشارکت مردم
در رهیافت همیاری عمومی
میزان و عمق مشارکت مردم در فرآیند سیاستگذاری را میتوان در سطوح مختلف از یکدیگر تمیز داد:
سطح اول – اطلاعرسانی: در این سطح از همیاری عمومی، ارایه اطلاعات عینی به مردم و گروههای ذیربط درخصوص برنامه یا فرآیند سیاستی صورت میگیرد. ارایه این اطلاعات کمک میکند تا مردم در جریان مسائل و مشکلات، فرصتها و گزارههای موجود قرار گرفته و درک خود را نسبت به موضوع ارتقا دهند. بنابراین هدف از انتشار اطلاعات افزایش آگاهی عمومی درخصوص مسائلی است که بر زندگی مردم اثرگذار هستند. در این مرحله جریان گردش اطلاعات یک سویه و از طرف تصمیمگیران به سمت مردم است.
این سطح از همیاری عمومی در موقعیتهای ذیل استفاده میشود:
تصمیمگیری پیشتر صورت گرفته است و فرصتی برای تاثیرگذاری از سوی مردم بر تصمیم نهایی وجود ندارد.
لازم است تا مردم نسبت به نتایج فرآیند آگاه شوند.
به دلیل پیشامد شرایط اضطراری، نیاز به تصمیمگیری واقدام سریع وجود دارد.
اریه اطلاعات برای کاهش نگرانیها لازم است.
ارایه اطلاعات به منظور آمادهسازی برای مشارکت لازم است.
موضوع نسبتا ساده است.
سطح دوم – جمعآوری اطلاعات: این سطح به دریافت بازخورد از برنامهها، سیاستها، قانونگذاریها و مقررات پیشنهادی ارتباط مییابد. به عبارت دیگر در این سطح، مردم نسبت به برنامهها و گزینههای سیاستی اظهارنظر میکنند. جریان گردش اطلاعات یک سویه و از سمت مردم به تصمیمگیران است.
این سطح در شرایطی استفاده میشود که:
هدف از همیاری عمومی ابتدائا گوش سپردن به مردم است.
فرآیند تصمیمگیری همچنان درحال انجام است.
تعهدی به عمل براساس نظرات مردم وجود ندارد. (از ایجاد چنین انتظاری در عموم جلوگیری میشود)
سطح سوم - مشورت: در این سطح، اطلاعات مورد نیاز درخصوص دیدگاهها، نیازها و ترجیحات مخاطبان هدف جمعآوری میشود. این سطح با فراهم آوردن درکی نسبت به مسائلی که مردم در رابطه با آن دغدغهمند هستند به فرآیند سیاستگذاری کمک میکند. همچنین در این سطح، به تبادل اطلاعات با مردم و ذینفعان به منظور روشن ساختن برداشتها نسبت به موضوع، درک کردن و تأثیرگذاری بر موضوعات، ملاحظات، جایگزینها و راهحلها مبادرت میشود. به عبارت دیگر، یک تبادل اطلاعاتی عمیق میان تصمیمگیران و مردم ایجاد میشود که طی آن سیاستگذاران به این اطمینان میرسند که به درستی از درک مردم نسبت به موضوع و ملاحظات آنان در این خصوص، مطلع شدهاند.
این سطح در موقعیتی استفاده میشود که:
فرصت برای تأثیرگذاری بر تصمیمات نهایی وجود دارد.
تصمیمگیران میخواهند با ذینفعان مذاکره داشته باشند.
درون دادها ممکن است بر جهتگیریهای سیاست اثرگذار باشند.
سطح چهارم - همکاری: در این سطح مشارکتکنندگان در تحلیل موضوع و توسعه گزینههای سیاستی به ایفای نقش میپردازند. در این سطح تبادل اطلاعات به صورت دو سویه و چند سویه خواهد بود. مردم و گروههای ذینفع درخصوص اینکه چرا مسأله برای آنها اهمیت دارد، پیشنهادهای سیاستی از نظر آنها چیست و توصیهها درخصوص آنچه از نظر آنان باید انجام شود چیست، اظهارنظر میکنند. درواقع در این سطح میان دیدگاهها، انتظارات و گزارههای سیاستی تبادل و تعامل ایجاد میشود.
این سطح در شرایطی مورد توجه قرار میگیرد که:
تعامل میان سیاستگذاران و مردم و میان مردم و گروههای ذینفع با یکدیگر مورد توجه است.
منافع مردم و گروههای ذینفع در موضوع مورد نظر به قدری است که آنها را ترغیب به مشارکت فعال کند.
سطح پنجم - توانمندسازی: در این سطح، امکان مداخله مستقیم مردم در تصمیمگیری فراهم میآید. مردم و گروههای ذینفع میتوانند در انتخاب گزینه نهایی مشارکت داشته باشند. درحد بالای این سطح، انتخاب تصمیم نهایی به مردم واگذار و سیاستگذاران خود را مقید به اجرای تصمیمی میدانند که بدین طریق اتخاذ شده است. در این صورت سیاستگذاران شرایط فنی و حمایت مالی لازم را فراهم میآورند تا مردم بتوانند بهصورت مستقل تصمیم بگیرند. در چنین حالتی، مردم فرآیند تصمیمگیری را از خود دانسته و نسبت به نتایج آن احساس مسئولیت میکنند.
این سطح در شرایطی استفاده میشود که:
هدف، ایجاد یک فعالیت مشترک برای رسیدن به تصمیمگیری مشترک است.
توانمندسازی شهروندان به منظور مشارکت در مدیریت فرآیند مدنظر است.
ظرفیت لازم برای مشارکت شهروندان در تصمیمگیری و افزایش شدت تأثیرگذاری آنان وجود دارد.
شهروندان چالشهای مشارکت در تصمیمگیری در این سطح را میپذیرند.
سطوح مختلف همیاری عمومی باید توسط سیاستگذاران به درستی و با توجه به شرایط و مقتضیات مورد استفاده قرار گیرد تا نتایج مطلوب را به بار آورد. اثربخشی و کارآمدی در استفاده از رهیافت همیاری عمومی در این خصوص اهمیت فراوان دارد.
مراحل فرآیند همیاری عمومی
همیاری عمومی را میتوان به مثابه فرآیند چند مرحلهای نگریست. این مراحل شامل برنامهریزی، اطلاعرسانی، آموزش، گوش دادن، به انجام رساندن و ارزیابی میشود.
1. برنامهریزی: در این مرحله برنامه همیاری عمومی متناسب با نوع موضوع و مقیاس آن تنظیم میشود. در این خصوص لازم است سطح مورد نظر از همیاری عمومی انتخاب و همچنین گروه مخاطب هدف مشخص شود. به عبارت دیگر تعیین شود که مخاطب همیاری عمومی کیست و چه کسانی قرار است در این موضوع مشارکت یابند. همچنین در نظر گرفتن سایر ذینفعان نیز اجتنابناپذیر است. بهعلاوه، یک برنامه زمانبندی اولیه نیز در این مرحله تنظیم میشود.
2. اطلاعرسانی: در گام دوم مخاطب هدف باید از وجود برنامه همیاری عمومی آگاهی یابد. در این خصوص لازم است تا گروه مخاطب از اهداف و ضرورت برنامه آگاهی یافته و چارچوب زمانبندی را مورد ملاحظه قرار دهد.
3. آموزش: در این مرحله مخاطب هدف باید درخصوص چگونگی مشارکت در برنامه کاملا توجیه شود. به همین دلیل ممکن است این مرحله با مرحله چهارم تلفیق شود. عموم مخاطبین باید نسبت به فرآیند تصمیمگیری، نقش آنها در این فرآیند و متغیرها و جایگزینهای موجود آگاهی یافته تا بتوانند با درک درست از موضوع و برنامه، آماده مشارکت در فرآیند همیاری عمومی شوند.
4. گوش دادن: مرحله چهارم درواقع گردآوری درون دادها و نشان دادن این امر است که سیاستگذاران نسبت به عموم مردم گوش فرا میدهند. در این مرحله درواقع دیالوگ میان تصمیمگیران و مردم به شیوههای گوناگون برقرار میشود. انتخاب ابزارهای برقراری ارتباط و مشارکتگیری بستگی به متغیرهای موضوعی و فرهنگی جامعه دارد. نحوه ثبت و تحلیل اطلاعات نیز در این مرحله اهمیت مییابد. مخاطبین باید به این اطمینان برسند که نظرات آنها شنیده شده و موثر واقع میشود.
5. به انجام رساندن: نتایج مرحله قبل جمعبندی شده و در این مرحله تصمیم نهایی توسط سیاستگذاران اعلام میشود. منطق این تصمیمگیری باید به اطلاع عموم برسد. اینکه چطور این جمعبندی حاصل شده و بر چه اساسی از میان گزینههای جایگزین، گزینه مورد نظر انتخاب شده و بهرغم وجود نظرات مخالف احتمالی، چگونه جمعبندی حاضر بهدست آمده است باید از سوی تصمیمگیران شفاف شود.
6. ارزیابی: در حین اجرای فرآیند همیاری عمومی، ارزیابیهای منظم به منظور اطمینان از تحقق اهداف و انتظارات همیاری عمومی صورت گرفته و تعدیلهای لازم روا داشته میشود. بهعلاوه ارزیابی پس از اجرا نیز به منظور بهبود عملکرد در تجارب بعدی موثر واقع میشود.
ابزارهای همیاری عمومی
منظور از ابزارهای همیاری عمومی، شیوههایی است که سیاستگذاران میتوانند از مسیر آنها با عموم مردم ارتباط گرفته و آنها را در فرآیند تصمیمگیری مشارکت دهند. بیتردید، ارتباط چهره به چهره میتواند بهعنوان قدرتمندترین شیوه شناخت فضای فکری مخاطبین مطرح شود. اگرچه از جلسات حضوری باید نهایت بهرهمندی را حاصل کرد، اما چنین ابزارهایی همواره نمیتواند در جوامع پرجمعیت امروزی مورد استفاده قرار گیرد. در عوض باید به نقش رسانهها و اینترنت در پیش رو گذاشتن ابزارهای تعاملی نوین توجه کرد. بهعلاوه ابزارها باید در تناسب تام با فرهنگ جامعه مخاطب هدف انتخاب شود. از این رو این امکان وجود دارد که شیوهای از تعامل که در جامعه میتواند مثمر ثمر واقع شود، در جامعه دیگر کارکرد مثبت خود را از دست بدهد. بهعنوان مثال اگرچه ممکن است میهمانی قهوه به معنای دعوت از عدهای اندک از مخاطبین هدف یا ذینفعان به دورهمیهای خصوصی به صرف نوشیدنیهای ملایم یکی از ابزارهای همیاری عمومی در کشورهای دیگر به حساب آید، اما چنین ابزاری در فرهنگ ایرانی نمیتواند از کاربرد مثبتی برخوردار باشد.
نکته دیگر به هماهنگی ابزارها با سطوح مختلف همیاری عمومی باز میگردد. به هنگام استفاده از رویکرد همیاری عمومی، باید درخصوص سطح مورد نظر در مشارکت دادن گروه مخاطب هدف تصمیمگیری شود. هر سطح از مشارکت، ابزارهای خاص خود میطلبد. بهعنوان مثال سطح نخست از همیاری عمومی که تنها در پی اطلاعرسانی و آگاهی بخشی است از ابزارهای متفاوتی با سطوح عمیقتر که مشارکت در تصمیمگیری را مدنظر قرار میدهند، استفاده میکند. درعینحال در بسیاری از موارد ابزارهای اطلاعرسانی در تمامی سطوح همیاری کاربرد دارند. لازم به ذکر است که محدودیتهای زمانی ممکن است بر نوع تکنیکهایی که مورد استفاده قرار میگیرند اثر بگذارد. چرا که ممکن است در شرایطی بنابر اجبار شرایط از تکنیکهایی استفاده شود که به اندازه سایرین اثر بخش نبوده اما از سرعت بیشتری برخوردارند.
در پایان باید گفت اگرچه همواره مشارکت عمومی یکی از دغدغههای مدیران و تصمیمگیران لااقل در مقام لفاظی بوده ، اما هنر رهیافت همیاری عمومی، از عرش به فرش آوردن مفهوم مشارکت است. مشارکتی موثر و کارآمد و به دور از نگاههای تشریفاتی و پیوستی به نقش مردم در تصمیمات.