گروه گزارش| زلزله زندگیها را لرزاند و بازی بچهها را به هم زد. مدرسهها تعطیل شده و کسی نمیداند چند کودک زیر آوار جان داده و چند کودک بیسرپرست شدهاند. تا امروز دو کودک سرپل ذهابی از اعضای کانون پرورش فکری کودکان جان دادهاند، یک مربی در سر پل ذهاب درگذشته و مربی دیگری داغدار خواهرش است.
فعالان حقوق کودک راهی مناطق زلزلهزده هستند و کودکان ناگهان خود را میانه واویلایی گرفتار میبینند و نمیدانند چرا؟ سیامک زند رضوی، جامعهشناسی که تجربه فعالیت در زلزله بم را دارد، میگوید: «تجربه زلزله بم نشان داد که پیش از تبدیلشدن حادثه به فاجعه باید کودکان شناسایی شده باشند و فهرستی از آنان باشد. همچنین باید کسانی از اهل محل حتی والدینی که کسی را از دست دادهاند در ستادهای محلی به کار گرفته شوند. باید کودکان را در کانکسهایی با فاصله از محل زندگی جمع کرد و به زندگی برگرداند. حضور والدین مصیبتدیده به خود آنها هم کمک میکنند که کمی از فضای غمبار زلزله فاصله بگیرند.»
نخستین نیازهای کودکان در این شرایط تغذیه سالم و فضای شاد است.
اهمیت همکاری با سازمانهای محلی
انجمنهای زیادی از تهران و دیگر شهرها به کرمانشاه رسیده یا در راهند. در زلزله بم هم موسسات دولتی و انجمنهای غیردولتی حوزه کودکان حضور فعال داشتند. از آن تجربه سخت و جانکاه چه چیز میتواند راهگشای امروز باشد. «موسسه پژوهشی کودکان دنیا و انجمنهای دوستدار کودک از شهرهای مختلف آمدند. در گام اول یک پایگاه را بهعنوان پایگاه محلی معرفی کردند. در بم انجمن محلی وجود نداشت؛ پس انجمن دوستدار کودک کرمان بهعنوان ستاد انتخاب شد و انجمنها از طریق این ستاد به کمکرسانی پرداختند.»
بهگفته زند رضوی، حضور «انجیاو»ی محلی برای برقراری ارتباط با جامعه محلی آسیبدیده اهمیت دارد. «این ستاد محلی میتواند در ارتباط با ستادهای معین و هلالاحمر و مقامات محلی کمکها را با کیفیت بالاتری دریافت کند. اینها سرمایههای محلی موجود هستند.» ستاد در مرحله اول مربیان مهدکودکها را گرد هم آورد و ستاد اجرایی را در منطقهای که بیشترین آسیب را دیده بود، مستقر کرد. بهنظر میرسد این ستاد اکنون باید در سرپل ذهاب تشکیل شود. کمکهای بهزیستی هم در این میانه میتواند نجاتبخش باشد.»
ستادها در محلهها توزیع میشوند تا میان آوارها فضاهای شادی را برای کودکان بسازند. فضای شاد و تغذیه سالم نیازهای اولیه کودکان است. صرفنظر از اینکه کودکان و بستگان آنان در فضای غمانگیز و گاه ترسناکی هستند باید فضای کودکان به محیط آموزشی شاد تبدیل شود.
خانوادههایی که در اندوه از دست رفتن عزیزانشان هستند هم به ستادها دعوت شوند و در همه این فعالیتها اولویت کودکان باشد. میتوان به همین والدین آموزشهای اولیه مربیگری داد.
در زلزله بم 300 مربی از میان زنان و مردان تربیت شد
پیشنهاد رضوی براساس تجربه بم این است که ستادها در مناطقی که بیشترین آسیب را دیده است، مستقر شوند و با یک کمپ مرکزی مرتبط باشند و تیمهای سهنفره مربی با وسایل بازی به گروههای کودکان کمک کنند که ساعات شادی داشته باشند.
بسیاری از گروههایی که در روزهای جاری با هدف کمک به کودکان وسایل مورد نیاز را به منطقه میبرند در میان اقلامشان اسباببازی را هم در نظر داشتهاند. رضوی میگوید بهتر است اسباببازیهای جمعی و وسایل نقاشی برای بچهها ببرند تا کودکان از این طریق خود را بیان کنند.
کودکان زلزلهزده در روزهای پیش رو، در مکانهای اسکان اضطراری شب را به روز میرسانند تا زمانی که امکان اسکان ثابت فراهم شود. در آن زمان هم وجود محیط خاص کودکان ضروری خواهد بود. انجمنها تا آن زمان در منطقه حضور خواهند داشت و نیروهای تازهنفس در دورههای مختلف وظیفه کمکرسانی را ادامه میدهند. در همین فضا کودکان باید آواز بخوانند و بازی کنند.
در میان فعالیتهای فرهنگی حوزه کودکان قصهگویی است که خیال کودکان را از فضای مصیبتزده به دنیای دیگری میبرد که زمین زیر پا هنوز قرص و همه چیز سر جایش است.
تجربه بم هم کم تجربهای نبوده. در آن شرایط دشوار بود که مددکاران و جامعهشناسان افزایش اضطراب و تنش میان خانوادهها را احساس کردند. مردهایی که از شدت سختی و مصیبت خشمگین بودند و خشونتی که به جان زنان زخم میزد و گاه که حلقه تحمل تنگتر میشد، کودکان در این میان تحت فشار خشونت خانواده قرار میگرفتند. به دلیل این آسیبهاست که کارشناسان حوزه کودکان اصرار دارند که فضاهای ویژه کودکان در کمپها حداقل 50 متر با محل اسکان خانواده فاصله داشته باشد و کودکان ساعتهای بیشتری را از فضای خانواده دور باشند. زند رضوی توصیهای هم برای کمککنندگان و خبرنگارانی دارد که به دیدار کودکان زلزلهزده میروند. «هیچ مصاحبه پرسشگرانه یا بازجویانه با کودکان نداشته باشید. بهعنوان خاله و عمو با آنها روبهرو شوید؛ مثل رویارویی با خواهرزاده و برادرزاده خود. بیش از هر چیز تماشایشان کنید و اجازه دهید آنها از خود بگویند. همراهتان وسایل لازم را داشته باشید تا بتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید؛ چیزهای سادهای که فضا را عوض کند. کودکان همیشه تمایل دارند به عوض شدن فضا کمک کنند و در لحظه حال با شما همراه شوند.»
گروهی از اعضای انجمن حمایت از حقوق کودکان هم بار سفر بستهاند. این گروه به منظور ارزیابی اولیه به منطقه میروند تا ببینند چند کودک از دست رفته و کودکان باقیمانده در منطقه چه نیازهایی دارند. فاطمه اشرفی، عضو انجمن میگوید که روز سهشنبه موفق شدهاند مجوز وزارت کشور را برای حضور در مناطق آسیبدیده بگیرند. تجربه آنها از زلزلههای گذشته بهویژه زلزله ورزقان میگوید بهتر است آنها در این مرحله اقلام حمایتی به کرمانشاه نبرند و تداخل کاری با دیگر «انجیاو»ها نداشته باشند. آنها از میان اقلام متعارفی که همه گروهها به منطقه اعزام میکنند در روزهای آینده بیشتر به تدارک اقلام بهداشتی مورد نیاز زنان مانند نواربهداشتی توجه خواهند داشت.
تیم ارزیاب یک گروه 6نفره است و تلاش میکند به روستاهای دوردست هم برود و از طریق شورای روستا و دهیاریها آماری از کودکان به دست آورد. آنها نامهنگاریهایی هم با استانداری کرمانشاه داشتهاند تا بتوانند آماری دقیقتر به دست آورند. فعالان اجرایی انجمن بعد از بازگشت براساس گزارشی که به دست میآورند برای اعزام داوطلبان به منطقه اقدام میکنند. این گروهها در فاصله زمانی مشخص با گروههای دیگر جابهجا میشوند.
زلزله که آمد ساختمان کانون هم لرزید. عکس ساختمانهای ترکخورده و قفسههای کتاب واژگون شده در شبکههای مجازی منتشر شده است. مربیان کانون در استانهای همجوار کرمانشاه و مرکز مدام پیگیر سرنوشت اعضای کتابخانه و مربیان سرپل ذهاب، قصر شیرین و ثلاث باباجانی هستند. ثلاث باباجانی بعد از این زلزله سر زبانها افتاد. ثلاث خسارتهای بسیار دیده است. چند نفر از مربیان سیار هم راهی شدهاند و قرار است تئاتر سیار برپا کنند. اما فعالیتهای اصلی کانون هنوز شروع نشده. به گفته مسئول سایت خبر کانون فعالیتهای بیشتر کانون بعد از اتمام مرحله اول امدادرسانی آغاز میشود و درحال حاضر اولویت با نیازهای خوراکی و پزشکی است. خبر قطعی فعلا همین است که دو عضو کانون دیگر به کتابخانه برنمیگردند و بچههایی که کسی نمیداند آیا دوباره در حیاط مدرسه بازی خواهند کرد؟