شماره ۴۲۰ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۱۵ آبان
صفحه را ببند
گفت‌وگو با «ساسان»، کارتن‌خواب بهبودیافته ساکن مشهد
مشهد به چند «مصطفی» نیاز دارد

طرح نو| می‌گویند از آمار یک‌میلیون و 800‌هزار نفره بیماران درگیر اعتیاد کشور، 10درصد به خراسان رضوی اختصاص دارد. مسئولان شهر مشهد از حضور 5هزار کارتن‌خواب در سطح شهر خبر داده‌اند و اعتیاد جدی‌ترین آسیب در این استان به‌شمار می‌آید. «ساسان»، از کارتن‌خواب‌های شهر مشهد است؛ او در جوانی شور زیادی در سر داشته و انقلاب ‌سال 57 را چشیده و بعد از آن هم در سر رویاهایی داشته تا آن‌که بر سر آرزوهایش سدهایی علم می‌شود و برای تسکین ضربه‌های مختلف روحی و جسمی به مصرف مواد پناه می‌برد. وقتی که «ساسان» پرسید «اگر این اتفاقات برای شما می‌افتاد چه کار می‌کردید؟» حرفی برای گفتن نداشتیم و همین که هنوز دارد نفس می‌کشد را محترم شمردیم. کارتن‌خواب‌های مشهد «ساسان» را به خوبی می‌شناسند، او در اغلب پاتوق‌های این شهر زندگی کرده و حالا وقتی که کارتن‌خواب‌ها غذا یا پتویی را در دست او می‌بینند، دوست دارند که به خانه بهبودی «مصطفی» و همدردان آن بروند و پاکی را تجربه کنند. متن پیش رو گفت و گوی ما با «ساسان» است:  

کارتن‌خوابی را از کجا شروع کردید؟
در مشهد یاد گرفتم. تک پسر خانواده بودم. اعتیاد چیزی است که کارتن‌خوابی را مشخص نمی‌کند؛ نمی‌توان جلوی این بیماری را گرفت. بیماران درگیر اعتیاد کارتن‌خوابی را دوست دارند، چون سریع به مواد دست پیدا می‌کنند.

از زندگی چه می‌خواستید؟
خواسته زندگی ما فقط مواد بود؛ نه پدر و مادر و نه رفیق. 30سال از 50سال عمرم را مواد زده‌ام و اعضای بدنم از بین رفته.  

چه اتفاقی برای پاهایتان افتاده؟
18ماه پیش پایم را بر اثر نشئگی زیاد از دست دادم. زمستان کنار خیابان خوابم برد و صبح که بیدار شدم سرما آن را از بین برده و سراسر عفونت شده بود. به بیمارستان رفتم و هر دوی آنها را قطع کردم. دیگر فکر نمی‌کردم بتوانم دوباره به زندگی برگردم. شهر، مادر و همه چیزم را از دست دادم.

چطور با «مصطفی» آشنا شدید؟
13ماه پیش او به پیام‌رسانی آمد و با من صحبت کرد.

چه صحبتی؟
خب خود «مصطفی» کارتن‌خواب بوده؛ آمد و گفت که ما هم مثل شما بودیم و الان داریم پاک زندگی می‌کنیم. آنها همدرد من بودند و حرف‌شان را قبول کردم.

با «مصطفی» کجا رفتید؟
«مصطفی» مرا به یک خانه بهبودی برد. پاک شدم و به جلسات رفتم و کم‌کم کار کردم و به حرف‌های او گوش دادم. 13ماه است که مواد نزده‌ام و بی‌استرس زندگی می‌کنم.

«مصطفی» هم با شما زندگی می‌کند؟
او با آن‌که وضع اقتصادی خوبی دارد با ما زندگی می‌کند، عشق‌اش بچه‌های خانه بهبودی است. «مصطفی» خیلی در این زمینه چوب خورده و خودش، مادرش و اطرافیانش در این زمینه قدم‌های بزرگی برداشته‌اند.

بچه‌های خانه بهبودی شما چه ویژگی‌هایی دارند؟
همه بچه‌ها استعدادی دارند و برای خودشان اعجوبه‌ای هستند. هر کدام یک خلأ داشتند و درگیر اعتیاد شده‌اند. من هم اتفاقاتی برایم افتاد که مجبور به مصرف شدم.

چه اتفاقی؟
خب جوان بودیم و بعد از انقلاب رویاهایی برای خودمان داشتیم؛ رویاهایی که خیلی‌شان با شکست مواجه شد.

بچه خود مشهد هستید؟
نه، در رشت به دنیا آمدم. بهترین شناگر شهرم بودم. اگر در رشت به کسی بگویید که «ساسان» در مشهد کارتن‌خوابی کرده و پاهایش را از دست داده، باور نمی‌کند.

وضعیت کارتن‌خواب‌ها در مشهد به چه صورت است؟
اینجا یک شهر زیارتی است و این مسأله واقعا آزاردهنده است. برای همین، یک خانه بهبودی درست کرده‌ایم و به همدردهایمان پیام‌رسانی می‌کنیم و آنها را در خانه به پاکی می‌رسانیم. خیلی از پولدارها می‌خواهند بیایند و پاک شوند اما ما قبول نمی‌کنیم و کارمان تنها با آب درمانی، جلسه و صحبت کردن است.

اگر یکی از اعضای خانه بخواهد برود و مجددا مصرف کند، چه کار می‌کنید؟
جلویش را نمی‌گیریم؛ تنها گذشته و حال‌مان را پیش رویش می‌گذاریم. اگر کسی یک شب در خانه بهبودی ما حاضر شود خود به خود در ادامه هم خواهد آمد. با زور نمی‌شود بهبودی پیدا کرد. کمپ‌های اجباری به غلط پیش می‌روند.

وضعیت دیگر آسیب‌دیدگان اجتماعی در شهر مشهد چطور است؟
همه انجمن و سرپناه دارند، به جز ما که بدون هیچ‌گونه حمایتی طرد هم می‌شویم. هر موقع هم نهادهای دولتی از این مسأله خسته می‌شوند، کمپ‌های اجباری را فعال می‌کنند و آنها با متادون فکر می‌کنند که دارند به درمان می‌پردازند. وقتی مصرف را ترک کنیم و جا و مکان نداشته باشیم، عود مجدد بعید به نظر نمی‌رسد.

یعنی الان خانه بهبودی شما بدون هیچ حمایتی فعالیت می‌کند؟
بله؛ ما بدون حمایت نهاد یا دستگاهی خانه‌ای راه انداخته‌ایم و آدم‌ها پس از بهبودی حتی سر کار هم می‌روند. «مصطفی» هم با خانواده‌هایشان تماس می‌گیرد و خبر پاکی‌شان را می‌دهد. اکثر بچه‌ها به خاطر نداشتن پول، موارد درمانی‌شان باقی مانده و حتی نمی‌توانند راحت بخوابند و دادشان همه را از خواب بیدار می‌کند. ما در مرکز شهر مستقر هستیم و همسایه‌ها ما را درک نمی‌کنند و مجبور شده‌ایم که آنجا را ترک کنیم. بارها خواسته‌اند خانه را پلمب کنند.

توانسته‌اید با خیرهای مشهد ارتباطی برقرار کنید؟
خیلی‌ها به همه گروه‌ها کمک می‌کنند اما وقتی می‌فهمند که انجمن بیماران درگیر اعتیاد است، پا پس می‌کشند. یک طلبه‌ای هست که با دیدن وضع خانه ما می‌آید و کمک می‌کند. مسلما دولت باید وارد این قضیه شود. بیماران درگیر اعتیاد را باید باور کرد. خیرها اگر خیر بودند که پولدار نمی‌شدند، هر شهر مگر چند خیر دارد؟ «مشهد به چند مصطفی» نیاز دارد، «مصطفی» در مشهد تنهاست.

 


تعداد بازدید :  239