مهدی مالمیر/روزنامه نگار
سخنان چند روز گذشته دونالد ترامپ رئیسجمهوری ایالات متحده، نمونه اعلای یک سخنرانی نادقیق، بیمایه و بیادبانه بود. تا بدان جا که این احتمال را قوت میبخشد که شیخ اجل سعدی در چند قرن پیش، انگار روح و روانش از شخصی همانند ترامپ گزیده شده که سروده است: «تُرش روی تلخ گفتار، بدخویِ مردم آزار، گدا طبعِ ناپرهیزگار»! رئیسجمهوری که بسیار دور از ذهن به نظر میرسد حتی بتواند بدون کمک مشاورینش منطقه خاورمیانه را در نقشه جغرافیا نشان دهد؛ ایران را عامل بیثباتی در منطقه میخواند و به جای استدلال، به رجزخوانی میآویزد و نادانسته ثابت میکند که سیاستمداران پوپولیست چگونه میتوانند با آبروی کشوری بازی کنند و مردمانشان را از چشم جهانیان بیندازند. ترامپ اگر ایران را محور بیثباتی در منطقه خاورمیانه میشمارد، باید به چند پرسش ساده پاسخ گوید: درحال حاضر پشتیبان اصلی گروه خونریزِ «طالبان» که هراز چند گاهی سیل خون در شهرهای افغانستان راه میاندازد، چه کشورهایی هستند؟ آیا طالبان به پشتگرمی ایران است که دست به جنایت میزند یا این پاکستان و مدارس مذهبی در عربستاناند که گروه جانی طالبان را در جنایتهایش یاری میدهند؟ امروز کدام کشور است که از رود خونی که در یمن جاری است، ماهی میگیرد؟ ایران یا کشور عربستانسعودی؟! آیا کامیکازههایی که چند سال پیش هواپیمای مسافربری را به برجهای تجاری در آمریکا کوباندند، ایرانی بودند یا مهندسانِ عربستانی؟! آدمخواران طراز نوین داعشی در این چند سال که دوزخی در خاورمیانه برپا کردهاند توسط چه کشورهایی مجهز میشدند؟... بسیار سادهدلانه خواهد بود که سخنان ترامپ و دم زدن او از مردم ایران را به حساب همدلی او با مردم ایران نوشت. سیاستمداری که هنوز نمیداند خواندن خلیجفارس که قدمتی تاریخی دارد؛ به نام مجعول «خلیج عربی» که دستسازِ دوران جمال عبدالناصر و دهه 60 میلادی است، چه موجی از دلخوری در ایران به پا میکند، نمیتواند دلسوز مردم ایران باشد و شناختش از روحیه مردم ایران و شرایط سیاسی منطقه کاملاً سطحی است. با این همه اما، جنگ روانی ترامپ موضوع دیروز و امروز نیست و او از همان دوران کاندیداتوریاش رجزخوانی و جنگ روانی با کشورمان را با تهدید به خروج از برجام آغاز کرده بود. امروز چگونگی برخورد با سیاست تاره ترامپ موضوعی است که بر چکاد سیاست خارجی و داخلی ما نشسته است. برای مقابله با سیاستهای ترامپ، میطلبد تیم دیپلماسی کشور رشته کوشش را از کف ندهد و پیوسته بر گفت و شنود و احترام بر حقوق بینالملل تأکید گذارد. با نظر به اینکه اروپاییان نیز دلِ خوشی نسبت به گزافههای رئیسجمهوری آمریکا ندارند، تیم دیپلماسی میتواند با تأکید بر حقوق بینالملل و مذاکره با طرفهای اروپایی که در زمینه برجام رفتار منطقیتری نسبت به ترامپ در پیش گرفتهاند، ایالات متحده را نسبت به پیامدهای زیانبارِ خروج از برجام و صدمه دیدن آن، آگاه کند. در حوزه سیاست داخلی اما، به نظر میآید باطلالسحر گزافههای ترامپ، تنها نزدیکی مردم و مسئولان جامعه باشد. این همه تأکید ترامپ بر «مردم» ایران نشانگر این است که شکاف میان مردم و نظام سیاسی میتواند گزک مناسبی برای تیم ترامپ باشد. هرچه فاصله میان مردم و اداره کنندگان یک جامعه کمتر باشد، رقیبان در سخنرانیها و سیاستهایشان دست به عصاتر خواهند بود و هم از این رو، ضرورت دارد تا دولت محترم تدبیر و امید با اراده استوارتری با مسأله فساد ساختاری رو در رو شود و سه قوه در مبارزه با «مُفت بَری» برخی سوءاستفادهچیان از بانکها، رونق بخشیدن به کار و کسب مردم و همچنین نیرومند ساختن نهادهای مدنی؛ جدیت، همکاری و دستیاری بیشتری به خرج دهند. هرچه شکاف طبقاتی در کشور ما رو به فزونی رود، رانتخواریها بیشتر شود و بیکاری افرایش یابد، دستاویز مناسبی برای سیاستمدار پوپولیستی همانند ترامپ تدارک خواهد دید و او را در دست زدن به ماجراجوییهای کودکانه و خسارتخیز راغبتر خواهد کرد!