زندگینامهای جدید درباره مشهورترین روزنامهنگار ایتالیایی جهان یعنی اوریانا فالاچی تحت عنوان «اوریانا فالاچی: خبرنگار، آشوبگر و افسانه» توسط کریستیانو دی استفانو (روزنامهنگار) به نگارش درآمده و اخیراً توسط مارینا هارس به زبان انگلیسی ترجمه شده است. خواننده در این کتاب با اطلاعات شخصی جدیدی روبهرو میشود و با اینکه کتاب فرم مناسبی ندارد و بسیار ابتدایی نوشته شده اما موضوع کتاب سبب میشود مخاطب خسته نشود، چرا؟ زیرا زندگی هیجانانگیز و پر سر و صدای فالاچی همیشه برای خوانندگان جذاب بوده است. در زندگینامه جدید فالاچی آمده است که او جثهای بسیار ریز اما شخصیتی پر شر و شور داشت. در فلورانس به دنیا آمد. پدرش کابینتساز بود و در جنبش ضد فاشیستی دوران جنگ جهانی دوم عضویت داشت و او با اینکه حسی به این موضوع نداشت اما به خاطر حمایت از پدرش به جنبش ضد فاشیسم پیوست. مادرش بسیار باهوش اما سختگیر بود و او را مجبور میکرد خانه را تمیز کند و برای خانواده شوهر دومش آشپزی کند. فالاچی گفته بود برای انتقام از مادرش روزنامهنگار شده است که در آن روزها شغلی مردانه به حساب میآمد. فالاچی در آغاز با نوشتن گزارش درباره افراد مشهور شهرتی کسب کرد. اواسط دهه 50 میلادی برای روزنامههای ایتالیایی هالیوود کار میکرد. سابقه برجستهای نداشت اما محبوب بود و دوستان مشهوری چون اینگرید برگمن و شان کانری داشت. سال 1963 و 1964 تمام وقتش را در ناسا سپری کرد و دو کتاب درباره برنامههای فضایی نوشت. عاشق هواپیما بود اما از آسانسور میترسید. روزی سه بسته سیگار میکشید و دندانهای تمیزی نداشت. فالاچی هیچگاه ازدواج نکرد. شخصیتی افسرده داشت و روی در آپارتمان خود نوشته بود: «مزاحم نشو!» خود او در این باره گفته بود: «وقتی کسی در خانه است نمیتوانم بنویسم. مردها خیلی راحت از همسرانشان دوری میگزینند تا بنویسند اما زنان چنین نیستند و مردان هر وقت دوست داشته باشند وارد اتاق میشوند و از تو میخواهند برایشان چای درست کنی!» به گزارش ایبنا، این روزنامهنگار ایتالیایی در سالهای فعالیت خود چندین جایزه معتبر از جمله مدال طلای تلاش فرهنگی «برلوسکنی»، جایزه «آمبرگنو درو»، و جایزه «آنی تیلور» را دریافت کرد. فالاچی در سال 15 سپتامبر 2006 در سن 77 سالگی در کلینیکی در فلورانس ایتالیا بر اثر ابتلا به سرطان ریه درگذشت. از آثار مهم او میتوان به «زندگی، جنگ، و دیگر هیچ»، «مصاحبه با تاریخ»، «پنهلوپه به جنگ میرود»، «اگر خورشید بمیرد» و «نفرتانگیز» اشاره کرد. آثار اوریانا فالاچی در ایران نیز ترجمه شدهاند که از آن جمله میتوان به «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» توسط یغما گلرویی در انتشارات «نگاه»، «زندگی، جنگ، و دیگر هیچ» توسط لیلی گلستان در انتشارات «امیرکبیر» و «جنس ضعیف» با ترجمه ویدا مشفق در نشر «صفی علیشاه» اشاره کرد.