صابر ساده شاعر و منتقد
شعر شاعران ایران از ابتدا تا به امروز، مدام دستخوش تغییرات و تحولات مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بوده است.زمانی در وصف طبیعت و زمانی در مدح شاهان و زمانی ابزار بیان مسائل سیاسی و اجتماعی و زمانی زبان مردم و ... بوده است. اما در تمام این تحولات، دو نوع نگرش شعری همیشگی بوده است البته با کم و کیفهای مختلف. یکی عشق و دیگری دین و مذهب.
هیچ شاعری در هیچ دوره تاریخی در ادبیات فارسی وجود ندارد که شعری عاشقانه یا دینی نگفته باشد (منظور از عشق هم مذکر آن است و هم مونث آن و منظور از دین تمام ادیان است). بروز و ظهور شیعه و قدرتگیری آن و حوادث و وقایعی که در طول تاریخ بر این مذهب رفته است، همگی برای جامعه شعر دستاویزهایی شدهاند تا سروده بشوند. حال چه در تأیید آنها و چه در رد آنها. بیشک اما واقعه کربلا و محرم و عاشورا و هفتاد و دو تن از یاران امام حسین علیهالسلام، پررنگترین بخش این سرودهها را در بر میگیرد و پس از بروز اسلام در ایران هر پادشاهی که بر سر کار آمد سعی بر این داشت که عقبه خود را به بزرگان و امامان برساند تا بدین واسطه مقبولیتی برای خود رقم بزند. حتی محمود غزنوی و اسیرزاده که روزن به روزن جهان را جستوجو ميكرد و قرمطی میجست، با تمام سماجتش باز هم سعی میکرد عقبه خود را به اسلام برساند و بدینطریق ولیعهدی دینی نیز بر مردم زمانه خود داشته باشد و داشته باشند و همین امر ابزاری بود برای دست شاعران که به ساختن اشعار دینی بپردازند البته این نگرش تا دوره صفویه که مصادف است با قدرتگیری پادشاهی شیعی با افت و خیزهایی روبهرو بود ولی در این دوره به اوج خودش میرسد تا جایی که پادشاهان بنا به هر دلیل شاعران را از مدح خود منع و به ستایش و مدح ائمه و بهخصوص امام حسین(ع) امر میکردند.
اگر بتوانیم این بازههای تاریخی را کنار بگذاریم و فقط و فقط به مسیر حرکت شعر به ذات شعر بپردازیم که امر سخت و دشواریست؛ مسیری به نسبت یک خطی و هموار را در پیشروی شعر شاعران میبینیم. افت و خیزهای سیاسی هر دوره بر شاعران تأثیر گذاشته است اما بر هنریتر شدن اشعارشان در نوع خود با مباحث دینی، تأثیری محکم و قدرتمند نگذاشت. این عدم تاثیرگذاری قدرتمند، چندین دلیل میتواند داشته باشد که مهمترین آنها بحث خود دین و مذهب است که اصلیترین بعد زندگی مردم را در برگرفته است و به نوعی خط قرمز جامعه در هر دوره بوده و هست. از این رو شاعران سعی بر این داشتهاند به جای اینکه هنر شعر خود را در ساحتهای زبان و فرم و ساختار و تکنیک و مواردی از این دست بیفزایند، در راه بیان اندیشهها و چیستی پرداخته و قلم زدهاند که البته این نوع نوشتن و سرودن لازمه آن دوران بوده است زیرا شعر در حکم رسانه بوده و از طرفی دیگر صحبت بنده در نقد و رد این رفتار از این جهت نیست بلکه نقدم بر این است که اگر شاعران در هر دوره، شناخت کافی و کاملی را که از تاریخ و مذهب داشتهاند، ضرب در فرهنگشناسی و مردمشناسی دوره خود و دورههای آینده میکردند و بعد مجموع را در نحوه ماندگار شدن یک اثر ضرب میکردند؛ بیشک آثار شاهکار و ماندگار هنری بسیاری در طول تاریخ ادبیات بهجا میماند. شاید و حتما در تذکرهها اسامی بسیاری آمده باشد اما چرا هیچ کدامشان (به جز تعدادی انگشت شمار که به کمتر از انگشتان یک دست میرسند) در ذهن و ضمیر مخاطبان عادی مانده است؟
اگر نگاهی بدون تعصب به اشعار آیینی و مذهبی و دینی سرودهشده در تاریخ ادبیات فارسی بیندازیم، بیشتر از آنکه به شعر برسیم به نظمهایی طولانی میرسیم که گاهی رگههایی نه چندان قوی از هنر شعری را در خود دارند. برای درک بهتر این موضوع، کافیست بهطور مثال اشعار دینی و مذهبی سعدی و حافظ و مولانا و سنایی و شاعران بزرگ را در کنار اشعار دیگرشان مقایسه کنیم. متوجه میشویم که اختلافات عميق هنری در این میانه وجود دارد. البته از حق نگذریم که این قیاس زمانی جواب خاص هنری میدهد که ما مسائل سیاسی و اجتماعی حاکم بر هر دوره را کنار بگذاریم و فقط و فقط به ساحت شعر بپردازیم که این رفتار کمی سخت است. با این اوصاف محرم و عاشورا و با درجهای کمتر تاسوعا، چند فاکتور مهم و پررنگ در طول تاریخ اسلام بودهاند که فاکتورهایی برای شاعران شده تا بسرایند آنچه را که باید سروده شود. اما اگر به بیان خود سرعت بیشتری بدهم و به دوره امروز برسم، صحبتها رنگ دیگری به خود میگیرند و آن اینکه بحث هنریتر شدن اثر و توجه شاعران جوانتر به فرم و ساختار اشعار قوت گرفته است و پررنگتر شده اما مشکل هنوز حل نشده و کماکان به قوت خود باقی ست و آن هم از این جهت که هنری شدن وقایعی که خط قرمز مردم و اجتماع هستند به هر قیمتی نباید صورت بگیرد. کمبود اطلاعات شاعرانی که در این وادی یا به صورت تخصصی و یا تفننی قلم میزنند به شدت مشهود است البته استثنائاتی هم وجود دارد ولی بحث بر سر بسامدهاست. مطالعه تاریخ و کتب دینی از اوجب واجبات است که متاسفانه کمتر شاعری عمر سر مطالعه چنین متونی صرف میکند و بیشتر در پی کشف کردن تصاویر جدید است. به جرأت میگویم که جای تأسف دارد که شعر آیینی امروز ایران در حد نازک خیالیهای دوره هندی و شعر هندی که شاعرانش شعر را در حد خم ابرو و زلف یار میدانستند، مانده است. تکنیک و نوع برخورد یکیست. در این دوره دینی و در دوره هندی عاشقانه. در حالیکه شعر آیینی و مذهبی بیشتر از هر چیزی نیازمند عقبه مطالعاتی بسیار قوی و صدالبته صحیح و بيتحريف میباشد و در مرحله بعد است که ذوق شاعر با دانستههایش گره میخورد و اثری خلاقانه خلق میکند. به نظر بنده در طول تاریخ ادبیات، به شعر آیینی و مذهبی توجه هنری درستی نشده است و این برخلاف تمام حرفهایی ست که در باب اهمیت شعر آیینی و مذهبی در بین مردم در طول تاریخ زده شده است یا اگر هم شاعرانی باشند که هم درک بالایی از مسائل تاریخی دارند و هم درک بالای هنری و هم استعداد اینکه اینها را در بهترین حالت به نمایش در بیاورند، دچار زنگارزدگی تاریخی شدهاند و کمتر کسی ایشان را میشناسد که این خود میتواند بنمایه بحثها و تفکراتی بشود که چرا چنین شده است. البته ناگفته نماند در این سالهای اخیر به مدد ظهور اینترنت منابع بسیاری در دسترس شاعران و مردم قرار گرفته است و دیگر کسی نمیتواند دم از کمبود یا نبود منابع اطلاعاتی بزند و اهالی ادبیات بهانهای ندارند. ضعف این دوره را بر گردن شاعران این دوره میگذارم و میگویم که اهالی ادبیات باید خود را موظف کرده که بهعنوان یک رسانه هنری که میتواند در مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و دینی تاثیرگذار باشد، در این وادی با علم و استعداد و هنر خود بیشتر و بهتر از اینکه هست قلم بزنند تا بتوانند اهمیت و زوایای عاشورا و محرم را به علاقهمندان شعر بیشتر و بهتر نشان بدهند. ناگفته نماند که سینما و تلویزیون در این امر بسیار موفقتر از شعر عمل کردهاند و اگر بخواهم بین شاخههای هنری که به این موضوع پرداختهاند؛ اولویتبندی بدهم؛ اول از همه به سراغ خطاطی خواهم رفت و بعد نقاشی و بعد موسیقی و بعد تئاتر و تعزیه و بعد تلویزیون و سینما و در آخر شعر و این برای فرهنگ و تمدني که شعر هنر اصلی و بومی آن است و مردم جهان آن را به شعر میشناسند و به نوعی هنر ملی محسوب میشود، جای بسی تأمل و اندیشه و درنگ دارد. از طرفی نکتهای که در این چندساله بسیار جای بررسی دارد این است که شاعران، فقط در یک بازه زمانی به این واقعه میپردازند و به نوعی محرم فقط در محرم نمود بیرونی پیدا میکند درحالیکه اگر تمام سال هم به صورت علمی و ریشهای و هنری به این موضوع پرداخته شود، آنقدر امکان و پتانسیل برای نوشتن وجود دارد که میتوان گنجینههای مهم و ارزشمندی را به شعر فارسی افزود. امیدوارم که شاعران و اهالی هنر نگاهی ویژهتر به این موضوع بیندازند و به راحتی از کنار چنین وقایع بزرگی که جهان را به اندیشه وادار کرده است نگذرند. از طرفی وقتی تمام رسانههای غربی سعی بر کمرنگتر کردن چنین واقعه بزرگی دارند، وظیفه را بر اهالی هنر سنگینتر میکند که از این گردونه بیشتر از این عقب نمانند و امیدوارم با توجه بیشتر مسئولین و هنرمندان، روز به روز اوضاع شعر و هنر آیینی بهتر و علمیتر و هنریتر و حرفهایتر بشود.