محمدرضا نیکنژاد روزنامهنگار
1- با هیکلی درشت و سبیلی از بناگوش دررفته و لهجه دلنشین ترکیاش سوار بر تختی روان به آهستگی از گوشه تاریک صحنه وارد میشود. درست مانند آن چیزی است که دربارهاش خوانده یا شنیدهام؛ درگیر همیشگی با شوخچشمیهای زنان حرمسرا، خوره فتوگراف و عکسگرفتنهای مالیخولیایی سلطانی صاحب قران و آکتور سینمایی با 50 سال حکومت، حاکمی که هر آنچه که بیندیشی در محدوده قدرتش بود به جز درست حکومتکردن! صحنهها و آدمها پیدرپی میآیند و میروند. خواجه درباری که خواجه نیست، گربهای که نامش «ببریخان» است و روایتگر تلخیهای داستانهای پرتکرار شادخواری یک شاه و نگونبختی میلیونها رعیت، روزنامهنگاری که همواره بخش غمناک هر عروسی و عزاست، سیاستورز مصلحی که به سودای دگرگونی در ساختارِ پر پیچ و خم قدرت میآید و مانند مصلحان پیشیناش به مقتضای زمان، قهوه قجری سر میکشد و باز ثابت میکند که آدمِ خوب، آدم مرده است و زنانی که... آری زنانی که گاه تاریخساز بودهاند و گاه ویرانگر آن، زنانی که حضورشان در جامعه تا آستانه در یا دربار و حتی حرمسرا بود، اما نفوذشان در مغز 1500گرمیِ مردان قدرتمندشان که سرنوشت یک ملت و یک کشور را رقم میزد، زنانی که در پسِ دیوارهای بلندِ حرمسرا پتانسیل پایانناپذیرشان به عنوان یک انسان در خودآرایی و سخنچینی و حرفهای درِ گوشی و رقابتهای فردی بیسرانجام و آزاردهنده به هدر میرفت، اما گاه تأثیر سیاسی-اجتماعیشان کشوری را بر خاک سیاه مینشاند و یا.... آری انسان در آزادی میشکفد نه در پسِ دیوارهای بلند اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و سیاسی و شوربختانه امروز این پرورشنیافتگی تاریخی و تحمیلی، انگی شده است بر بیتجربگی زنان در گسترههای اجتماعی-سیاسی کشور بلکه جهان... بگذریم.
2- نمایش «دولت ضعیفه» به کارگردانی اصغر خلیلی، 17مهرماه در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر آغاز به کار کرد و تا 15 آبان ادامه خواهد یافت. متن قوی، استخوانبندی محکم داستان، بازی پرانرژی و روان بازیگران، دوری از روایتگری صرف تاریخی، درآمیختگی درونمایههای اندیشهسوز تاریخی با مختصات یک نمایش کمدی و... از ویژگیهای این کار اصغر خلیلی است. دولت ضعیفه را میتوان ادامه دو نمایش تاریخی «راپورتهای شبانه دکتر مصدق» و «میراث» این کارگردان دانست. نمایشهایی که گرفتاریهای فرهنگی-اجتماعی کشور را با مختصات سیاسی یک دوره از تاریخ در میآمیزد و پیامش را به خوبی به رخ میکشد؛ پیامی که مخاطبان فراوان داشته و دارد. این نمایش که از دریچه زمانی، سیال اما از نظر مکانی محدود به اندرونی حرمسرای ناصرالدینشاه و حاکمیت چندینساله انیسالدوله، سوگلی او است، روایت دیگری از چنبره هراسناک قدرت، نفوذ خطرخیز زنان زندانی در مناسبات نادرست سیاست و فرهنگ و البته شکستِ بهسازی از بالا و خاموشی چندینباره امید به اثرگذاری بر شخص اول مملکت است. دولت ضعیفه برخلاف دو نمایش راپورتها و میراث، جانمایهای زنانه دارد و با شوخیهای ظریف کلامی و درونمایهای دراماتیک از آن دو فاصله میگیرد؛ شوخیهای کلامی که تماشاگر را خندان اما اندیشناک از سالن نمایش بدرقه میکند. با اینکه این نمایشِ تاریخی-اجتماعی برای آغاز به کار دستاندازهایی مانند کوتاهکردن زمان نمایش و حذف بخشهایی از آن را از سر گذراند اما همچنان نکات ارزنده و اندیشهبرانگیزی دارد که دیدنش را برای هر کسی سودمند و آموزنده کرده است؛ نکاتی که مانند مرور خودِ تاریخ نیاز هماره ما انسانهاست.