شهروند| سینمای ایران ظاهراً حال خوبی دارد اما باطناً خیلی معلوم نیست! اینها را دست کم از روی صحبتهای رئیس سازمان سینمایی ایران میشود فهمید. سازمانی که از نظر ساختاری زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و دارد امور سینمای ایران را «رتق و فتق» میکند.
درست زمانی که برخی از رسانهها از «گیشههای داغ» تابستانی و پاییزی حرف به میان آورده و اهالی سینما هم همراه آنها، «دستکوبان» و «پایافشان» از فروش چند میلیاردی «برخی» از فیلمها خوشحالند، رئیس سازمان سینمایی انگار که بخواهد توی ذوق آنها بزند، وارد میشود و از برخی نارسايیها در سینمای ایران حرف به میان میآورد که البته بجا هم هست؛ اما سینمايیها به گمان این حال خوب را در مقایسه با همین چند سال پیش که فیلمها برای جمعیت کمتر از تعداد انگشتان یک دست نمایش داده میشد، دارند و آقای رئیس از آمال و آرزوهایی حرف به میان آورده است. گویی که باید باور داشته باشیم حال سینمای ایران با اینکه فروشش خوب به نظر میرسد و برخی هم باور کردهاند كه هنوز خوب نشده و انتظار برای سینمایی که هم میخواهد مولف باشد و هم تأثیرگذار، بسیار بالاتر از اینهاست. بالاتر از آنچه قرار است تنها 7درصد اهالی جامعه را به عنوان مخاطب خود فعال کند. اوضاع سینمای ایران با این اوضاع و احوال انگار متناسب با این شعر از سید علی صالحی است که میگوید: «حال همه ما خوب است؛ اما تو باور نکن!»
در موضوع فقیریم
زمانی که «خداوندگار نقد ایران» از فیلمهای مقوایی حرف به میان میآورد، همیشه این موضوع را طرح میکرد که سینمای ایران سینمای قصهپرداز نیست؛ حالا اما رئیس سازمان سینمايی از دو عنصر دیگر که سینمای ایران از فقر آن رنج میبرد، هم بحث به میان آورده است. محمدمهدی حیدریان، رئیس سازمان سینمایی که البته منصبی به اهمیت معاونت وزیر دارد، اینها را رسماً و به صورت رسانهای طرح کرده است كه «به دلیل فقر در موضوع و ژانر نمیتوانيم به سینمای جهانی برسیم و متاسفانه زیر ۱۰درصد افراد، مخاطب فیلمهای فعلی روی پرده هستند.» 10درصدی که با عبور جمعیت ایران از مرز 80میلیون نفر چیزی حدود هشتمیلیون نفر است.
«محمدمهدی حیدریان» که از مدیران دهه شصتی سازمان سینمايی است، در مقایسه «این» دهه با «آن» دهه گفته است: از مشترکات دهه ۶۰ با اکنون این است که هر اتفاقی که در حوزه فرهنگ و هنر میافتد، به دلیل پیچیدگی، گستردگی و فراوانی عواملِ دخیل در آن به برنامهریزی احتیاج دارد. با این حال در فضای امروز فرهنگی-هنری جهان محدوده جغرافیایی معنا ندارد و کشور ما در این شرایط فرهنگی-هنری جهان در تعامل ناگریز و لاجرم با دنیا است که میتوان این اتفاق را به عنوان بزرگترین تغییر نسبت به گذشته دانست که روزبهروز شاخصههای این بیمرزی شده و کار ما سختتر میشود.
به گفته حیدریان، این تغییرات سبب میشود که برنامهریزی ما نسبت به گذشته جدیتر باشد و همچنین ما باید متوجه اتفاقاتی که در دنیا میافتد، باشیم و با پشتوانه تجربیاتی که در طول این سالها به دست آوردیم، بهسرعت برنامه جدیدی تدوین کنیم که با مختصات این دوره سازگار باشد.
با «این» مشکل داریم با «آن» نه
حیدریان که در یک برنامه تلویزیونی حضور یافته بود و البته مشاور رئیس سازمان صداوسیما هم هست، درباره مخاطبان هم صحبتهایی داشت: مخاطبان ما بیشتر در معرض محصولات خارجی هستند. نسل میانسال و بزرگسال نوستالژی دارد، اما برای کودکان، افراد غیر ملی نوستالژی شکل میدهند. ما با نسل میانسال و بزرگسال دچار مشکل نیستیم؛ چون آنها نوستالژی و پیشینه ذهنی و فرهنگی دارند، اما کودک ما این را ندارد و افراد غیرملی این نوستالژی را برای آنها شکل میدهند که این واقعیت تلخی است.
او فروش «فقط» برخی از فیلمها را به عواملی مرتبط میدانست. عواملی که برخی به سوژه ربط دارد، اما بیشترش به «ژانر»: با توجه به ساخت فیلمها در ژانرهای یکسان و قدرت انتخاب مخاطبان، ریزش مخاطب خواهیم داشت؛ چرا که مردم عهد نکردند تا فقط این فیلمها را ببینند که این مخالف نیاز فرهنگی مردم است و ما باید با بازسازی گونهها و ژانرهای مختلف سینما، از این اتفاق جلوگیری کنیم.
مخاطبان را محروم کردیم
حیدریان در بخش دیگری از سخنان خود این را هم درباره سینماتک و نمایش فیلمهای خارجی گفت: فیلم خارجی ازجمله عواملی است که اجازه روبهرویی و مواجهه بیواسطه بیننده با فیلم و فضایی را که به خاطر آن سینما موثر میشود، میدهد و همچنین به سایر شیوههای پخش یا ارایه فیلم، برتری پیدا میکند و ما اگر این امکان را در اختیار تهیهکننده نگذاریم مخاطبان را از آشنایی با آخرین تکنولوژیهای سینما محروم کردهایم. به گفته او، برای هدف خاص بیآنکه مزاحمتی برای فیلمساز باشد، میتوانیم آثار خارجی را به نمایش بگذاریم.
او تأکید بر برنامهریزی داشت و گفت: در چند ماهی که این مسئولیت را برعهده گرفتهام و کار را با دوستان سینماگر شروع کردهایم، با برنامهریزی و همافزاییهای صورتگرفته، قرار بر ورود جدی صداوسیما به سینما با ساخت برنامه و تولید فیلم شد و رسیدن به افق مورد نظر، بدون رسانه ممکن نیست.
وحالا جشنواره فجر
قرارمان با دوستان این است که هیچ کاری نکنیم، مگر اینکه به برنامه عرضهاش کنیم و برنامه بگوید که نقش این اقدام در جهت رسیدن به هدف چیست. سپس انجامش دهیم و اگر نبود آن را یا اصلاح یا حذف کنیم. جشنواره جهانی فجر تجربه بسیار خوبی بود. با تلاشهایی که دوستان، بهویژه آقای میرکریمی انجام داد و این مسئولیت را قبول کردند، جشنواره برگزار شد. هدفی که برای این جشنواره دنبال خواهیم کرد، این است که جشنواره فجر بهسرعت دارای شناسنامه خواهد شد. در کنار جشنواره، ما بازار را پررنگ کردیم که میتوانست مقطعی باشد، ولی کارکردی نداشت؛ در کنار آن ورکشاپ داریم و سینماگران جدیدی را وارد میکنیم.
جشنواره باید صاحب هویت و این بخش جشنواره ملی باید تقویت شود؛ همچنین بخش جشن آن درحال غالب شدن است و قطعا یکی از اصلیترین جشنهای انقلابی است و امسال باشکوهتر خواهد شد. یکی از اتفاقاتی که امسال افتاده، این است که ۲۲ فیلم داریم و این جزوی از تغییرات خواهد بود.